#رمان_واقعی_فرار_از_جهنم
(قسمت هفتم:زندان بزرگسالان)
هر شب که چشم هام رو میبستم با کوچکترین صدایی از خواب می پریدم...چشمم که گرم میشد تصویر جنازه ها و مجروح ها میومد جلوی چشمام...جیغ مردم عادی و اینکه با دیدن ماها فرار میکردن...کمک کم خاطرات گذشته و تصویر آدلر و ناتالی هم بهش اضافه میشد....
فشار عصبی ،ترس و استرس و اضطرابم روز به روز شدیدتر میشد...دیگه طاقت تحمل اون همه فشار رو نداشتم....مشروب و مواد هم فقط تا زمان خمار بودن کمکم میکرد...بعدش همه چیز بدتر میشد....
اونقدر حساس شده بودم که اگر کسی فقط بهم نگاه میکرد میخواستم لهش کنم...کم کم دست به اسلحه هم شدم...اوایل فقط تمرینی...بعد حمل سلاح هم برام عادی شد...هر کس دو بار بهم نگاه میکرد اسلحه ام رو در میاوردم...علی الخصوص مواد هم خودش محرک شده بود و شجاعت و اعتماد به نفس کاذب بهم داده بود...در حد ترسوندن بود اما انگار سلطان اون جنگل شده بودم....
درگیری به حدی بود که پای پلیس اومد وسط...یه شب ریختن داخل خونه ها و همه رو دستگیر کردن...دادگاه کلی و گروهی برگزار شد...با وجود اینکه هنوز هفده سالم کامل نشده بود و زیر سن قانونی بودم....مثل یه بزرگسال باهام رفتار میکردن...وکیلم هم تلاشی برای کمک یا تخفیف مجازات نکرد...
به ۹سال حبس محکوم شدم...یه نوجوون زیر هفده سال ،توی یه زندان و بند بزرگسال ها...آدم هایی چند برابر خودم...با انواع و اقسام جرم های...
✍به قلم:شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی🥀
@shahidhojatrahimi
#رمان_واقعی_فرار_از_جهنم
(قسمت هشتم:هم سلولی عرب)
توی زندان اعتیادم به مواد رو ترک کردم...دیگه جزو هیچ باندی نبودم و از همه جدا افتاده بودم...تنها وسط آدم هایی که صفت وحشی هم برای بعضی هاشون کم بود...
هر روز سخت تر از قبل...کتک زدن و له کردن من تفریح بعضی هاشون شده بود...به بن بست کامل رسیده بودم...همه جا برام جهنم بود...امیدی جلوم نبود...این ۹سال هم اگر تموم میشد و زنده مونده بودم کجا رو داشتم که برم....چه کاری بلد بودم...
فشار روانی زندان و اون عوضی ها ،رفتار وحشیانه پلیس زندان ،خاطرات گذشته و تمام اون درد ها و زجر ها...اولین بار که دست به خودکشی زدم رو خوب یادمه....
۶سال از زمان زندانم میگذشت...حدوداً ۲۳سالم شده بود یکی دو ماهی میشد هم سلولی نداشتم...حس خوبی بود...تنهایی وسکوت...بدون مزاحم...اگر ساعات هوا خوری اجباری نبود ترجیح می دادم همون ساعات رو هم توی سلول بمونم....
۲۱نوامبر درسلول باز شد وجوان چهل و دو سه ساله ای اومد تو...قد بلند...هیکل نسبتا درشت...پوست تیره...جرم :قتل...اسمش حنیف بود...
✍به قلم:شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی🥀
@shahidhojatrahimi
@shahed_sticker.attheme
537.3K
• #شهید_محمدرضا_دهقان 2
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
🔻تم_جذّاب😍
✓ مذهبی
✓ شهدایی🌹
عاااالی 👌
@shahidhojatrahimi
مداحی آنلاین 0 با کسی قهر نکنید - آیت الله مجتهدی تهرانی.mp3
3.04M
♨️با کسی قهر نکنید!
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی
📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
✨⚜✨⚜✨⚜✨⚜
@shahidhojatrahimi
22.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏯ #تک احساسی
🍃حیدر حیدر اول و آخر حیدر
🍃حیدر حیدر ساقی کوثر حیدر
🎤 #محمودکریمی
👌فوق زیبا
@shahidhojatrahimi
♡•°
[أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ]
ﺁﻳﺎ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻳﺪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﻭ ﻋﺒﺚ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ ، ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﺎ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻳﺪ ؟
(١١٥) مومنون🌹
@shahidhojatrahimi
#نماز_شب🌸
امام صادق علیه السلام : نماز شب ،چهره را زیبا و اخلاق را نیکو و بوی بدن را پاک و خوش و روزی را فراوان و بد هکاری را ،ادا و هم وغم را بر طرف می سازد و دیده را جلا می بخشد.
رساله لقاء الله ص185
امام صادق ع فرمود: خانه هایی که در آنها نماز شب خوانده شود، بر اهل آسمان چنان می درخشد که ستارگان بر اهل زمین می درخشد.
✨حیفه بچه شیعه نمازشب نخونه✨
@Shahdhojatrahimi
❣ #سلام_امام_زمانم❣
کـاش روزی بـرسـد، که به هم مژده دهیم...
🌸یوسـف فـاطـمـه #آمـد
دیـدیـــ....؟!
مـن سـلامـش کـردم...
پاسـخـم داد #امـام،
پاسـخـش طـوری بـود!!
با خودم زمزمه کردم که امام...
#میشناسد مگر این بی سر و بی سامان را⁉️
و شـنـیـدم فـرمـود:
تو همانی که « #فـــرج» میخواندی
🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺
@shahidhojatrahimi