eitaa logo
شهید محمد جاودانی«میثم» شهید عاشورایی
153 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
10 فایل
برای شهید شدن هنوز هم فرصت هست، دل را باید صاف کرد.... ارسال مطالب نظرات پیشنهادات به مدیر کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺تصاویری بی‌نظیر از بارش باران شدید در صحن و سرای خالی حرم امام رضا(ع) @shahidjavedani
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸حاجتی که تمام عمر، یک انسان مومن به دنبال آن است 🔹تفسیر فرازی از مناجات شعبانیه توسط رهبر انقلاب که به دفع بلا منجر می‌شود. @shahidjavedani
16.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توضیحات حجت الاسلام مهدوی ارفع در در مورد #چله_عظیم_قرن : - کنار گذاشتن اختلافات - هم دلی و هم سویی تمام جریانات مهدوی و مذهبی - تغییر نام چله به پویش جهانی استغاثه به امام عصر (عج) - بدون دعا یا ذکر خاص صرفا دعا و استغاثه به حضرت به صورت گسترده - اختصاص نیت هر روز به یک شهید - آغاز چله از شب نیمه شعبان تا شب ۲۳ ماه مبارک رمضان #پویش_جهانی_استغاثه_به_امام_عصر (عج) @shahidjavedani
▪️ بزرگترین عید برای بشریت 🔻اگر مهدی موعود هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق می‌رفتند، دیگر در بشر کسی نبوده است که اجرای عدالت کند و او ذخیره شده است برای یک همچو مطلبی، و لهذا به این معنا عید مولود حضرت صاحب- ارواحنا له الفداء- بزرگترین عید برای بشر است نه برای مسلمین. 📅 امام خمینی(ره) | ۷ تیر ۱۳۵۹ @shahidjavedani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هو به تربت امام حسین علیه السلام زیاد سجده کردن اخلاق را عوض می کند. 👤حاج اسماعیل دولابی 📖مصباح الهدی صفحه ۲۷۳ @shahidjavedani
🔴کار بزرگ ابراهیم حاتمی کیا و سازمان اوج برای خوشحال کردن مردم 🔺در حالی که بسیاری از هنرمندان حاضر نشدند برای کم شدن رنج این روزهای مردم به صحنه بیایند و کاری کنند، حاتمی کیا و سازمان اوج تصمیم گرفتند فیلم ارزشمند «خروج» را در اینترنت اکران کنند. 🔹سازمان هنری رسانه‌ای اوج در اطلاعیه اش گفته با توجه به شیوع ویروس #کرونا وحضور طولانی‌مدت مردم در خانه‌ها، تصمیم برنمایش آنلاین سینمایی«خروج»به کارگردانی #ابراهیم_حاتمی_کیا گرفتیم. مخاطبان می‌توانند ازهفته آینده باخرید قانونی، به تماشای این فیلم در #فیلیمو و #نماوا بنشینند. 🔹حتما می دانید که با این کار ضربه بزرگی به اکران سینمایی فیلمشان خواهند زد. هنرمند مردمی را این روزها بهتر می توان شناخت. 🔻از ابراهیم حاتمی کیا و سازمان اوج متشکریم. #رها_عبداللهی @shahidjavedani
معیاری برای زندگی.mp3
5.48M
🌟 شب نیمه شعبان، شبِ قدر است! شبی که می‌شود سرنوشتمان را تغییر دهیم! و زندگی را بعد از سالها خطا و بیراهه، از نو شروع کنیم ... @shahidjavedani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ 💠 ظاهراً دیگر به نتیجه رسیده و می‌خواست قصه را فاش کند. باور نمی‌کردم حیدر اینهمه بی‌رحم شده باشد که بخواهد در جمع را ببرد. اگر لحظه‌ای سرش را می‌چرخاند، می‌دید چطور با نگاه مظلومم التماسش می‌کنم تا حرفی نزند و او بی‌خبر از دل بی‌تابم، حرفش را زد:«عدنان با تکریت ارتباط داره، دیگه صلاح نیس باهاشون کار کنیم.» 💠 لحظاتی از هیچ کس صدایی درنیامد و از همه متحیرتر من بودم. بعثی‌ها؟! به ذهنم هم نمی‌رسید برای نیامدن عدنان، اینطور بهانه بتراشد. بی‌اختیار محو صورتش شده و پلکی هم نمی‌زدم که او هم سرش را چرخاند و نگاهم کرد و چه نگاه سنگینی که اینبار من نگاهم را از چشمانش پس گرفتم و سر به زیر انداختم. 💠 نمی‌فهمیدم چرا این حرف‌ها را می‌زند و چرا پس از چند روز دوباره با چشمانم آشتی کرده است؟ اما نگاهش که مثل همیشه نبود؛ اصلاً مهربان و برادرانه نبود، طوری نگاهم کرد که برای اولین بار دست و پای دلم را گم کردم. وصله بعثی بودن، تهمت کمی نبود که به این سادگی‌ها به کسی بچسبد، یعنی می‌خواست با این دروغ، آبروی مرا بخرد؟ اما پسرعمویی که من می‌شناختم اهل نبود که صدای عصبی عمو، مرا از عالم خیال بیرون کشید :«من بی‌غیرت نیستم که با قاتل برادرم معامله کنم!» 💠 خاطره پدر و مادر جوانم که به دست بعثی‌ها شده بودند، دل همه را لرزاند و از همه بیشتر قلب مرا تکان داد، آن هم قلبی که هنوز مات رفتار حیدر مانده بود. عباس مدام از حیدر سوال می‌کرد چطور فهمیده و حیدر مثل اینکه دلش جای دیگری باشد، پاسخ پرسش‌های عباس را با بی‌تمرکزی می‌داد. 💠 یک چشمش به عمو بود که خاطره پدرم بی‌تابش کرده بود، یک چشمش به عباس که مدام سوال‌پیچش می‌کرد و احساس می‌کردم قلب نگاهش پیش من است که دیگر در برابر بارش شدید احساسش کم آوردم. به بهانه جمع کردن سفره بلند شدم و با دست‌هایی که هنوز می‌لرزید، تُنگ شربت را برداشتم. فقط دلم می‌خواست هرچه‌زودتر از معرکه نگاه حیدر کنار بکشم و نمی‌دانم چه شد که درست بالای سرش، پیراهن بلندم به پایم پیچید و تعادلم را از دست دادم. 💠 یک لحظه سکوت و بعد صدای خنده جمع! تُنگ شربت در دستم سرنگون شده و همه شربت را روی سر و پیراهن سپید حیدر ریخته بودم. احساس می‌کردم خنکای شربت مقاومت حیدر را شکسته که با دستش موهایش را خشک کرد و بعد از چند روز دوباره خندید. 💠 صورتش از خنده و خجالت سرخ شده و به گمانم گونه‌های من هم از خجالت گل انداخته بود که حرارت صورتم را به‌خوبی حس می‌کردم. زیر لب عذرخواهی کردم، اما انگار شیرینی شربتی که به سرش ریخته بودم، بی‌نهایت به کامش چسبیده بود که چشمانش اینهمه می‌درخشید و همچنان سر به زیر می‌خندید. 💠 انگار همه تلخی‌های این چند روز فراموشش شده و با تهمتی که به عدنان زده بود، ماجرا را خاتمه داده و حالا با خیال راحت می‌خندید. چین و چروک صورت عمو هم از خنده پُر شده بود که با دست اشاره کرد تا برگردم و بنشینم. پاورچین برگشتم و سر جایم کنار حلیه، همسر عباس نشستم. 💠 زن‌عمو به دخترانش زینب و زهرا اشاره کرد تا سفره را جمع کنند و بلافاصله عباس و حلیه هم بلند شدند و به بهانه خواباندن یوسف به اتاق رفتند. حیدر صورتش مثل گل سرخ شده و همچنان نه با لب‌هایش که با چشمانش می‌خندید. واقعاً نمی‌فهمیدم چه‌خبر است، در سکوتی ساختگی سرم را پایین انداخته و در دلم غوغایی بود که عمو با مهربانی شروع کرد :«نرجس جان! ما چند روزی میشه می‌خوایم باهات صحبت کنیم، ولی حیدر قبول نمی‌کنه. میگه الان وقتش نیس. اما حالا من این شربت رو به فال نیک می‌گیرم و این روزهای خوب ماه و تولد علیه‌السلام رو از دست نمیدم!» 💠 حرف‌های عمو سرم را بالا آورد، نگاهم را به میهمانی چشمان حیدر برد و دیدم نگاه او هم در ایوان چشمانش به انتظارم نشسته است. پیوند نگاه‌مان چند لحظه بیشتر طول نکشید و هر دو با شرمی شیرین سر به زیر انداختیم. هنوز عمو چیزی نگفته بود اما من از همین نگاه، راز فریاد آن روز حیدر، قهر این چند روز و نگاه و خنده‌های امشبش را یک‌جا فهمیدم که دلم لرزید. 💠 دیگر صحبت‌های عمو و شیرین‌زبانی‌های زن‌عمو را در هاله‌ای از هیجان می‌شنیدم که تصویر نگاه حیدر لحظه‌ای از برابر چشمانم کنار نمی‌رفت. حالا می‌فهمیدم آن نگاهی که نه برادرانه بود و نه مهربان، عاشقانه‌ای بود که برای اولین بار حیدر به پایم ریخت. عمو چند دقیقه بیشتر طول نکشید و سپس ما را تنها گذاشتند تا با هم صحبت کنیم. در خلوتی که پیش آمده بود، سرم را بالا آوردم و دیدم حیدر خجالتی‌تر از همیشه همچنان سرش پایین است... ✍️نویسنده: @shahidjavedani
🚨بصورت زنده 🔰سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب روز نیمه شعبان برگزار خواهد شد 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی روز پنجشنبه، ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ مصادف با نیمه‌ی شعبان، سالروز ولادت باسعادت قائم آل محمد (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با ملت شریف ایران مستقیم سخن خواهند گفت. 🔸️سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب ساعت ۱۱ صبح از شبکه‌های رسانه‌ی ملی و همچنین از پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR و حسابهای اینستاگرام و توئیتر این پایگاه به زبان‌های مختلف و بصورت زنده پخش خواهد شد. @shahidjavedani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مرا دریاب|اجتماع قلوب در توسل به امام زمان (عج) 🔹زمزمه دعای فرج 🔸زمان چهارشنبه ۲۰ فروردین از ساعت ۲۰ تا ۲۱ @shahidjavedani