🌷 #هر_روز_با_شهدا_١١١٤
#رزمنده_مجروحى_كه_پرستارش_را_دلدارى_مى_داد!
🌷یکی دیگر جوانان را تازه از اتاق عمل بیرون آوردند، ملافه روی پاهای آن انداخته شده بود، دکتر به من گفت که: وقتی مجروح به هوش آمد نگذار ملافه را از روی خود کنار بکشد! چون نمی داند که جفت پاهایش قطع شده است.
🌷....ولی به محض اینکه به هوش آمد، حس کرده بود که پا ندارد و بی اختیار ملافه را از روی خود کنار کشید هر چى بهش اصرار کردم اما موفق نشدم و به جای اینکه من به آن دلداری دهم او به من نصحیت کرد و گفت: خواهر، ما برای جان دادن آمدیم و این برای ما بسی افتخار است و با حرفهایش تازه فهمیدم که او یک روحانی بود و می دانست که چگونه خود را با این شرایط وفق دهد.
🌷....آری جنگ اینگونه ما را می ساخت و ما که تا به حال آن را تجربه نکرده بودیم با مواجه شدن با چنین صحنه هایی، تازه فهمیدم که جنگ و جبهه چیست و زندگی کردن در كنار جانبازان و شهیدان و دفاع از مملکت اسلامی آن هم تا آخرین نفس نسبت به زندگی عادی چقدر متفاوت و حتی شیرین تر است....
راوى: زبيده واحدی شیرزن هرمزگانی كه اسفند سال ٦١ تقریباً ١٩ ساله و تازه ازدواج کرده بود به عنوان مددکار و پزشکیار از طريق سپاه بندرعباس وارد جبهه شد.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
@Shahidhojatrahimi
🌷 #هر_روز_با_شهدا_١٢٩٨
#انتخاب_لحد...!
🌷خیلی امام زمانی بود و [شب] چهارشنبه ها جمکرانش ترک نمى شد. یه شب با همدیگه رفتیم گلزار شهدای قم. جعفر توی یه قبر خوابید و بهم گفت سنگ لحد رو بذار....
🌷یک ماه و نیم از این قضیه گذشت. ظهر نیمه شعبان توی طلائیه خمپاره خورد به سنگر و جعفر شهید شد. قبرهای زیادی توی گلزار شهدای قم حفر شده بود. اما جعفر رو دقیقاً داخل قبری گذاشتند که اون شب توش خوابید! تازه حکمت کار عجیب اون شبش رو فهمیدم....
🌹خاطره ای به ياد شهید جعفر احمدی میانجی
راوی : سردار حاج حسین یکتا
@Shahidhojatrahimi