💚🍂💚
✍محسن روی حجابمان غیرت به خرج میداد، میگفت: مانتو هرچقدرم که بلند و گشاد باشہ، آخرش چادر نمیشه،
👌میراث خاکی حضرت زهرا (س) چادره، شما باحجاب باشید، چهارنفر هم که به شما نگاه ڪنند، یه ذره حجابشون رو خوب میڪنن.
#شهیدمدافع_حرم_محسن_حججی
#راوی: خواهـــر شهید
@shahidhojatrahimi
🍃سر سجاده های عشقمان
🍃در این لحظات ملکوتی اذان..
🌹دعا برای سلامتی امام زمان ارواحنا فدا.... ورهبرعزیزمان ورفع گرفتاری یادمان نرود...
#نماز_اول_وقت
#التماس_دعای_فرج✋
@shahidhojatrahimi
عید نجات عالم خلقت مبارک است
آوای وحی و یوم البعثت مبارک است
عیدنزول سوره ی اقرا به عقل کل
جشن کمال و علم و فضیلت مبارک است
#عید_مبعث_مبارک🎊
#برمحمد_وآل_محمد_صلوات 💚
@Shahidhojatrahimi
.
[ خوشا مرگی
که باشد با
سعادتِ
#شهادت...]
#بایدشهیدشویم!
#ابراهیم_هادی❤️
#استوری
@Shahidhojatrahimi
شلمچه بوی چادر خاکی حضرت زهرا سلام الله علیها می دهد...
.
.
#شلمچه
@shahidhojatrahimi
💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی....
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜
💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠
⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜
⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
🆔 @shahidhojatrahimi
#رمان_واقعی_فرار_از_جهنم
(قسمت هفدهم:وصیت)
داشتم مواد ها رو تقسیم میکردم که یکی از بچه ها اومد و با خنده عجیبی صدام کرد...هی استنلی یه خانم دم در باهات کار داره...
_یه خانم؟کی هست؟...
_هیچی مرد...و با خنده های خاصی ادامه داد...نمیدونستم سلیقه ات این مدلیه...
پله ها رو دو تا یکی از زیر زمین اومدم بالا و رفتم دم در...چشمم که بهش افتاد نفسم بند اومد...زن حنیف بود...یه گوشه ایستاده بود...اولش باور نمیکردم....
یه زن محجبه ،اون نقطه شهر ،برای همه جلب توجه کرده بود...کم کم حواس ها داشت جمع میشد...با عجله رفتم سمتش...هنوز توی شوک بودم...
_شما اینجا چیکار میکنید ؟
چشم هاش قرمز بود...دست کرد توی کیفش و یه پاکت در آورد گرفت سمتم...بغض سنگینی توی گلوش بود...
آخرین خواسته حنیفه...خواسته بود اینها رو برسونم به شما...خیلی گشتم و پیداتون کردم...
نفسم به شماره افتاد...زبونم بند اومده بود...آخرین...خواسته..؟دو هفته قبل از اینکه....
بغضش ترکید...
_میگن رگش رو زده و خودکشی کرده....حنیف چنین آدمی نبود...
گریه نذاشت حرفش رو ادامه بده....
مغزم داشت میسوخت...همه صورتم گر گرفته بود...چند نفر با فاصله کمی ایستاده بودن و زیر چشمی به زن حنیف نگاه میکردن...تعادلم و از دست دادم و اسلحه رو از سر کمرم کشیدم...
✍به قلم:شهید مدافع حرم سید طاها ایمانی 🥀
@shahidhojatrahimi