eitaa logo
شهید جمهور
172 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️دهم ربیع الثانی، سالگرد رحلت س تسلیت باد 🖤 امام رضا علیه السلام: کسی که حضرت معصومه (سلام الله علیها) را زیارت کند، پاداش او بهشت است. (عیون اخبار الرضا ج۲ ص۲۶۷) @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | دستخط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دفتر یادبود حرم مطهّر حضرت معصومه سلام‌الله علیها ۱۳۷۲/۰۷/۰۳ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️علامه محمدتقی جعفری:تاریخ هیچ وقت نشان نمی دهد که بشر با خنده توانسته باشد حق خود را بگیرد.تمام تحولات انقلابی ، خون و گریه داشته است 🕊سالروز رحلت/شادی روحشان صلوات @sardaraneashgh
❣ ‌ 🔻از جمله مواردی که در خانواده شهید محسوس بود و سخت از آن خوشم آمد و برایش خدا را شکر کردم، پایبندی افراد خانواده به ، طوری که وقتی آنجا بودم تا صدای اذان بلند میشد، میدیدم همه به دنبال وضو گرفتن و پهن کردن سجاده اند، و دیگر اینکه هیچ کدام به دنبال خرافات نبودند.‌‌ 🌹به‌ روایت همسر گرامی اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلـَی مُحَمـّــَدٍ وَآلِ مُحَمـّـَدٍ وَ عَجّـِلْ فـَرَجَهُـمْْ @sardaraneashgh
🌹شهیدی که حضرت معصومه (س) روز کشیک در حرمش او را بخشید به حضرت زینب (س) هر دو نفر ما خادم حرم حضرت معصومه (سلام‌الله علیها) بودیم. دفعه آخر که برای خداحافظی رفتیم حرم، وقتی برمی‌گشتیم، گفت :دفعات قبلی خودم کار را خراب کردم عزیز! گفتم چرا؟ گفت: چون همیشه موقع خداحافظی می‌گفتم یا حضرت معصومه (س) من را دو ماهی قرض بده تا برای حضرت زینب (س) نوکری کنم. ولی این‌بار از حضرت خواستم من را ببخشد به حضرت زینب (س). من هم خندیدم و گفتم خب چه فرقی کرد؟ گفت: اینها دریای کرم هستند چیزی را که ببخشند دیگر پس نمی‌گیرند. راست میگفت حضرت روز شنبه که روز خدمت شهید بود او را بخشید به حضرت زینب چه سعادتی بالاتر از این که نظر کرده اهل بیت باشی. شهید مدافع حرم شهید مصطفی نبی لو @sardaraneashgh
🌹شهید حسین هدایی🌹 🌹🌹یک بسیجی رزمنده و غیور بود . حسین تنها پسر خانواده ی هدایی بود و وابستگی شدیدی بین آن ها وجود داشت . وقتی صحبت دفاع از حریم جمهوری ایلامی به میان آمد از تمام علایق و وابستگی های دنیوی خود گذشت. به عنوان بسیجی وارد جنگ شد . با رشادت هایی که از خود نشان داد خیلی زود پیشرفت کرد تا فرمانده ی گردان شد . به خاطر خصوصیات اخلاقی اش همه ی نیروهایش به او افتخار می کردند. قرار بود همراه پدر و مادرش به حج مشرف شود . زمانی که پدر و مادرش از حسین خواستند با آن ها همراه شود گفت:حج من جبهه است منای من هم جبهه است. شهید سیدحسین هدایی با قلبی سرشار از عشق و خلوص،گمنامی را از خدای فاطمه(س) طلب کرد و معبود عاشقان،جاودانگی را به او هدیه کرد . حسین کعبه ی دل را طواف کرد و به منای عشق رسید چراکه خداوند حسین راتنها با حج دل و احرام شهادت می پسندید.🌹🌹 @sardaraneashgh
🏳سردارملی،شهید 💠رهبرانقلاب : در مورد نقش مهم آذربایجان در مشروطیت خیلی کتاب نوشته‌اند؛ اما هنوز هم حرف‌های نگفته‌ای وجود دارد که باید نوشت، میدانیم که جهتگیری ستارخان و باقرخان در مشروطیت، نقطه مقابل کسانیکه مشروطه زیر پرچم انگلیس را میخواستند، بود؛ ستارخان در سخنرانیش میگفت: «من میخواهم زیر پرچم اباالفضل العباس حرکت کنم». بعد هم همانها بودند که مرحوم ستارخان و مرحوم باقرخان را کشاندند تهران و در باغ اتابک، آنها را از بین بردند! ۸۵/۱۱/۲۸ در مشروطه، آن خطِ انگلیسی که شعارس توسعه و پیشرفت بود، رهبران مشروطه را نابود کردند؛ شیخ فضل‌الله را به دار کشیدند، آیةالله بهبهانی را ترور کردند، ستارخان و باقرخان را غیر مستقیم به قتل رساندند و یک عده افرادی را که وابسته به غرب و سیاستهای استعماری بودند، به نام مشروطه‌خواه بر مردم مسلط کردند، شعار آنها هم پیشرفت بود! اما زیر این نام، آنچنان خیانت بزرگی انجام دادند! ۸۶/۲/۲۵ 📸مزارستارخان،حرم‌حضرت‌عبدالعظیم منبع : @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ سه شنبه های جمکران 💠 السلام علیک یا صاحب‌الزمان (عج) 🎥 « (عج) از این‌ها استفاده می‌کنه...» ✅ استاد رائفی پور ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌@sardaraneashgh
ماجرای اشک ریختن ستارخان، سردار مقاومت آذربایجان و جنبش مشروطیت نوشته است: من هیچ وقت گریه نمی کنم چون اگر اشک می ریختم، آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست بخورد، ایران زمین می خورد… اما در مشروطه دو بار اون هم تو یه روز اشک ریختم. حدود ۹ ماه بود که تحت فشار بودیم… بدون غذا. بدون لباس… از قرارگاه اومدم بیرون … چشمم به یک زن افتاد با یه بچه تو بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف و بوته علف… علف رو از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها رو خوردن… با خودم گفتم الان مادر اون بچه به من فحش می ده و میگه لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته… اما مادر کودک اومد طرفش و بچه اش رو بغل کرد و گفت: عیبی نداره فرزندم… خاک می خوریم اما خاک نمی دهیم… اونجا بود که اشکم دراومد. : @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹|شهید عباس کریمی ✍️ سردار خانه‌دار! ▫️زنگ زده بود که نمی‌تواند بیاید دنبالم. باید منطقه می‌ماند. خیلی دلم تنگ شده بود. آن قدر اصرار کردم تا قبول کرد خودم بروم. من هم بلیت گرفتم و با اتوبوس رفتم اسلام‌آباد. کف آشپزخانه تمیز شده بود. همه میوه‌های فصل توی یخچال بود. توی ظرف‌های ملامین چیده بودشان. کباب هم آماده بود روی اجاق، بالای یخچال یک عکس از خودش گذاشته بود با یک نامه. وقتی می‌آمد خانه، خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم. بچه را عوض می‌کرد. شیر براش درست می‌کرد. سفره را می‌انداخت و جمع می‌کرد. پا به پای من می‌نشست لباس‌ها را می‌شست، پهن می‌کرد، خشک می‌کرد و جمع می‌کرد. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃 *ما مدعیان صف اول بودیم* *شهدارا از آخر مجلس چیدند...* *به عشق دیدارتان نفس میکشیم *دعایمان کنید...🕊🕊🕊* @sardaraneashgh
🌷🕊🌷🕊🌷🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 شهید محمد تقی غیور انزله همرزم← ۱۶ سال سن داشت✨ بچه‌ها او را عارف کوچولو صدا میکردند🌷 در خط سوم، جایی که قبضه‌های خمپاره مستقر بودند قرار داشتیم میخواستم با او خداحافظی کنم🤝🏻 هر چه دنبالش گشتم نبود🎋 کنار رودخانه پیدایش کردم💦نشسته بود با خودش زمزمه‌ای داشت و گریه میکرد🥀به شوخی گفتم: چیه؟ خلوت کردی، التماس دعا🤲🏻گفت: «روضه علی‌اصغر میخوانم» پرسیدم: «چرا علی‌اصغر»؟؟ گفت: من هم مثل علی اصغر به شهادت میرسم🕊️بعد گفت: اگر قول بدهی به کسی نگویی برایت تعریف میکنم🌷خندیدم و گفتم: قول میدهم ولی تو رو که به خط نمیبرن، چطور شهید میشوی⁉️ «گفت: همینجا✨ کنار قبضه‌های خمپاره، سه روز دیگه من به همراه برادران توکلی و عزیزی به کمک قبضه‌های خمپاره میرویم، یک ناشناس با ماست💫 ناگهان گلوله‌هایی از آسمان می‌آید💥 من گلوله را میبینم💥عزیزی و توکلی از ما جدا میشوند و گلوله کنار ما به زمین میخورد💥 ترکش بزرگی گلوی مرا میبرد💔 من و آن ناشناس شهید میشویم» دقیقاً همان شد که گفته بود. سه روز بعد همانند حضرت علی اصغر(ع)🏹🥀ترکش گلویش را برید*🕊️🌷 🌷🕊 @sardaraneashgh
🌷 🔹 عزت دست خداستـ و بدانید اگر گمنام‌ترین هم باشید ولی نیّت شما یارۍ مردم باشد می بینید خداوند چقدر با عزت و عظمتـ شما را در آغوش می گیرد. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🇮🇷مملکت ایران ، مملکت امام زمانه* *🎙آیت الله ناصری اصفهانی* *💎اگه عنایت امام زمان نبود، انقلاب پنجاه بار تا الان زیرورو شده بود...* @sardaraneashgh
🌹|شهید رضا دستواره ✍️ لباس شستن ▫️وقتی به خانه بر می‌گشت پا به پای من در آشپزخانه کار می‌کرد، غذا می‌پخت. ظرف می‌شست. حتی لباس‌هایش را نمی‌گذاشت من بشویم. می‌گفت لباس‌های کثیف من خیلی سنگین است؛ تو نمی‌توانی چنگ بزنی. بعضی وقت‌ها فرصت شستن نداشت. زود بر می‌گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می‌کرد که دست به لباس‌ها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می‌آورد، ما را می‌برد گردش. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا می دانید چه کسی از بورسیه دانشگاه سوربن فرانسه با رتبه4 گذشت و نرفت؟ این ویدئو را حتما مطالعه کنید. @sardaraneashgh
🌹شهید مجید زین الدین🌹 🌹🌹دلش نمی خواست کارهایش جلوی دید باشد . مدتی را که در جبهه بود ، اجازه نداد حتی یک عکس یا فیلم از او تهیه شود. آخرین بار که به مرخصی آمده بود ، قبل از رفتن همه ی عکس هایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند . همین طور هم شد و برای شهادت حتی یک عکس هم در خانه نداشتیم. همیشه پنهان کار بود . حتی زخمی شدنش را هم از دیگران پنهان می کرد. یک بار که به مرخصی آمده بود،احساس کردم هنگام بلند شدن به سختی حرکت می کند،ولی چیزی را بروز نداد. وقت نماز شد . وضو گرفت . رفت داخل اتاق و در را قفل کرد . از این کارش تعجب کردم . خواهرش کنجکاو شد . از بالای در،داخل اتاق را نگاه کرد و متوجه شد که مجید نماز را به صورت نشسته می خواند . مجید از ناحیه ی پا مجروح شده بود.🌹🌹 راوی:مادر شهید @sardaraneashgh
ایشان رابطه ویژه و خاصی با قرآن داشت، بارها می‌دیدم با ماژیک‌های فسفری روی عباراتی از قرآن خط می‌کشد، معلوم بود با آن بخش‌هایی که علامت گذاری می‌کند کار دارد، خدا رحمت کند آقای حسین پورجعفری را که واقعاً یار بی‌بدیل و بی‌نظیری برای او بود و همه زندگی‌اش را وقف او کرده بود، معمولاً حاجی در فاصله دو جلسه‌ قرآن می‌خواند یا وقتی سوار هواپیما می‌شد تا مثلا به سوریه برود، حسین که می‌دانست الان حاجی باید قرآن بخواند، سريع قرآن و ماژیک‌های فسفری قرمز و سبز را به او می‌داد، اوایل برایم سؤال پیش می‌آمد چرا حاجی قرآن را علامت‌گذاری می‌کند، بعد متوجه شدم نگاه او به قرآن غیر از نگاه ماست. راوی: سردار محمدجعفر اسدی @sardaraneashgh
خیلی به دعای مادر اعتقاد داشت. همیشه اگر در کاری برایش مشکلی پیش می آمد، با مادر تماس میگرفت یا میگفت:«به مادرم بگویید برایم دعا کند»🌺 حتی قبل از رفتن به سوریه از مادرش خواست او را دعا کند.🙂 دعای مادر را گرما بخش زندگی اش میدانست.👏 @sardaraneashgh
🌹شهید مهدی زین الدین🌹 📝قسمتی از وصیت نامه شهید : در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می شود و کسی می تواند زندگی کند که منتظر باشد،منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف . 💐 💐 @sardaraneashgh