نخبهای که پس از اخذ دکتری از آمریکا در حوزه علمیه ادامه تحصیل داد
دکترایش را از آمریکا گرفت اما عاشق معارف دینی بود و در کنار پست وزارت، پای درس بزرگان حوزه مینشست، حتی چند ساعت قبل از شهادت در درس فقه حاضر شد و بعد به جلسه حزب جمهوری اسلامی رفت.
#شهید_محمود_قندی
از شهدای حزب جمهوری اسلامی و وزیر پست و تلگراف و تلفن
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مناجات
#شهید_آسد_مرتضی_آوینی
خدایا... ما را میرسونی یا وسط راه پیادهمون مےڪنی ...؟
@sardaraneashgh
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ویژه| ای انسان! تو فرزند بینهایتی...
کلیپی بسیار زیبا از سخنان شهید بهشتی که در آستانه چهلمین سالروز حادثه هفتم تیر توسط مجموعه سرچشمه منتشر شده است
#بهشتی_میشود_هرکس_حسینی_است
@sardaraneashgh
مراقب #چشمهایش بود درمقابل نامحرم، اهل امربه معروف ونهى از منكر کردن و بسيار خوش قول و صادق بود، اهل نماز اول وقت،و فرار از #گناه کارش بود
#شهیدجاویدالاثرمیثم_نظری
#پيكرمطهربازنگشته
@sardaraneashgh
🌹 چرا دوستـی باشهدا؟ 🌹
#عشق_شهادت
🌸 ڪلام رهبری:
تا آن زمانیڪہ شور و عشق #شهادت
در دل جوانهاے مازنده است؛
دشمنان ما هیچ #غلطے نخواهند ڪرد.
@sardaraneashgh
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اوقات فراغت داشتید شما؟
رئیسی : یادم نیست...😔
#استوری
@sardaraneashgh
🕊 شرط همسر یک مدافع حرم برای حضرت زینب +عکس
💠 آقا مهدی در حیاط حرم حضرت زینب(س) داشت با تلفن صحبت میکرد که همسرش او را با انگشت نشان داد و شرطهایی برای عمه سادات گذاشت که به یک هفته نرسید، شرطها اجابت شد.👇
🔗 http://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/2963
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
#شهید_بهشتی
خاطره ی سردار سیدعلی بنی لوحی :
🍃🔹چند ساعتی #شهید_بهشتی مهمان بچههای اصفهان در دارخوین بودند، شهید مصطفی ردانیپور گزارشی از وضع منطقه عملیاتی دارخوین و آمادگی نیروها برای عملیات و نقاط ضعف دشمن ارایه داد و شهید علی نوری هم شعری زیبا در محضر ایشان قرائت کرد. سخنان شهید بهشتی نور امیدی که در دل یاران امام ایجاد شده بود را شعلهور کرد تا لحظه وداع فرا رسید.
هر طور بود آقای بهشتی را سوار ماشین کردیم. بچهها حال خود را نمیفهمیدند و گریه کنان پشت شیشه ماشین دست بیعت میدادند. اشک شوق قطع نمیشد. ماشین یواش یواش راه افتاد و چند متری که رفت رزمندگان از جای کنده شدند و بیاختیار شروع به دویدن کردند. جلوی ماشین روی کاپوت، کنار شیشه، الله اکبر گویان، قیامتی به پا شده بود.
🔻نیروها همه مسلح بودند و مهمات و نارنجک مثل نقل و نبات در سالن و کنار نیروها ریخته بود و و در آن شرایط برای جان شهید بهشتی احساس خطر هم میشد. خودرو چند متری رفت و حال وهوای بچه ها که از کنترلشان خارج شده بود ادامه داشت. ما هم مسئولیتی در قبال آقای بهشتی داشتیم تلاش میکردیم زودتر موضوع فیصله پیدا کند. آقای بهشتی از بچهها چشم برنمیداشت و اشک شوق در چشمانش حلقه زده بود. بالاخره دستور داد ماشین ایستاد و پیاده شدند. آرام و متین با همان لبخندی که در این چند ساعته هنوز قطع نشده بود،چون کوهی استوار، به میان رزمندگان برگشتند و دقایقی ایستادند تا همه نیروها با ایشان مصافحه کردند. لحظات پر برکتی بود. صحنه وداع، صحنهای که برای بسیاری از آنها وداع آخر با دنیای مادی ما بود.
@sardaraneashgh