💫شهیده💫
#شروع_خودسازی 🌸🌿 #شناخت_نقاط_قوت_و_ضعف شفای تویی که میخوای خودسازی کنی تو اون چیزی هست که ازش فرا
ما با هم متفاوتیم .mp3
6.42M
#شروع_خودسازی 🌸🌱
چرا باید خودسازی رو از پیدا کردن
نقاط قوت و ضعفمون شروع کنیم؟
[ پـادکـســت بــالـا رو گـوش کـن ]
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
❤️ #شهیده 🕊
❤️ #روایت_جاماندگی_دلدادگی 🦋
❤️ #معطر_به_عطر_شهادت 🌹
🌷 👈 عضو شوید :
🔴 https://eitaa.com/shahidgrl
May 11
💫شهیده💫
#بسم_الله #اطلاعیه #مسابقه : عنوان : خاطره نویسی از تبدیل الگوهای رفتاری از زندگی #حضرت_زهرا در محی
#بسم_الله
#اطلاعیه ۲
#مسابقه
از اون جا که تا الان فقط یک نفر در این مسابقه شرکت کرده ، بنابرین نیازی به انتخاب کردن مخاطب ها پیدا نمیشه
.
به زودی به تنها شرکت کننده ی این مسابقه ۲ جایزه تقدیم میشود !
یکی به خاطر. شرکت در مسابقه یکی هم به خاطر اینکه تنها شرکت کننده مون بودن !
#صلی_الله_علیک_یافاطمة_الزهراء
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
❤️ #شهیده 🕊
❤️ #روایت_جاماندگی_دلدادگی 🦋
❤️ #معطر_به_عطر_شهادت 🌹
🌷 👈 عضو شوید :
🔴 https://eitaa.com/shahidgrl
May 11
💫شهیده💫
خواستگاری🍬 عصمت به خاطر حیا و ادبی که داشت خواستگار فراوانی داشت. اما عصمت هنوز کسی را نپسندیده بود
عقدکنان💍
چهاردهممهرماهسال۱۳۶۰،مراسم عقد کنان بود.خانواده ها باهم قرار گذاشته بودند مراسم در خانهی عروس برگزار شود.تا آخر شب همه کارها انجام شده بود.مادر میخواست برای مراسم عقدکنان عصمت سنگ تمام بگذارد،اوضاع شهر بهن ریخته بود .
عصمت قبلا گفته بود
🌻(مهریهزیادخوشبختی نمیارِمراسم
ازدواج هم بایددر نهایت سادگی برگزار بشه )🌻
برای همین مهریه اش را به تبعیت از حضرت زهرا(س) یک جلد کلاماللهمجید در نظر گرفته بود🎁
🌞صبح،خانوادهمحمد و چندنفر از بستگانشان از راه رسیدند.مردها در هال نشستند و زن ها هم در یکی از اتاق ها.
محمد و همرزمانش کنار عاقد نشستند.
کمیبعدصدای عاقدبعد از
خواندنخطبهیعقد بلند شد :عروس خانم بنده وکیلم شمارا به عقد دائم آقای محمد عیدی مراد در بیاورم؟!
عصمت به خاطر اینکه ممکن بود هر لحظه حملات هوایی شروع شود🚁 و نگران مهمان ها بود بدون معطلی در جمع زن ها گفت:بله🎊
زن ها هلهله کردند و مردها هم صلوات فرستادند
بعد از پذیرایی و رفتن مهمان ها ،مادر عصمت اسپند آورد و دور سر عروس و داماد چرخاند
عصمت با مانتو و شلوار و چادر سفید و محمد هم با یک لباس ساده و شلوار سبز جبهه کنار همنشستند
عروس و داماد در نهایت سادگی با هم عقد کردند
#عروس_آسمانی🧕🕊
نویسنده:سیدهرقیهآذرنگ✍
#صلواتی هدیه کنید برای شادی روح شهیده عزیز#عصمتپورانوری🌹
💫شهیده💫
مهمان داریم و دعاگوتونهستمانشاءالله
به هر دری میزدم که برم پیشش🥲...اما نمیشد که نمیشد
تا اینکه خودش دعوتم کرد،جوری که حتی فکرشم نمیکردم.با بچه های بسیج دانشگاه .کلاسمونکه تموم شدرفتیم.
همینجا نشسته بودیم که:بچه های خادمالشهدا پیام دادن که میخوان شهید گمنام بیارن پیشنهادتونچیه 🥺
تقریبا یک ساعت بعد رفتم خونه
همین که رسیدم.مادرم زنگ زد و گفت که :میخوان شهید گمنام بیارن سه شنبه شب مراسم داریم.
شهید هم تا صبح مهمون ماهست🥲 ❤️🩹
از اونجایی که خدا بهم توفیق داده و با بچه ها سروکار دارم ، گفتن ۱۲نفر از دخترای کوچیک رو انتخاب کنم که فرشته باشن،خیلی شوق و ذوق داشتم 🥰🥹
به خاطر توفیقی که بهم داده شده بود
و منی که تا چندساعت قبل شروع مراسم درگیر کار آماده کردن وسایل فرشته ها بودم
💫شهیده💫
به هر دری میزدم که برم پیشش🥲...اما نمیشد که نمیشد تا اینکه خودش دعوتم کرد،جوری که حتی فکرشم نمیکردم
خستگی؟!
نه،اصلا معنی نداشت .
از بهترین شبهای زندگیم بود،تاصبح رو کنار شهید موندیم،از کنارش بلند نمیشدم.
فقط بچه های خادم الشهدا بودیم و چند نفر از بچه های خودِ شهر که بانی مراسم بودن، خیلی خسته بودن ،همه خوابیدن همونجا داخل حسینیه .
اصلا دلم نمیخواست بخوابم.سرمو گذاشته بودم رو تابوتش خیلی آروم بودم به یکی از آرزوهام رسیده بودم بالاخره 😅
شرایط یه جوری بود که امکان نداشت بتونم برم روز بعدش برای تشییع همراه شهید،ولی شهید۲۴سالهمون نزاشتدلم بشکنه😢❤️🩹❤️🩹
تو همه محله های شهرستانشهید رو تشییع کردیم اما هنوز زمان داشتیم.
گفتن بریم شهید رو ببریم خونه خانواده های شهدا....
💫شهیده💫
فرشته هامون برای رونمایی از عکس شهدا بود🙂
آخرین خانواده رو که میخواستیم بریم
در یه حیاط باز بودو اونا منتظر کسی بودن انگار
اما خانواده شهید نبودن
و ماشین حمل شهید به اشتباه رفت تو همون حیاط 🥲🥲
شهید رو آوردن پایین خانم صاحب خونه خیلی گریه میکردم!
و تازه متوجه شدیم که اشتباه اومدیم و اینا خانواده شهید نیستن!!!
اما خوشا به سعادتشونتوفیقی بود که نصیبشون شد🙂
و تا خود شهید نخواد که امکانش نیست .
#صلواتی هدیه کنید برای شادی روح مطهرشهید#گمنام۲۴ساله مون🌹