eitaa logo
شهید حسن مختارزاده 🇮🇷
2هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
6.7هزار ویدیو
92 فایل
💠 کانال رسمی طلبه بسیجی شهید #حسن_مختارزاده 💠 تحتِ اشراف خانواده شهید ولادت: ۲۶ مرداد ۱۳۸۰ شهادت: ۱۸ آذر ۱۴۰۱ 📍مزار شهید: حرم مطهر حضرتِ فاطمه‌معصومه (سلام الله علیها)،صحن امام رضا(علیه السلام)،مقبره الشهدا - ارتباط با ما: @zeinab1531
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🔸فراز هايي زيارتِ روزِ چهـــارشنــبهـ 🔸 | ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
. 🔹امام کاظم ( علیه السلام ) : سعی کنید زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید : 1. زمانی برای خلوت با خدا 2. زمانی جهت تلاش برای به دست آوردن روزی حلال 3. زمانی برای معاشرت و ارتباط با آشنایان و خانواده 4. زمانی هم برای لذت‌های حلال 📚 _تحف العقول، ص409 _ | ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
شهید حسن مختارزاده 🇮🇷
. 🔹امام کاظم ( علیه السلام ) : سعی کنید زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید : 1. زمانی برای خلوت با خ
🍃 | شهید حسن عزیز مدیریت زمان در همه امور داشت ، در زندگی خود این تقسیم بندی زمانی را پیاده میکرد . . . |🍃
تا حالا افتتاح یک کانال رو از نزدیک دیدین؟؟😍 شما دعوتید 💌 به افتتاحیه کانال رسمی شهید حسن مختار زاده در پیامرسان بله💚😍 همراه با پاکت های هدیه از طرف داداش حسن 😍😍😍😍💌 امشب، ساعت هشت شب منتظرتون هستیم😊🕗✨ 👇🏻💚👇🏻💚👇🏻💚 https://ble.ir/shahidhasanmokhtarzade
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🌸 وقتیـــ بـــرادر برايِ خواهـــر گل فرستاده بودند . . . 🌸 _به وقت ايام ميلاد حضرت معصومه (س) ، ٣١ ادريبهشت ماه_ | ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
اگرنمی‌توانیدرودرروی‌دشمن‌بجنگید ، می‌توانیددرسنگرعلم‌ودانش‌با دشمن‌های‌ايران‌مقابله‌كنيد . .! _شهیدمهدی‌دیده‌بان🌱 |
بسم الله الرحمن الرحیم 💠 🔻امام علی علیه السلام: الإِیثارُ أفضَلُ عِبادَةٍ ، و أجَلُّ سِیادَةٍ ایثار، برترین عبادت و شکوهمندترین آقایی است. 📚غررالحکم : ۱۱۴۸ ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
. 🔸| خرمشهر را پدرانمان آزاد کردند و قدس را ما آزاد خواهیم کرد |🔸 ... به حول و قوه الهی ... | 📍سوم خرداد ماه ، سالروز آزاد سازی خرمشهر. ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
. ♦️در سالروز آزاد سازی خرمشهر یادی کنیم از شهید سید محمد علی جهان آرا ، فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر ، که در 7 مهر ماه 1360 به شهادت رسید و آزادی خرمشهر را ندید . . . ♦️ "ای امام، من به عنوان کسی که شاید کربلای حسینی را در کربلای خرمشهر دیده ام سخنی با تو دارم که از اعماق جانم و از پرپر شدن جوانان خرمشهری برمی خیزد و آن، این است؛ ای امام، از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد من یک ماه به طور مداوم کربلا را می دیدم هر روز که حمله دشمن بر برادران سخت می شد و فریاد آنها بی سیم را از کار می انداخت و هیچ راه نجاتی نبود به اتاق می رفتم، گریه را آغاز می کردم و فریاد می زدم ای رب العالمین بر ما مپسند ذلت و خواری را." 📍بخشی از وصیت نامه شهید جهان آرا خطاب به امام خمینی(ره) . | ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
. 🔹اکانت رسمی مربوط به شهید حسن مختارزاده عزیز در آپارات🔹 📍آدرس صفحه : https://www.aparat.com/shahidhassanmokhtarzade | ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
✨. نمی‌دانم قصه را از کجا آغاز کنم. چند وقتی می شود که حاجتی دارم. هرچی دعا و نذر و نیاز می‌کنم حل نمی شود. انقد از خدا ناامید شده بودم که اگر درست به موقع به دادم نمی‌رسید، شاید از دین بر میگشتم. _________ حدودا آخر های آذر ماه ١۴٠١ بود. آنقدر خسته بودم و صبرم تمام شده بود ک عاقبت به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) پناهنده شدم.اما اینبار فقط برای شکایت.گفتم: یا رسول الله بهت شکایت میکنم از فرزندانت. هر چقدر التماس کردم، بی جواب برگشتم. ما بنده ها غیر از شما کسی رو نداریم. خود خدا گفت صداش کنیم که جواب بده. پس کجایین چرا هیچکس جوابمو نمیده؟ اینهمه اومدم و رفتم و همه کار کردم. این بار آخریه که میام. یا همین امشب تو همین حرم یکی رو می زارین جلوی راهم ک مستقیم بهم بگه کلید مشکلم دست کیه ‌؛ یا می‌رم و می‌شم یه آدمی ک حتی خودمم، خودمو نشناسم. با حال خراب توی صحن برگشتم. راه می‌رفتم و گریه می‌کردم . تک تک صورت ها رو از نظر می گذراندم و منتظر بودم که کسی بیاید و جواب خواسته ام را اجابت کند. صدای مداحی و روضه در صحن طنین انداخته بود و دل آشفته ی مرا بی تاب تر می کرد. با خودم فکر می‌کردم: (که چه شرط محالی گذاشتم. بعیده کسی رو سر راهت قرار بدن. مگه تو کی هستی؟ چیکار کردی براشون؟) خیلی منتظر ماندم و راه رفتم. یکی دو ساعت گذشت. دیگر خسته شده بودم و نا امید. به سمت در خروجی رفتم. دم در ایستادم و برای آخرین بار خدافظی کردم. می دانستم این بار آخر است. . . | | ڪانال "شهیدحسن‌مختارزاده" •🌱• [ https://eitaa.com/joinchat/475726088C2e997a476a ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا