eitaa logo
شهید جمهور
173 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
سید ابوالفضل کاظمی، راوی کتاب کوچه نقاش ها می‌گفت: من به همراه برخی دوستان از محافظین حضرت امام در بهمن ۵۷ بودیم. یکشب به همراه حاج احمد آقا، حضرت امام را به زیارت حضرت عبد العظیم بردیم. جمعیت از ورود حضرت امام باخبر شده و می خواستند امام را ببینند. به سختی جمعیت را کنترل کردیم. حضرت امام بعد از زیارت گفتند: کسی می داند قبر طیب کجاست؟ من می دانستم. جلو راه افتادم و امام را به محل قبر طیب بردم. حضرت امام بعد از فاتحه به سنگ قبر طیب زدند و جمله عجیبی گفتند: طیب خان شما که عاقبت به خیر شدی. دعا کن خمینی عاقبت به خیر شود... 📙کتاب طیب. اثر گروه شهید هادی @sardaraneashgh
🌹شهید مصطفی کلهری🌹 🌹🌹در عملیات خیبر فرمانده ی گردان سیدالشهدا بود . چهار ، پنج روزی می شد که آقا مصطفی به خاطر هدایت نیروهایش نخوابیده بود. گردان که برگشت عقب ، رفتم خدمت آقامصطفی. وقتی نگاهش به من افتاد ، گفت:خیلی خسته ام . چند روزی است که چای نخورده ام . سرم درد می کند برای یک استکان چای. یک چراغ عراقی داشتیم . زیر پتو گذاشتم و روشنش کردم . هرطور که بود چای را آماده کردم. مصطفی چای را خورد و گفت:حالا دیگه خسته نیستم. همان یک استکان چای برای مصطفی کافی بود . با وجود اینکه شب بود و بعد از چند روز بی خوابی برمی گشت اما بدون اینکه لحظه ای استراحت کند سراغ نیروهایش رفت.🌹🌹 @sardaraneashgh
💌همسر شهید جواد جهانی نقل می‌کنند: من در تلفنم، نام همسرم را با عنوان "شهیــــد زنــــده" ذخیره کرده بودم؛ یک روز اتفاقی آن را دید و درباره علتش سوال کرد!🤔 به ایشان گفتم: آنقدر جوانمردی و اخلاق در شما می‌بینم و عشق شهادت داری که برای من شهید زنده‌ای❤️ قبل از رفتنش برای آخرین بار صدایم زد و گفت: شماره‌اش را بگیرم☎️ وقتی این کار را کردم،دیدم شماره مرا با عنوان "شریک جهادم و مسافر بهشت " ذخیره کرده بود🤍 گفت: از اول زندگی شریک هم بوده‌ایم و تا آخر خواهیم بود و فکر نکنی دوری از شما برایم آسان است اما من با ارزش‌ترین دارایی‌ام را به خدا می‌سپارم و می‌روم آنقدر مرا با خانواده شهدا انس داده بود که آمادگی پذیرفتن شهادت ایشان را داشتم💚 شام غریبان امام حسین علیه‌السلام بود که در خیمه محله‌مان شمع روشن کردیم🕯 ایشان به من گفت دعا کنم تا بی‌بی زینب قبولش کند🙏 من هم وقتی شمع روشن می‌کردم، دعا کردم اگر قسمت همسرم شهادت بود، من نیز به شهدا خدمت کنم و منزلم را بیت‌الشهدا قرار دهم✨ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رجزخوانی در سوریه 🔹۲۲ آبان ماه شهید مدافع حرم محسن خزایی ـــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــــــــــ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
🥀 می روم تا انتقام سیلی مادرم رابگیرم. 🍁 همسرعزیزم خودت میدانی که چقدر دوستت دارم و بهترین و شیرین ترین لحظات را در کنارهم سپری کرده ایم و جدایی بسیار سخت است. 🍁 اما عشقی فراتر از هرعشق دیگری، در قلب هر دوی ما وجود دارد که آن، عشق به بانوی دو عالم بی بی زینب سلام الله علیها است و باید برای این عشق فراتر، از وابستگی ها و عشق های دیگر گذشت. 🍁 میدانی که چقدر دوست دارم که عاقبت با از این دنیا بروم و من جز شهادت، از خداند مرگ دیگری را نمی خواهم. 🍁 اما نمی‌گویم که دعا کنید بروم و شهید شوم.. آرزویم شهادت است. من حاضرم مثل علی اکبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه. 🍁 آخرشم این شهید در حال خنثی کردن بمب بود ڪه منفجر شد و قسمتی از بدنش تکه تکه شد. @sardaraneashgh
میلاد پدر بر تو مبارک ای تک پسر جهان هستی 🍃🌷🌸 🎊میلاد یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بر تمامی شیعیان جهان مبارک باد.🌹 @sardaraneashgh
🌺تصویری زیبا از ضریح مطهر امام حسن عسکری علیه السلام 🌺باران کرامت خدا می بارد نور از نفس فرشته ها می بارد صد دسته گل محمّدی باز امشب 🌺بر صحن و سرای سامرا می بارد 🌺تو آینه ی خدا نمایی آقا سوم پسر از نسل رضایی آقا 🌺می خوانمتان کریم زیرا که شما دوم حسن آل عبایی آقا 🌺این درد که مانده بی دوا را چه کنم؟ این سینه تحبس الدعا را چه کنم؟ 🌺این ها به کنار، یک نفر می گوید؟ این دوری راه سامرا را چه کنم؟ 🌹ولادت امام حسن عسکری علیه السلام مبارک باد @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏سال اول دبیرستان بود. هر روز صبح با هم کلاسی‌هایش می رفت دبیرستان، یک روز صبح زنگ در خانه را زدند، گفتم دوستانت آمدند دنبالت گفت بگویید آنها بروند، دیگر نمیخواهم با آنها بروم آنها توی خیابان چشمشان دنبال دخترهای مردم است . 💠شهید محمدتقی مجتهد زاده (سمت چپ) @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 دیدار راننده کامیون با امام زمان (عج) 👤 استاد عالی ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
🔰خدا این هدیه را ارزان نمی‌دهد ✍️رهبر انقلاب: هدیه شهادت را خدا به چه کسی می‌دهد؟ خدا این هدیه را ارزان نمی‌دهد؛ به کسانی می‌دهد که در راه او مجاهدت کنند. ۱۳۸۴/۰۲/۱۲ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش مشابه رهبرانقلاب و حاج قاسم به حفظ شان و احترام فرزندان شهدا در خلال یک مراسم @sardaraneashgh
این شهید عزیز، سوم خرداد سال ۱۳۶۶ متولد شد. پرورش مذهبی و حضور فعالش در بسیج باعث شد تا در جوانی پیرو راه شهدا بشود و به استخدام سپاه در آمد و در کنارش به ادامه تحصیل در دانشگاه در رشته جغرافیا نیز پرداخت. خزاعی نژاد مهر سال ۹۴ در ماموریت برون مرزی در منطقه حلب سوریه برای مقابله با دشمنان اسلام (تکفیری ها و داعش ملعون) اعزام شد و بعد از ۳۸ روز دفاع جانانه در تاریخ ۲۳ آبان ۹۴ به درجه رفیع شهادت نائل شد و دعوت حق را لبیک گفت و در گلزار شهدای جهرم به خاک سپرده شد. شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد در اش نوشته بود: «پس از حمد و ثنای خدا، اکنون که به سرزمین سوریه جهت دفاع از حرم حضرت زینب(س) و سه ساله حضرت اباعبدالله الحسین(ع) حضرت رقیه(س) می روم به این حدیث شریف اشاره می کنم یعنی حدیث شریف ثقلین که پیامبراکرم(ص) فرمودند: ای مردم در بین شما دو چیز به امانت می گذارم قرآن و عترت و اهل بیت علیه السلام را. بنابر همین حدیث شریف باید به ریسمان ولایت چنگ بزنیم و از ولایت فقیه حمایت نماییم. ایشان را تنها نگذارید تا به شما صدمه نرسد و به خواهران ایمانی این سفارش را می کنم که حجاب شما از خون ما برنده تر است و همچون شمشیری دست دشمنان را قطع می نماید در حفظ حجاب کوشا باشید.» سالروز شهادت @sardaraneashgh
مبارک باد . ♥️ ✅ علیه السلام ✅نام: حسن علیه السلام ✅نام پدر: امام هادی علیه السلام ✅نام مادر: حدیثه (نام دیگرش سوسن یا سلیل) ✅نام همسر: نرجس خاتون (از فرزندان وصی عیسی علیه السلام) ✅کنیه: ابا محمد ✅شهرت: عسکری و ابن الرضا... ✅القاب: زکی و نقی.... ✅مقام امامت: یازدهمین امام ✅مقام عصمت: سیزدهمین معصوم 🌸روز و ماه تولد: ۸ یا ۱۰ ربیع الثانی 🌸سال تولد: ۲۳۲ قمری 🌸محل تولد: مدینه منوره ✅محل زندگی: به اجبار حاکم ظالم در سامرای عراق ✅فرزندان: مهدی علیه السلام (فقط یک فرزند) ✅آغاز سال امامت: ۲۵۴ قمری ✅ آغاز سن امامت: ۲۲ سالگی ✅ مدت امامت: ۶ سال ✔️خلفاء معاصر: معتز، مهتدی و معتمد عباسی ❓سبب تسمیه عسکری: به جهت حصر در منطقه نظامی ✅مهمترین واقعه عمر: حصر در پایگاه نظامی دشمنان ✅مدت عمر: ۲۸ یا ۲۹ سال ☑️روز و ماه شهادت: اول یا چهار یا هشت ربیع الاول ☑️سال شهادت: ۲۶۰ قمری ☑️محل شهادت: سامرا (عراق) ☑️سبب شهادت: زهر دشمنان ✔️نام قاتل: معتمد ✅حرم مطهر: سامرا ✅معروفترین حدیث: علائم پنجگانه شیعه: 51 رکعت نماز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله. ✅ برخی اقدامات برجسته:👇 حفظ و انسجام شیعیان در شرایط سخت، مدیریت سازمان وکالت و ارتباط با نمایندگان، تربیت شاگردان و اصحاب خاص، تفسیر قرآن، فراهم کردن زمینه امامت و غیبت امام زمان علیه السلام. @sardaraneashgh
🌹مزار خاکی شهید مرتضی عبداللهی... دوست دارم اگر شهید شوم، پیکری نداشته باشم. از ادب به دور است که در محضر سیدالشهدا ع با تنی سالم و کفن پوش محشور شوم. و اگر پیکرم برگشت دوست دارم سنگ قبری برایم نگذارند. برایم سخت است که سنگ مزار داشته باشم و حضرت زهرا س بی نشان باشند. شهید مرتضی عبداللهی @sardaraneashgh
🔰آقا محمد(مرتضی) بسیار قدرشناس و صادق بودند، به نحوی‌که طی 10 سال زندگی مشترک، هیچ‌گاه از همسرم دروغ نشنیدم، همیشه به دنبال رفاه و آسایش خانواده بودند، حتی اگر خودشون در سختی قرار می‌گرفتند. 🔰همیشه می‌گفتند: از امام حسین (ع) شرم دارم که در کربلا به فکر آسایش همسر و خانواده‌ام باشم، به همین خاطر هیچ‌گاه با هم کربلا نرفتیم. 🔰همسرم ارادت ویژه‌ای به حضرت زهرا (س) داشتند و می‌گفتند: چادر، حجاب حضرت زهرا (س) است، اگر مشاهده می‌کردند خانم چادری به زمین می‌خورد، همان‌جا ایستاده و گریه می‌کردند. 🔰آقا محمد علاقه بسیاری به امام رضا (ع) داشتند، مدتی بود که دایم می‌گفتند: دلتنگ زیارت امام رضا (ع) هستم، اما می‌ترسم اگر به مشهد بروم از اعزام جا بمانم. 🔰رفتند سوریه موقعی که پیکر مطهر شهید بازگشت، زمانی‌که داخل معراج شهدا بودیم، به یاد حسرت زیارتی که بر دل شهید مانده بود افتادم نمیدونستم که روز خاکسپاری که مصادف با شهادت امام رضا (ع) بود، پرچم حرم امام رضا (ع) را برای او می آورند. @sardaraneashgh
🌹|شهید حسن شوکت‌پور ✍️ خجالت ▫️تا اومدم دست به کار بشم سفره رو انداخته بود. یه پارچ آب، دو تا لیوان و دو تا پیش‌دستی گذاشته بود سر سفره. نشسته بود تا با هم غذا رو شروع کنیم. وقتی غذا تموم شد گفت: الهی صد مرتبه شکر، دستت درد نکنه خانوم. تا تو سفره رو جمع کنی منم ظرف‌ها رو می‌شورم. گفتم: خجالتم نده، شما خسته‌ای، تازه از منطقه اومدی. تا استراحت کنی ظرف‌ها هم تموم شده. نگاهی بهم انداخت و گفت: خدا کسی رو خجالت بده که می‌خواد خانومش و خجالت بده. منم سرم رو انداختم پایین و مشغول کار شدم. 📚 فلش کارت مهر و ماه، مؤسسه مطاف عشق @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹|شهید علی صیاد شیرازی ✍️ همسرداری ▫️بارها شده بود که به محض اینکه به خانه می‌رسیدند، وضو می‌گرفت و تا پاسی از شب در امور منزل به مادرم کمک می‌کردند و به طور قطع می‌توانم بگویم برنامه هر هفته پدرم در روزهای جمعه، نظافت آشپزخانه بود؛ به طوری که اجازه نمی‌داد مادرم و حتی ما در این کار او را کمک کنیم. هر چی از پشت در آشپزخانه مادرم خواهش می‌کرد فایده نداشت. در رو بسته بود و می‌گفت: چیزی نیست الان تموم میشه. وقتی اومد بیرون دیدم آشپزخانه رو مرتب کرده. کف آشپزخانه رو شسته، ظرف‌ها رو چیده سرجاشون، روی اجاق گاز رو تمیز کرده و خلاصه آشپزخونه شده مثل یه دسته گل! برای روز زن، روزهای عید اگر یادش هم نبود، اولین عیدی که پیش می‌آمد، هدیه می‌خرید. 📚 برشی از زندگی شهید صیادشیرازی - کتاب: افلاکیان زمین، ش۱۰، ص ۱۵ و ۱۶ @sardaraneashgh
🌸 نماز هدیه به معصومین 🌸 🌷🕊 می گفت در هر قضیه ‌ای گیر كردید دو ركعت نماز بخوانید و تقدیم كنید به یکی از ائمه؛ 💫 مطمئن باشید كه كارتان راه می افتد. اعتقاد خاصی به این دو رکعت نماز داشت. 🍃✅🍃 📚 کتاب شهید علم، ج 1، ص 6. @sardaraneashgh
🔻نسبت به خیلی حساس بود تا می توانست نماز جماعت در مسجد را از دست نمی داد حتی در روستا هم که بودیم؛ می رفت مسجد تا می توانست نماز صبحش را هم در مسجد اقامه می کرد گاهی صبح ها از او می خواستم که به او اقتدا کنم نمازم را. با هم نماز می خواندیم،بی اغراق فضای خانه ملکوتی میشد..‌. 📚ابراهیم در آتش @sardaraneashgh
نمازاول وقت سیره شهدا 🌹همسر شهید نقل می‌کرد: محمد طی ده سال زندگی مشترک، طوری بود که هیچگاه نمازش ترک یا دیر وقت نمی شد. همیشه نمازش را اول وقت می خواند؛ حتی در طول مسافرتهایی که با او داشتم، هرگاه در بین راه موقع اذان می شد، هر کجا که بودیم، توقف می‌کرد و نمازش را می‌خواند. بارها به او می گفتم: حالا که مقصد نزدیک است، نمازت را شکسته نخوان، بگذار وقتی به منزل رسیدیم، تمام بخوان، نماز کامل بخوان. محمد می گفت: شاید به منزل نرسیدیم. اگر رسیدیم، دوباره کامل می‌خوانم. هیچگاه به یاد ندارم که محمد، بدون وضو بوده باشد و غیر ممکن بود که یک شب نماز شبش ترک شود. @sardaraneashgh