#زندگی_به_سبک_شهدا
وقت #ناهار رفتم پشت یه تپه🗻
با تعـ😳ـجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه های نون🍞 رو از رو زمین بر میداره، تمیز میکنه و میخوره.
اونقدر ناراحـ😔ـت شدم که به جای سلام گفتم: داداش! تو فرمانده تیپ هستی ، این کارها چیه؟! مگه غــذا نیست؟! خودم دیدم دارن غذا پخش میکنند.
کاظم گفت:
اون غذا مال بسیجی هاست...
این نونارو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند .
درست نیست اسراف کنیم....
#رفیق_شهید_من
#شهید_کاظم_نجفی_رستگار
@shahidhojatrahimi
🍃🌸
#زندگی_به_سبک_شهدا
وقت #ناهار رفتم پشت یه تپه🗻
با تعـ😳ـجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه های نون🍞 رو از رو زمین بر میداره، تمیز میکنه و میخوره.
اونقدر ناراحـ😔ـت شدم که به جای سلام گفتم: داداش! تو فرمانده تیپ هستی ، این کارها چیه؟! مگه غــذا نیست؟! خودم دیدم دارن غذا پخش میکنند.
کاظم گفت:
اون غذا مال بسیجی هاست...
این نونارو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند .
درست نیست اسراف کنیم....
#شهید #کاظم_نجفی_رستگار
@shahidhojatrahimi
#زندگی_به_سبک_شهدا
وقت #ناهار رفتم پشت یه تپه
با تعجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبه های نون رو از رو زمین بر میداره، تمیز میکنه و میخوره.
اونقدر ناراحت شدم که به جای سلام گفتم: داداش! تو فرمانده تیپ هستی ، این کارها چیه؟! مگه غذا نیست؟! خودم دیدم دارن غذا پخش میکنند.
کاظم گفت:
اون غذا مال بسیجی هاست...
این نونارو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند .
درست نیست اسراف کنیم....
#شهید #کاظم_نجفی_رستگار
@shahidhojatrahimi
🌿♥️
#زندگی_به_سبک_شهدا
#عالم_محضر_خداستـــ🌸
روز ازدواج سفارش دادہ بود روی دو تا پارچهی بزرگ نوشته بودند:
⭕️ "عالم محضر خداست
در محضر خدا گناہ نکنید... ⭕️
پرسیدم:
- "چرا این جمله رو نوشتی..!؟"
گفت:
- "جای این نوشتهها همین جاست.
هیچ کجا،
توی هیچ مجلسی آدم نباید گناہ کنه مخصوصاً توی ازدواج ما."
✍به روایت همسر
#شهید_محمد_گرامی
@shahidhojatrahimi
🔸در محضــــر شهیـــد...
✍درس خواندنش ڪمی با بقیه فرق داشت! زمـان نـوشتـن یادداشت هایش،اگر فڪرش ڪُند میشد یا در مسئلهای می ماند؛
گوشهی یادداشتش می نوشت:
إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ
🌹 #شهید_دکتر_مجید_شهریاری
#زندگی_به_سبک_شهدا
#خاطره
@shahidhojatrahimi
#زندگی_به_سبک_شهدا
🔻شبها که خانه بود، کاغذۍرا دَست می گرفت و علامت میزد.
شبۍ صدایم زد و گفت:
«عیال، این کاغذ را دیدهای؟»
گفتم: «نه. چه هست؟»
گفت: «نامهٔ عملم است. حساب و کتاب کارهایم!
می خواهم بدانم هرروز، دݪ چند نفر را شکسته ام
با چندنفر خوب بودهام و چہ کارهایۍ کردهام.
همهٔ اینها را مینویسم
گفتم نشان تو هم بدهم؛ شاید
دوست داشتی برای خودت درست کنی.»
📕کتاب طلایه داراننور
#شهید محمد علیخورشاهی
@shahidhojatrahimi
🔖 زندگی به سبک مدافع حرم، شهید محمد جمالی🌹
🔸 از خصوصیات مهم «شهید محمد جمالی» این بود که در هر سِمت، پُست و مقامی که قرار میگرفت دچار غفلت و غرور نمی شد!
🔸 همیشه در زندگی خود فرمایشات حضرت مولا علی(ع) در نهج البلاغه را در مورد پستی و بی اهمیتی دنیا، و یاد مرگ را مرور می کرد و آنها را سر مشق زندگی خود قرار می داد و حتی به دیگران هم مخصوصاً به خانواده خود انتقال می داد و به همین خاطر هیچ چیز از پول و ثروت و جاه و مقام و… نتوانست او را فریب دهد.
#زندگی_به_سبک_شهدا
@shahidhojatrahimi
#زندگی_به_سبک_شهدا:
...
#آقا_مهدی_باکری که در جواب اصرار های خواهرش برای دیدن همسرآیندهاش می گوید: مهم #ایمان است نه #ظاهر_دختر
و وقتی خواهرش به شوخی بهش گفت که اصلا شاید دختره کچل باشه🙈😄 آقا مهدی میخنده و میگه خب اون کچلو رو هم باید یکی بگیره دیگه☺😄
#شهید_مهدی_باکری
@shahidhojatrahimi
#زندگی_به_سبک_شهدا
#شهید_غلام_رضا_صادقزاده
💠صیغه عقدمان را حضرت امام ره خواندند. بعد از مراسم عقد، با هم رفتیم بهشتزهرا. عهد بستیم تا زمانی که زندهایم، در خط امام ره باشیم و رهرو راه شهدا.
سر خرید عقد، دو تا حلقه نقره گرفتیم. روی هر دویش هک شده بود:
🌷«تنها ره سعادت: ایمان، جهاد، شهادت.»🌷
📚فهیمه باباییان پور به اهتمام علیرضا اکبری، نامههای فهیمه، صص۱۹، ۲۴ (به روایت همسر شهید)
@shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😢مادر دو شهید مدافع حرم 🔷🔷🔷🔷👆🏿👆🏿
این مادر عجیبه و...
ادامه این ماجرای بی نظیر را حتما در کلیپ ببینید
🤔ما کجای این قصه ها بوده، هستیم و خواهیم بود؟
👌حتما استفاده خواهید برد😢
#الگوهای_نوجوانان
#زندگی_به_سبک_شهدا
@shahidhojatrahimi
🔰زندگی به سبک شهید مسلم نصر
💠 همیشه نمازهای شبش را با گریه میخواند، در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را میخواند،
هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود،
همیشه با وضو بود، به من هم میگفت داری دستت را میشوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش، آب وضویش را خشک نمیکرد،
در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود، حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو میزدند نه نمیگفت.
💬به روایت همسر شهید
#زندگی_به_سبک_شهدا
@shahidhojatrahimi
🌿#زندگی_به_سبک_شهدا
🌹شهید مدافعحرم #جواد_جهانی
همسر شهید نقل میکنند: من در تلفنم، نام همسرم، آقاجواد، را با عنوان «شهید زنده» ذخیره کرده بودم. یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد! به ایشان گفتم: آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما میبینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زندهای!
❄️قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت: شمارهاش را بگیرم. وقتی این کار را کردم، دیدم شماره مرا با عنوان «شریک جهادم و مسافر بهشت» ذخیره کرده بود. گفت: از اول زندگی شریک هم بودهایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است اما من با ارزشترین داراییام را به خدا میسپارم و میروم.
@shahidhojatrahimi
#زندگی_به_سبک_شهدا
🔸 روی جهیزیه عروس یک دست مبلمان هم داده بودند. وقتی فهمید گفت «اگه مبل ها رو بیارید برمیگردونم.»
🔹 خانواده عروس از ما خواستند، تا راضیاش کنیم. هر کاری کردیم، قبول نکرد. همه مبل ها را برگرداند.
♦️ گفت «همون وسایل اولیه برای ما کافیه.»
📚 کتاب خاطرات سردار شهید حسن آقاسی زاده
@shahidhojatrahimi
یه شب رفتیم توی خانه هایی که خالی شده بود، تا از اونجا به دفاع از شهر پرداخته و جلوی نفوذ دشمن به شهر رو بگیریم. فرمانده مون گفت: می تونین از وسایل خانه ها مث پتو استفاده کنین. شب که خواستیم بخوابیم، دیدم علیرضا بدون پتو و ملحفه توی سرما خوابید ، گفتم چرا از ملحفه استفاده نمی کنی؟ علیرضا گفت: شاید صاحب خانه راضی نباشه ...
#شهیدانه | #زندگی_به_سبک_شهدا
@shahidhojatrahimi
حاج حسین یکتا :🌱
ما مامورین انقلاب هستیم
نه مسئولین...
مسئولیت گرفتنی ست و تمام شدنی
اما مامـــوریت تکلیفی است و دائمی
#شهیدانه | #زندگی_به_سبک_شهدا
@shahidhojatrahimi
✍زندگی به سبک شهید حاج مهدی زندی نیا
🔹 مسئول تدارکات آمد پیشم تا از مهدی شکایت کند. خیلی عصبانی بود و می گفت: اتاقش سرد ومرطوب بود ، از اهواز برایش بخاری برقی خریدم ولی کلی باهام دعوا کرد که چرا این کار را کردی ؟ با کدام پول خریدی و چرا بی اجازه ...؟
🔹 هر چی بهش گفتم سرما می خوری، جواب می داد : من برای گرم شدن از پتو استفاده می کنم . هر وقت اون بسیجی که توی سنگر می خوابه بتونه از بخاری استفاده کنه، من هم استفاده می کنم.
#زندگی_به_سبک_شهدا | #شهیدانه
@shahidhojatrahimi
پدرش نه شغل دولتی داشت نه بیمه ای - چیزی بود. کارش کارگری بود و عرق ریختن. خدا رحمتش کند؛ تقیدش به حلال و حرام زبانزد همه ی آشناها بود.
گاهی میگفت من افتخارم اینه که حتی یک لقمه نان شبهه ناک به تو و بچه ها ندادم چه برسد به لقمه ی حرام.
لباس فرم سپاه تنش بود به سر و صورتش گرد و غبار نشسته بود با ناراحتی :گفتم الان ساعت ده شبه ناسلامتی امشب شب دامادیته؛ نمیگی باید زودتر بیای؟»
خندید گفت حالا هم که دیر نشده مادر، الان سریع میرم یک دوش میگیرم و آماده میشم
خواست برود جلویش را گرفتم گفتم: «باید به من بگی که امشب چیکار داشتی که مهمتر از دامادیت بوده
جواب دادن طفره رفت بعد از کلی اصرار کردن گفت: «داشتم پادگان را جارو میکردم توی محوطه خیلی آشغال ریخته بود!».
بعدها فهمیدم چون مسؤول آموزش بوده و آن شب برای نیروها مانور داشتند مانده بوده تا کارها را به اصطلاح راست و ریست کند. خودش هیچ وقت از مسؤولیتهایش چیزی به ما نگفت.همیشه میگفت یک نیروی ساده هستم؛ بعد از شهادتش فهمیدیم چکاره بوده است.
با این که می توانست پول پس انداز کند ولی هیچ وقت این کار را نکرد. بخشی از پولش را برای خانه خرج میکرد، با بقیه اش یا کار افراد محتاج و فقیر را راه می انداخت یا قرض میداد به این و آن.
وقتی شهید شد از مال دنیا هیچی نداشت. مقداری هم بدهکاری داشت که توی وصیت نامه اش نوشته بود سهمش از ارث خانه ی پدری را هم بخشیده بود به مادر
"شهید ابراهیم امیرعباسی"
#شهیدانه | #زندگی_به_سبک_شهدا
@shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله اهدافی مدیر حوزه های علمیه کشور با خانواده شهید محمد #مویدی از شهدای اغتشاشات اخیر #شیراز دیدارکرد. همسر شهید از پیش بینی شهادت توسط همسرش سخن می گوید.
#شهیدانه | #زندگی_به_سبک_شهدا
@shahidhojatrahimi
یادم هست یک بار وصیت کرد وقتی من را گذاشتید توی قبر، یک مشت خاک بپاش به صورتم.
پرسیدم: «چرا؟»
گفت: برای این که به خودم بیایم. ببینم دنیایی که بهش دل بسته بودم و به خاطرش معصیت میکردم یعنی همین
گفتم مگر تو چه قدر گناه کرده ای؟»
گفت؛ خدا دوست ندارد بندههایش را رسوا کند. خودم میدانم چه کارهام».
"شهید منوچهر مدق"
#شهیدانه | #زندگی_به_سبک_شهدا
@shahidhojatrahimi
#زندگی_به_سبک_شهدا
رضا بینهایت صبور بود، وقتی بحثمان میشد، من نمیتوانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غُر میزدم و با عصبانیت میگفتم تو مقصری، تو باعثِ این اتفاق شدی! او اصلا حرفی نمیزد، وقتی هم میدید من آرام نمیشوم، میرفت سمت در، چون میدانست طاقت دوریاش را ندارم، آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظهای از من دور باشد، او هم نقطهضعفام را میدانست و از من دور میشد تا آرام شوم، روی پلهی جلوی در مینشست و میگفت هر وقت آرام شدی، بگو من بیام داخل، اصلا دادزدن بلد نبود.
✍🏻 راوی همسر شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده
@shahidhojatrahimi
#زندگی_به_سبک_شهدا ❣
#بسمربالحسین🧡
خیلیبہامامزمـانﷻ
ارادتداشـت!
ازاینارادتایخشکوخالیکہنہ!
همشدنبالمطالـعہ
دربارهحضرتوشرایطظھور
وآمادگیبرایظھوربود ..!
‹انتظـار›محمـود،
یہ‹انتظارواقـعی›بـود.
محمودواقعاً
دغدغہامـامزمانش
روداشت ...🖇!
#شهید_محمودرضا_بیضایی 💙
@shahidhojatrahimi
#زندگی_به_سبک_شهدا ❣
#بسمربالحسین🧡
خیلیبہامامزمـانﷻ
ارادتداشـت!
ازاینارادتایخشکوخالیکہنہ!
همشدنبالمطالـعہ
دربارهحضرتوشرایطظھور
وآمادگیبرایظھوربود ..!
‹انتظـار›محمـود،
یہ‹انتظارواقـعی›بـود.
محمودواقعاً
دغدغہامـامزمانش
روداشت ...🖇!
#شهید_محمودرضا_بیضایی 💙
@shahidhojatrahimi
🔰 زندگی به سبک شهید رسول خلیلی
▫️رسول همیشه سر به زیر بود و از نگاه به نامحرم إبا میکرد.
شنیدم از اطرافیان که گفتن: تو صحبت با نامحرم حتی بستگان هم همیشه سرش پایین بود.
من میگم: شهادت خیلی سخت نیست، فقط یکم تمرین میخواد و مبارزه با نفس...
#زندگی_به_سبک_شهدا
@shahidhojatrahimi
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
یکی از دوستان میگفت:
در صحن جامع رضوی دیدم حاجی تشت قرمز دستشان است و دارد می رود،
کنجکاو شدم و دنبالش رفتم؛
دیدم رسید به پیرمردی و پای او را در تشت گذاشت و ماساژ می داد؛
رفتم نزدیک و گفتم حاجی این چه کاری است؟
گفتند "ایشان پدرم هستند"
حاج قاسم اینطوری حاج قاسم شد.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌹