eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
222 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان بچه مثبت . ریحان: مچکر. خیلی خوب بود. متین که داشت با غذاش بازی میکرد. چند دقیقه صبر کرد بعد اروم گفت: نوش جان. مائده: الان پیاده روی میچسبه. افکار ریحان: هوفف ما بعد ناهار قیلون میکشیدیم این میخواست بره پیاده روی. ریحان: خب من دیگه برم. مائده: چرا آخه؟ ریحان: هیچ درس بخونم . بعدم بلند شدم که مائده و متین هم برای خدانحافظی بلند شدن و بعد از خداحافظی اومدگ بیرون . ..... خانه:🌱🌱🌱 ریحان: رسیدم مامان تا منو دید شروع کرد داد و بیداد. مامان: ریحانه آرشام چند دقیقه پیش زنگ زده گفته . بهت میگه بیا بریم ناهار بخوریم . تو نرفتی . میگه من هی میخوام با ریحانه دوست باشم اون هی سنگ میندازه جلو پام. زنگ بزن ببین چی میگه؟ ریحان: بدون حرف رفتم سمت اتاق . لباسم و به لباس راحتی تغیر دادم و بعد شماره آرشام و گرفتم. سریع با توپ پر گفتم: ببین آقا من لزت خوشم نمیاد. اصلا نمی خوام ببینمت . باید کفاره بدم. تو جونتم بزاری من اقلا با تو ازدواج نمیکنم. از پسذای مثل تو که خدا فقط میشناسشون و هی مثل آفتاب پرست تغیر شخصیت و رنگ میدن متنفرم . فهمیدی؟؟؟ ارشام . حرف آخرته؟ ریحان: از اول هم همین حرفم بود. آرشام : خوب حالا که رسیدیم به اینجا بگم من از چیزی نمیگذرم و به دستت میارم. فعلا تا دیدار بعدی ...... بوقققققققق ...... ✍ادامه دارد✍ نویسنده:الف ستاری تایپ: گمنام. . @shahidhojajjy