💠 #شخصیت_ابراهیم 💠
#گذشت
🌸از بزرگان محل و مسجد ماست. كنارش نشستم و گفتم از ابراهيم برايم بگو. سكوت كرد، چشمانش خيس شد و گفت: جوان بودم در محيط فاسد قبل از انقلاب مي خواستم كار را رها كنم. مي خواستم به دنبال هرزگي بروم و...
آن روز سركار نرفتم. ابراهيم هم سر كار نرفت. چون تا ظهر با من در خيابان راه رفت و حرف زد تا مرا هدايت كند.
🌸صاحب کار من كه از بستگانم بود، دنبالم آمده بود. يكباره مرا ديد. جلو آمد و يك كشيده محكم در صورت ابراهيم زد!
فكر كرده بود او باعث گمراهي من است! اما ابراهيم ... براي خدا صبر كرد. صبر كرد تا توانست مرا آدم كند. مرد صورتش خيس خيس شده بود و با سكوتش اين آيه را فرياد مي زد:
وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ
و بخاطر پروردگارت صبر کن (مدثر/7)
@shahidhojatrahimi
💠 #شخصیت_ابراهیم 💠
#کار_برای_خدا
🌸او در جبهه اصلا به لباس نظامی اهمیت نمی داد. همیشه با شلوار کردی و لباس بلند مشغول جنگ و در مواقع دیگر مشغول کمک به اهالی شهر ها و روستاهای اطراف جبهه بود. او لباس نظامی و سرگُردی و سرهنگی و ... برایش اهمیتی نداشت. و تنها هدفش خدمت به خدا و خلق خدا بود...
@shahidhojatrahimi
💠 #شخصیت_ابراهیم 💠
#پرهیز_از_اسراف
🌸تکه نان خشکی را روي زمين ديد. خم شد و آن را برداشت. در كنار كوچه نشست و با آجر به آن نان کوبيد و خرده های آن را در مقابل پرندگان ریخت تا نان اسراف نشود...
(بارها از بزرگان شنیده ایم که اسراف، بخصوص در نان که غذای اصلی مردم است سبب #سلب_رحمت_و_گرفتاری #دنیا_و_آخرت_خواهد_شد. بکوشیم تا اسراف نکنیم)
📚بر گرفته از کتاب سلام بر ابراهیم.
@shahidhojatrahimi
#شخصیت_ابراهیم
#پرهیز_از_اسراف📛
💠تکه #نان خشکی را روي زمين ديد. خم شد و آن را برداشت. در كنار كوچه نشست و با آجر به آن نان کوبيد و خرده های آن را در مقابل پرندگان🕊 ریخت تا نان #اسراف نشود.
🌴(بارها از بزرگان شنیده ایم که اسراف، بخصوص در #نان که غذای اصلی مردم است سبب سلب رحمت و گرفتاری دنیا و آخرت خواهد شد. بکوشیم تا اسراف نکنیم❌)
@shahidhojatrahimi