#فروع
#أهميّتمسأله
🔰بخش دوم: « عبارت های بزرگان»
بعد از آشنائی با چند کتاب روائی و فقهی سُراغ عبارت برخی از بزرگان هم میرویم:
❇️سخن محمد غزالی:
این مسأله قطبی است از اَقطاب دین که همه انبیاء را بخاطرش فرستادند و اگر مُندَرس شود و از میان خلق برچیده شود، همۀ شعار شرع ، باطل میشود.
❇️سخن ابوالفتوح رازی:
امر به معروف و نهي از منكر، واجب الهي و جهاد در راه خدا هست.
❇️سخن ابومنصور اوزجندی:
بِدان اِی رَوَندۀ راهِ خداي عزَّوجلَّ كه؛ امر معروف و نهي منكر، اين هر دو كارِ اَنبياء و رُسُل بوده است و آمدنِ ايشان به خَلق از براي اين هردو بوده است.
❇️سخن علاءالدوله سمنانی:
تواضع ، عزّت ، خیر خلق و اُمّت در أمر به معروف و نهی از منکر هست.
ای عزيز من! بر تو باد كه پيوسته در خَلقِ خداوند جل جلاله به چشم عزت و شفقت نگري و پيوسته اين وصيت نبي را(ع) كه در آخر عمر ميفرمود: «التَّعْظيمُ لِاَمْرِ اللّهِ وَ الشَّفَقَةُ عَلي خَلْقِ اللّهِ» دائماً پيش چشم داري و پيوسته عيب خود جويي و نصيحتشنو باشي و از حقد ، حسد و امثال آن دور باشي تا دلت بيمار نشود.
❇️سخن محقق سبزواری:
امر معروف و نهي منكر از واجبات عظيمۀ اسلام است و امر دين و نظام مُلك و ملّت به آن مستقيم ميشود.
اگر مردم دست از اين بردارند و فاسقان و فاجران را بر اعمال زشت و ناخوش كه مرتكب آن ميشوند تعزير نكنند و به خود گذارند، فساد سرايت كند.
❇️سخن ملا احمد نراقی:
كوتاهي و مسامحه كردن در «امر معروف و نهي از منكر» سبب آن يا ضعف نفس است يا طمع مالي و آن از جمله مُهلكات است و ضرر آن عام و فساد آن تام است؛ زيرا اگر بساط امر به معروف و نهي از منكر پيچيده شود و اساس آن بر چيده شود، آيا نبوّت از ميان مردم برطرف و احكام دين و ملّت ضايع و تلف ميگردد و جهل و ناداني عالم را فروميگيرد و ضلالت و گمراهي ظاهر ميشود و آثار شريعت ربّ العالمين فراموش و چراغ آيين سيّدالمرسلين خاموش، فتنه و فساد شايع و ولايات و اهل آنها نابود و ضايع ميگردند و به اين سبب در آيات و اخبار مذمّت بسيار برترك امر به معروف و نهي از منكر شده.
❇️سخن امام خمینی:
ایشان مبحث "أمر به معروف و نهی از منکر" را اینگونه تیتر زده اند «و هما من اسمی الفرائض و بهما تقام الفرائض» جزء بالاترین فریضه هاست و بوسیله آنهاست که فرایض دیگر اقامه میشود و از ضروریات دین هست.
❇️سخن مقام معظم رهبری:
ایشان در سفرشان به استان قم فرمودند: «یکی از مسائلی که نظام اسلامی به آن شدیدا محتاج هست همین مسألۀ أمر به معروف و نهی از منکر میباشد».
✅تعابیر بزرگان بسیار هست؛..
اما از همۀ تعبیرات استفاده میشود که وجوبش قطعی و ضروری دین اسلام هست
⛔️ بخاطرهمین اگر کسی منکر شود و در وجوبش تشکیک کند لازمۀ انکارش، انکار نبی هست چون انکار ضروری دین هست و اگر کسی التفات به لوازمش داشته باشد در این مرحله کافر شده.
📚منابع:
در متن ذکر شدهاند.
#فقهی_حقوقی
#بحثدوم
#بخشدوم
#تعبیربزرگان
صفحه۱۴
https://eitaa.com/ShahidAliAbasHoseinpoor
#فروع
#أهميّتمسأله
🔖بخش سوم: «خاطراتی از بزرگان»
《خاطرهای از شیخ ابوالحسن نوری》
👨🏫ایشان اگر مُنکری می دید نسبت به جلوگیری از آن اقدام می کرد، هر چند به قیمت جانش تمام شود.
👤میگویند: ایشان روزی برای وضوء و طهارت ، کنارِ دجله نشسته بود که قایقی را با 30 خُم که روی همۀ آنها با مُهر «لطف شیخ» بسته شده بود را دید.
وقتی از صاحب قایق پرسید اینها چیست؟
جواب شنید که: این فضولی ها به تو نیامده، شراب برای مجلس و تشریفات خلیفه است.
شیخ که قدرت خالی کردن آنها را نداشت و نمی خواست از طرفی مُنکری به این واضحی صورت پذیرد، ناچار به یکباره با چوبدستی خود به خُمِّ شراب ها حمله ور شد و همه را شکست.
مأمورها او را نزد معتضد «خلیفه» بردند درحالیکه معتضد مردی سفّاک و خونریز بود.
معتضد با خشم تمام بر سر شیخ فریاد زد که: تو به چه جرأت و به دستور چه کسی این جسارت را کردی؟
شیخ جواب داد: اول به دستور خدا و به امر کسی که تو را شاهی داد و دوم دوستی تو و رعیّت ، مرا به این کار وادار کرد چون بجا آوردن منکرات به وسیلۀ تو ، رعیّت را هم نیز وادار به ارتکاب این گونه منکرات می کند و گناه آنها نیز به حساب تو نوشته می شود چون رعیّت در خیر و شر تابع تو هستند.
بنابراین برای تو و رعیّت دلسوزی کردم و غرضی جز رضای خدا نداشتم.
این سخنان که آمیخته به نوعی اعلام خیرخواهی و جذب قلب خلیفه بود، چنان وی را تحت تأثیر قرار داد که، به گریه افتاد و گفت:تو سزاوار به این کار هستی و در این امور آزاد می باشی.
ادامه دارد...
📚منبع:
📘ر.ک؛ روضة الانوار عباسى ، ص 450 ـ 433.
#فقهی_حقوقی
#بحثدوم
#بخشسوم
#خاطرات
صفحه۱۵
https://eitaa.com/ShahidAliAbasHoseinpoor
#فروع
#أهميّتمسأله
➕ادامه خاطرات؛..
《خاطرهای از مرحوم شیخ محمدتقی بافقی》
👨🏫شیخ محمد تقی بافقی یکی از علمای بزرگ و جلیل القدر و صاحب مقامات و کرامات و در امربه معروف و نهی از منکر بسیار سختگیر و شجاع و بی باک بود.
👤چنانکه در یکی از حمام های قدیم دید سرهنگی ریشش را میتراشد نزدیک آمد و به او گفت: مگر نمی دانی که دراسلام تراشیدن ریش حرام و گناه است؟ چگونه به این گناه اقدام میکنی؟
سرهنگ از جرأت و اهانت ایشان عصبانی شد و کشیدهای به صورت شیخ زد و گفت: به توچه که من ریشم را میتراشم؟
شیخ باکمال خونسردی مانند پدری دلسوز که فرزندش را نصیحت میکند، طرف دیگر صورتش را به سمت او گرفت و فرمود: یک سیلی هم به این طرف صورتم بزن، ولی خواهش میکنم ریشت را نتراش.
سرهنگ از مشاهده ی این حلم و موعظه خیرخواهانه از عمل خود پشیمان شد و از سلمانی حمام پرسید: این آقا کیست؟
سلمانی گفت: این آقا شیخ محمد تقی بافقی است.
سرهنگ چون شیخ را شناخت بیشتر ناراحت و پشیمان شد ، آمد دست آقا را ببوسد و عذرخواهی نمود وبعد به دست ایشان توبه کرد و بالاخره از نفس پاک شیخ عاقبت بخیر شد.
ادامه دارد...
📚منبع:
📕ر.ک؛ مردان علم در میدان عمل ، ص ۲۶۹.
#فقهی_حقوقی
#بحثدوم
#بخشسوم
#خاطرات
صفحه۱۶
https://eitaa.com/ShahidAliAbasHoseinpoor
#فروع
#أهميّتمسأله
➕ادامه خاطرات؛..
《خاطرهای از جهانگیر خان قشقائی》
👨🏫آیتالله جهانگیرخان قشقایی در ایام جوانی به اسب سواری و کشاورزی و تربیت حشم و غنم پرداخت و به دنبال جمعی رفیق از طایفهی خود روزگار به خوشی میگذراند.
در همان ایام به زدن تار شوق وافر پیدا کرد و پس از مدتی هنر تار زدن بیاموخت و در جمع دوستان به تارزنی اشتغال میورزید.
شنیده بود در اصفهان در این زمینه استاد بسیار ماهری هست برای فروش اجناس ایلاتی و اصلاح تارش که خراب شده بود و تکمیل موسیقی به اصفهان امد، در بازار اصفهان گذارش به مدرسه صدر افتاد و از حال و هوای آنجا خوشش امد و صبح و عصر برای تفنن به آنجا میرفت.
روزی به وقت رفتن به مدرسه صدر از کنار مغازهای در جنب مدرسه میگذرد، ژنده پوش درویشی که صاحب نفس بود او را صدا میزند.
فرزند خان وارد مغازه میشود و ژنده پوش از وطن و حرفت و نسب او میپرسد.
جهانگیر خان شرح حال خود و علاقهاش به موسیقی و تکمیل موسیقی بخصوص تار را با او در میان میگذارد.
چون گفتارش به پایان میرسد، درویش در او خیره میشود و میگوید: گیرم در این فن ، فارابی وقت شدی ولی بدان که مطربی بیش از کار در نخواهی آمد.
جهانگیرخان در فکر فرو رفت و فریاد زد: مرا از خواب غفلت بیدار کردی. هان! بگو اکنون چه باید کرد که خیر دنیا و آخرت در آن باشد؟
درویش الهی در پاسخش چنین گفت: این گونه استنباط کردهام که تو را فضای این مدرسه پسند افتاده است، در همین جا حجرهای بگیر و به تحصیل علوم الهی مشغول باش.
جهانگیر خان از موعظه و همت نفس آن درویش و راهنماییش پند گرفت و در همان مدرسه مشغول تحصیل علوم الهی گردید و به مقامات عالی و ارجمندی از علم رسید و شاگردان زیادی از محضر پرفیضش به مقامات عالی فقهی و اخلاقی و عملی رسیدند.
یکی از شاگردانش مرحوم آیتاللهالعظمی حاج آقا حسین بروجردی طباطبائی است.
✅ازتمام این سخنان؛..
به اهمیّت والای مسألۀ «أمر به معروف و نهی از منکر» پی میبریم.
.پایان بحث دوم.
📚منبع:
📓ر.ک؛ عرفان اسلامی ، ج۹، ص ۱۱۳.
#فقهی_حقوقی
#بحثدوم
#بخشسوم
#خاطرات
صفحه۱۷
https://eitaa.com/ShahidAliAbasHoseinpoor
#فروع
#بخشدوم
➕ادامه بخش دوم؛..
🔖بحث دوم: « معنای معروف و مُنکر »
《معنای واژۀ معروف》
👨🏫به معنای لغوی و مصطلح میپردازیم:
🖍اول: معنای لغوی«معروف»؛..
اگر به کُتُب لغوی مراجعه کنیم چهار معنای عمده برای واژه«معروف» میبینیم:
🏷المعروف ؛ هو مقابل المجهول
یعنی؛ آن چیزی است که شناخته شده است{ در مقابل چیزی که ناشناس باشد}.
🏷المعروف ؛ هو مطلقُ العمل الخیر
یعنی؛ عمل خیر حالا چه عائد دیگران بشود و چه نشود.
🏷المعروف؛ هو خیر النافع
یعنی؛ عمل خیری که نفعش عائد دیگری شود{ که اصطلاحاً؛ احسان نام دارد}.
🏷المعروف؛ هو نفع الخاص
یعنی؛ عمل خیری که دارای نفع خاص هست{خصوص رفق و مدارا که در عبارت "عاشروهن بالمعروف" مراد از معروف یعنی؛ رفتار با رفق و مدارا است. این معنا اخص است یعنی کار نیکی است که در ارتباط با دیگران است و خصوص ملایمت ، تلاطف و ... مقصود است}.
ادامه دارد...
📚منابع:
::در متن بیان شده::
#فقهی_حقوقی
#مفهومشناسی
#بحثدوم
#معنایلغویمعروف
صفحه۲۱
https://eitaa.com/ShahidAliAbasHoseinpoor
#فروع
#بخشدوم
➕ادامه بخش دوم؛..
🖍دوم: معنای اصطلاحی«معروف»؛..
مراد از «معروف» در عنوان " أمر به معروف و نهی از منکر " کار خیر هست.
⛔سؤال:
معیار در تشخیص فعل و کار خیر چیست؟ آیا صرفاً شارع باید تعیین کند که چه چیزی خیر هست یا اینکه عقل ، عرف و عُقلاء هم میتوانند مستقلاً بدون نگاه به شرع ، خیر را تشخیص دهند؟
✅پاسخ:
اینطور نیست که تشخیص "خیر" مُنحصر در خداوند باشد بلکه عقل یا عرف{مردم} یا عقلاء هم میتوانند تشخیص دهند.
اما گاهی اوقات مردم ، عقل و عقلاء در تشخیص "خیر" دچار اشتباه میشوند و لذّتها را به صَلاح خودشان میبیند درحالیکه مبغوض خداوند هست، پس اگر عقل چیزی را بعنوان "خیر" تشخیص بدهد و شارع هم بپسندد یا مورد غضب شارع نباشد ، مشکلی ندارد{عقلی که مورد تأیید شرع باشد }.
پس مقصود از "معروف" ؛ فعلی است که عقلاً یا شرعاً حَسَن{خیر و نیکو} است( المعروف اصطلاحاً ؛ الفعلُ الحسن بحکمِ الشّرع حالا گاهی این حکم شرع از باب ملازمات عقلیه است که شرع هم پذیرفته و گاهی از باب تأسیسیّات و اوامرِ مولَویّه است) منتها در اینصورت واژۀ " معروف" گاهی اعم از واجب و مستحب میشود و گاهی خصوص واجب است.
⛔سؤال:
آیا واژۀ معروف شامل مباحات هم میشود؟
✅پاسخ:
حَسَن ، دارای دو معنا هست:
🏷معنای اول: الحسنُ ما لیس بقبیحٍ...
یعنی؛ آنچه که حرام و مکروه نباشد{ پس با این تعریف حرام و مکروه خارج میشوند چون قبیح هستند اما فعل مباح را خارج نمیکند چونکه مباح هیچ قُبحی ندارد و مالیس بِقبیحٍ در مباح ، صادق هست و شاملش میشود}.
🏷معنای دوم: الحسن ما لیس بمرجوحٍ بل هو راجحٌ...
یعنی؛ حسن دارای ملاک رجحان هست{ پس فعل مباح خارج میشود چون دارای ملاک رجحان نیست بلکه علی السویّه هست}.
♻️خُب در اینصورت واژۀ " معروف " را اینگونه تعریف میکنیم:
عمل خیر ، نیکو و حَسَن که دارای ملاکِ رُجحان هست و موردِ تأیید شرع هم باشد.
ادامه دارد...
📚منابع:
::در متن بیان شده::
#فقهی_حقوقی
#مفهومشناسی
#بحثدوم
#معنایاصطلاحیمعروف
https://eitaa.com/ShahidAliAbasHoseinpoor
صفحه۲۲
#فروع
#بخشدوم
🔚پایان بخش دوم؛..
《 معنای واژۀ منکر》
👨🏫به معنای لغوی و مُصطلح میپردازیم:
🖍اول: معنای لغوی«منکر»؛..
اگر به کُتُب لغوی بنگریم سه معنای عُمده ، برای واژۀ "منکر" میبینیم:
🏷المنکر؛ هو أمرٌ مجهول
یعنی؛ چیزی که ناشناس باشد{ به آن شناخت یا باور نداریم}.
🏷المنکر؛ هو القبیح سواءٌ قُبحاً تامّاً أو ناقصاً
یعنی؛ أمری قبیح{ زشت و ناروا} است حالا قبحش چه تمام و کامل باشد {ناراویی اش در درجه شدید مانند محرّمات باشد}چه ناقص باشد{ناروایی اش شدید نباشد مانند: مَنقصتها و حِضاضتهایی که در مکروهات وجود دارد} لذا «منکر»طبق این تعریف، شامل محرمات و مکروهات میباشد.
🏷المنکر؛ هو القبیح المحرّم
یعنی؛ أمری قبیح که در درجۀ شدید ناروایی و قِباحت هست لذا «منکر» طبق این تعریف فقط شامل محرمات میشود.
🖍دوم: معنای اصطلاحی «منکر»؛..
حالا مراد از «منکر» در عنوان " امر به معروف و نهی از منکر " معنای دوم لغوی هست{ نه معنای اول و سوم} یعنی؛ بگوییم «منکر» به امری گفته میشود که قبیح است حالا قبح آن تام یا ناقص باشد تا شامل تمام مباحث آینده شود، { البته بعضیها میگویند: نهی از منکر فقط شامل نهی از محرمات میشود و امری نسبت به نهی از مکروهات حتی امر استحبابی وجود ندارد اما بعضی میگویند: چنین امری وجود دارد.. البته اینها یک بحث مصداقی است، آنچه که در واژگان باید انتخاب کنیم این است که واژه عام باشد تا بتواند هر دو نظریّه را پوشش دهد پس بهتر اینستکه معنای دوم را انتخاب کنیم }.
📚منابع:
::در متن بیان شد::
#فقهی_حقوقی
#مفهومشناسی
#بحثدوم
#معنایمنکر
https://eitaa.com/ShahidAliAbasHoseinpoor
صفحه۲۳