🌷#زندگی‌به‌سبک‌شهدا🌷 بعد از شھادت علے خوابش‌رو دیدم⇩ بهم گفت: «اگہ مےدونستم این دنیا بہ‌خاطر صلوات این‌ همہ ثواب‌ و‌ پاداش میدن🎁، حالا حالاها آرزوۍ شھادت نمےکردم! مےموندم توۍدنیا و صلواټ مےفرستادم..❣ 🌻#شهیدعلی‌موحددوست🌻 🌷🌷🌷 #سنگر_خاطرات_ ۱۲۷ #شهیدانه #ماه_رجب #ما_ملت_شهادتیم @shahidhojatrahimi

🌻 #زندگی‌به‌سبک‌شهدا 🌻 خیلے رویِ‌ حجاب‌ تأکید داشت..👌 حتے اگر اقوام‌ را در بیرون‌ از منزل‌ مےدید کہ‌ حجاب‌ درستے نداشتند‌، توجہ‌ نمے‌کرد..‼️ گاهے آنھا پیشِ‌ من‌ گلہ‌ مے‌کردند کہ‌ #محمدحسین ‌ما را در خیابان‌ دید‌ و‌ سلام‌ نداد و توجهے نکرد! من‌ هم‌ مے‌گفتم: ✅ حجابتان‌ را رعایت‌ کنید تا محمدحسین ‌بہ‌ شما‌ سلام‌ کند. تا مادامے کہ‌ اینطور ‌هستید توجہ‌ نمےکند..‼️ 🌻#شهیدمحمدحسین‌حدادیان🌻 @shahidhojatrahimi

🌻 #زندگی‌به‌سبک‌شهدا 🌻 خیلے رویِ‌ حجاب‌ تأکید داشت..👌 حتے اگر اقوام‌ را در بیرون‌ از منزل‌ مےدید کہ‌ حجاب‌ درستے نداشتند‌، توجہ‌ نمے‌کرد..‼️ گاهے آنھا پیشِ‌ من‌ گلہ‌ مے‌کردند کہ‌ #محمدحسین ‌ما را در خیابان‌ دید‌ و‌ سلام‌ نداد و توجهے نکرد! من‌ هم‌ مے‌گفتم: ✅ حجابتان‌ را رعایت‌ کنید تا محمدحسین ‌بہ‌ شما‌ سلام‌ کند. تا مادامے کہ‌ اینطور ‌هستید توجہ‌ نمےکند..‼️ 🌻#شهیدمحمدحسین‌حدادیان🌻 🌷🌷 @shahidhojatrahimi

🌷#زندگی‌به‌سبک‌شهدا🌷 همرزم شهيد نقل می کند: «در منطقه ی عملياتى بايد سنگر مى‏ ساختيم. شهيد مسئول گروه بود ولى در هر كارى شركت می کرد.✨ سركيسه‏ ها را می گرفت و خاك داخل آن‏ها می ريخت. مثل يك رزمنده ی عادى هر كارى را انجام می داد. ✅ يكى از رزمندگان گفت: چرا شما اين كارها را انجام می دهيد؟ ايشان گفتند: من با شما چه فرقى دارم؟ همه با هم برابر هستند؛ #مسئول و غير مسئول وجود ندارد.‼️ 🌻#شهیدمحمدرضاپیله‌وران🌻 🌷🌷🌷 #سنگر_خاطرات_ ۱۶۱ #شهیدانه #ماه_شعبان @shahidhojatrahimi

🌷#زندگی‌به‌سبک‌شهدا🌷 نانِ‌ سنگک‌ گرفته‌ بودیم‌ و میرفتیم‌ سمتِ‌ خوابگاه..🏫 چند تا سنگ‌ به‌ نان‌ها چسبیده‌‌ بود.. مصطفی‌ اونا رو کند و برگشت‌ سمتِ‌ نانوایی..‼️ بعد برگشت‌ و گفت: بچه‌ که‌ بودم‌ یك‌ بار نانِ‌ سنگک‌ خریدم.. وقتی‌ رفتم‌ خونه، بابام‌ سنگ‌هایی‌ که‌ به‌ نان‌ چسبیده‌بود‌ رو‌ جدا کرد، داد‌ به‌ دستم‌ و گفت: ببر، بده‌ به‌ شاطر؛ نانواها‌ بابتِ‌ اینها‌ پول دادند..💸 🌻#شهیدمصطفی‌احمدی‌روشن🌻 @shahidhojatrahimi

🌷#زندگی‌به‌سبک‌شهدا🌷 بهش‌ میگن: «امید جان‌ میشه‌ کمتر‌ بری‌ هیئت؟!» اشاره‌ میکنه‌ به‌ پسرش‌ و‌ میگه: «اگه‌ علی‌ رو‌ یه‌ نفر‌ ازتون‌ بگیره‌ چه‌ حالی‌ می‌شید⁉️» میگن: «خب‌ معلومه‌ طاقت‌ نمیاریم!» میگه: «امام‌حسین‌(ع‌) و‌ هیئت‌ رو‌ از‌ من‌ نگیرید‌ چون‌ طاقت‌ نمیارم..💔» 🌻#شهیدمدافع‌حرم‌امیداکبری🌻 🌷🌷🌷 #سنگر_خاطرات_ ۱۹۷ #ماه_مبارک_رمضان #ما_ملت_شهادتیم #ما_ملت_امام_حسینیم @shahidhojatrahimi

🌷#زندگی‌به‌سبک‌شهدا🌷 همیشـه‌ گوشیش‌ رو‌ می‌گذاشت‌ روی‌ ایوان.‌. با‌ آهنگ‌ زینب‌زینب‌ مرحوم‌مـوذن‌زاده‌ ورزش‌ میکرد.. میگفتم: «بابك‌ مگه‌ تو‌ جـوون‌ نیستی؟ آهنگ شاد بزار..» می‌گفت: «مامان‌ اینجوری‌ نگـو.. من‌نمیتونم، من‌ این‌ آهنگ‌ رو‌ خیلـی‌ دوست‌ دارم.‌.♥️» 🌻#شهیدمدافع‌حرم_بابک‌نوری🌻 🌷🌷🌷 @shahidhojatrahimi