eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.3هزار دنبال‌کننده
31.2هزار عکس
12.2هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدے که صورتش زیبا سیرتش زیباتر بود... به شهرت داشت یکے از شروط عقدش این بود که باقے بماند. : من حاضرم مثل علی اکبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه. آخرشم این شهید درحال خنثی کردن بمب بود که منفجر شد و قسمتی از بدنش تیکه تیکه شد.
🌸 🌸 عیارِ ... زمانی مشخص می‌شود ، ڪہ ببینـی تا ڪجـا پایِ می‌مـاند !؟ شهیـد یعنـی انتهایِ عشــق یعنـی ایستادن تا پای 👌 متبرڪ بہ ☺️❤️ 🌹 @shahidhojatrahimi
⚘﷽⚘ پدر شهید می گفتند: زمانی که شهید بزرگوار قرار بود به جبهه مقاومت شود، در پاسخ به این سوال که هنوز رهبری نداده است، گفت: «مگر حتما باید عرصه تنگ شود تا آقا اذن جهاد بدهد، قبل از آنکه عرصه تنگ شود باید برویم تا آقا یابند.» @Shahidhojatrahimi
#خاطرات_شهید ✍ شهیدے که صورتش زیبا سیرتش زیباتر بود... به قمرفاطمیون شهرت داشت یکے از شروط عقدش این بود که مدافع حرم باقے بماند. #کلام_شهیدحسین_هریری: من حاضرم مثل علی اکبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه. آخرشم این شهید درحال خنثی کردن بمب بود که منفجر شد و قسمتی از بدنش تیکه تیکه شد. #شهید_حسین_هریری 🌷 @shahidhojatrahimi
AUD-20160306-WA0020_1395-12-3-22-46.mp3
7.7M
💠تقدیم به تخریب چی شهید؛ حسین هریری 📡تخریب چی برگرد #شهید_حسین_هریری❤️🕊 #شهید_تازه_داماد_مدافع_حرم #سالگرد_شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidhojatrahimi
به قمر فاطمیون شهرت داشت یکی از شروط عقدش این بود که مدافع حرم باقی بماند. #کلام_شهیدحسین_هریری : من حاضرم مثل علی اکبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه. آخرشم این شهید درحال خنثی کردن بمب بود که منفجر شد و قسمتی از بدنش تیکه تیکه شد . #شهید_حسین_هریری @shahidhojatrahimi
📜بخشی از وصیت نامه شهید 📍بعد از دعا برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت ولی عصر(عج)خود و همه ی شما را به پشتیبانی از توصیه میکنم 📍و مبارزه با را همیشه در خود تقویت کنید و سرلوحه ی همه ی اعمال، انجام و ترک محرمات میباشد✅ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidhojatrahimi
حسین تا سن ٢٤ سالگی ٢٥ بار به کربلا رفته بود؛ در گذشته زائران کفش های خود را در سبد می ریختند. او با دیدن این صحنه ناراحت شد به دفتر حرم مراجعه کرد و گفت: که من مهندس هستم اجازه دهید چند کفشداری ایجاد کنم. آنها موافقت کردند و او چند کفشداری در حرم ساخت و مدتی در آنجا به عنوان کفش دار فعالیت می کرد و گفته بود فقط یک گوشه نگاه از آقا را می‌خواهم... راوی: پدر شهید 💚 🕊🌱