eitaa logo
شهید جمهور
171 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
هزاران خسرو و فرهاد و یوسف ، می شود مجنـــون همینکه زادۀ لیلا هویدا می‌کند رخ را .... @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|💔| 🎬دامن آلوده و آورده ام...😔 زمان کلیپ:40ثانیه 🔺 بسیار زیبا👌 @sardaraneashgh
❤️خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست‌آموز نشویم ؛ و از نور خویش آتش در ما بیافروز تا درسرمای بی خبری نمانیم. . خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم ؛ و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز ، تا مشت خونینشان را برافراشته داریم . خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید ؛ و دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد . پایی عطا کن که جز راه تو نرود ؛ و جانی عطاکن برای تو برود ... 🌹شهید مدافع حرم علی اکبر عربی🌹 یاد شهدا با @sardaraneashgh
🔹برای طلبه جهادگری که همسر و دو فرزند به دنیا نیامده اش را در راه خدمت به مبتلایان به کرونا از دست داد. @sardaraneashgh
📸 توصیه پیامبر (ص) به قرنطینه خانگی 🔹️ اگر بیماری طاعون(یا هربیماری مسری خطرناک دیگری) بیاید؛ در شهر خود بمانید و به خاطر خدا صبر کنید و بدانید که جز آنچه خداوند برایش مقدر کرده به شما نمی‌رسد. جز برای کارهای ضروری از خانه خارج نشویم @sardaraneashgh
شهید جمهور
‍ 🩸روایت خبرنگاری که هدیه را پس داد فاطمه بویرده، خبرنگار العالم روایت دیدار خود با سردار شهید سلیمانی را اینگونه توصیف کرده است: چند روز قبل‌تر از این در ایام عید نوروز، روزها و شب‌های خیس و غرق شده در سیل را در خوزستان سپری می کردیم. خبری از عید نبود. شهر پیراهن ژنده گل‌آلود بر تن کرده بود؛ نمی‌دانستم حواسم به خوزستان همیشه سرافراز باشد، که اکنون سیل بیرحمانه به جنگ نخل‌های سوخته در جنگ اش آمده بود یا حواسم به ارتباط های زنده‌ای باشد که دقیقه به دقیقه با شبکه داشتیم. در همین حال و هوا باخبر شدیم سردار سلیمانی به منطقه آمده است؛ من باید با سردار سرافراز اسلام، مردی که نامش دشمن را به لرزه در می آورد مصاحبه می کردم. شب‌ها و روزها گذشت، کار آسانی نبود، ولی اصرار داشتم که مصاحبه انجام شود. از صبح سر آفیش حاضر می شدم و برای مصاحبه با سردار سلیمانی تلاش می کردم اما متاسفانه موفق نمی شدم؛ نا امید شدم ازبس تلفن زدم و پیگیری کردم. برای سردار هرجا میرفتیم، سردار آنجا را ترک کرده بود. مهمان یکی از مردم شریف شادگان به نام حاج عوفی شدیم، حاج عوفی در خانه اش را در این روزهای بحرانی برای همه باز کرده بود؛ «موکب امام حسن عسکری سپیدان» آنجا به مدت ده روز مستقر شده بود و به مردم سیل زده شادگان و خوزستان کمک رسانی می‌کردند، ۵ ساعت کنارشان بودیم، مردمی که خودشان را خادم الحسین معرفی کردند به من گفتند ما از سردار دعوت کردیم و سردار به نوکرای حسین نه نمیگوید همینجا منتظرشان بمانید. غروب شد؛ دلهره داشتم، سرانجام خبر رسید سردار به موکب می آید؛ راه افتادیم، من از بس که به بن‌بست خورده بودم، گریه کردم. وسط جاده بودیم که تماس گرفتند و گفتند: سردار به موکب رسیده است. با سرعت خودمان را به موکب رساندیم لحظه ورودم، سردار را که دیدم با روی باز از گروه ما استقبال کرد، از او درخواست مصاحبه کردم، عذرخواهی کرد و به من گفت «دلخور نشو دخترم و رفت» با ابومهدی المهندس از مجاهدین برجسته عراقی مصاحبه گرفتم، اما از شدت گریه حالم بد شد راه افتادم سمت ماشین و از آنها فاصله گرفتم که یکی از خادمان موکب به من گفت: «گریه نکن سردار انگشترش را به تو هدیه داده است». از خوشحالی سر از پا نمی شناختم ولی من طمع به مصاحبه دوخته بودم، گفتم نمی خواهم، با اخلاقی که از سردار انتظار داشتم به هدف می رسیدم، هدیه را رد کردم و گفتم من قول دادم به شبکه مصاحبه بگیرم. این را گفتم و به راه خودم ادامه دادم، که خودرو سردار توقف کرد و سردار سلیمانی با لحنی پدرانه گفت «دخترم می‌شود گریه نکنی، حالا بگو چه بگویم» و من گفتم هرچی درحق این مردم باید گفته شود. جمعه 30 فروردين 1398 @sardaraneashgh
🌱🌸🌱🌸🌱 وارد خانه که می شد قبل از حرف زدن لبخند می زد.☺️ عصبانی نمی شد. صبور بود. اعتقادش این بود که این زندگی موقت است و نباید سر مسائل کوچک خود را درگیر کنیم.☝️ علیرضا عاصمی🌷🕊 @sardaraneashgh
هنگامى که در بهشت زهرا عليها السلام مى خواستند ایشان را به خاك بسپارند و داخل قبر بگذارند احساس کردم زمان وداع آخر با فرزند دلبندم فرا رسيده است.💔 خيلى دلم شكست چون مى دیدم مدتهاست او را با چشم باز ندیده ام. در این هنگام پسر دیگرم در داخل قبر بند کفن او را باز کرد تا صورتش را روى خاك بگذارد.😔من که بالاى قبر ایستاده بودم، در همان لحظه به امام حسين عليه السلام متوسل شدم و گفتم: یا اباعبداالله عليه السلام من در این مصيبت فرزندم گریه و زارى و شيون نمى کنم☝️. تو هم در کربلا به بالين فرزندت رفتى و مى دانی که چه حالى دارم و چه اشتياقى دارم که یكبار دیگر روى فرزندم را ببينم و به چشمان او نگاه کنم. بعد عرض کردم خدایا از تو مى خواهم عنایتى کنی تا فرزندم چشمانش را باز کندتا من مانند دوران حياتش یك بار دیگر براى آخرین بار به چشمانش نگاه کنم. بعد امام حسين عليه السلام را قسم دادم که به حق على اکبر دوست دارم چشمان فرزندم را که بسته است مانند زمان حياتش باز ببينم و به آن نگاه کنم.در همان لحظه مشاهده کردم چشمان فرزندم به مدت چند ثانيه باز شد😭 و به من نگاه کرد و بعد هم چشمان خود را بست. هم فرزندم که داخل قبر بود و هم کسانی که در اطراف من در بالاى قبر بودند این معجزه خداوند و عنایت امام حسين(ع) را به چشم خودشان دیدند و خوشبختانه عکاسی که در آنجا بود از این حادثه باورنكردنى چند عكس📸 پشت سر هم گرفت. حاج على اکبر صادقى متولد ١٣۴٠ تهران بود که در مورخه ۶۶/٣/٩ در منطقه شاخ شميران به شهادت رسيد🕊و پيكر مطهرش در بهشت زهرا(س)، قطعه ٢٩، ردیف دوم مدفون است✨ @sardaraneashgh
🚨 اهدای انگشتر شهید سلیمانی از طرف خانواده ایشان به جوانی که در برنامه چهره حاج قاسم را نقاشی کرده بود! @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: قسمت سوم | امانتی مردم🍃 🔻وقتی حاج قاسم به وسط محاصره داعش رفت! ‌‌ ❣مجموعه کلیپ برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج قاسم سلیمانی. پیشنهاد دانلود✨ @sardaraneashgh
در سرزمین کبریایی شلمچه ساعتی به عملیات کربلایی 8 مانده بود و بچه ها وصیتنامه‌ها را نوشته بودند و خود را عطرآگین نمودند . آخرین وضو را ساختند تا پس از نماز مغرب و عشاء در یورشی دیگر بر خصم زبون افتخاری برای امت اسلام بیافرینند. اذان مغرب و عشاء فرا می‌رسد و عاشقان مهیای نماز می‌شوند ، بچه ها به سید علی هاشمی که طلبه‌ای با صفا و با سابقه‌ی طولانی در جبهه بود و فرماندهی یکی از گروهان ‌ها را به عهده داشت پیشنهاد نماز جماعت می‌دهند ، او به نماز می‌ایستد و چند نفر از همرزمان به او اقتدا می‌کنند ، به قنوت نماز می‌رسد و دعای ، اللّهم الرزقنا توفیقَ الشّهادت فی سبیلِکَ تَحت رایتِ نبیِک و اولیائک ( خدا شهادت در راهت را در زیر لوای پرچم پیامبرت و اولیائت روزی ما گردان ) را می‌خواند و در همان حال دعایش مستجاب می‌گردد ، گلوله‌ی کاتیوشای عراقی فرود می‌آید و آن جمع رحمانی را به معراج می‌رساند.... به یاد فرمانده گروهان و جمعی از همرزم ها 📕 نماز شهدا صفحه 70 « اللهم عجل لولیک الفرج » @sardaraneashgh
زمان را تنظیم می کنیم به وقت عاشقی با شهدا ... مبادا فراموش کنیم عهدی را که با یاران بستیم ... رفقا ... پای عهدی که بستیم ، هستیم ... 🌹 @sardaraneashgh
سیزده یک عدداست لیک به ماها نرسید چه کنم؟ آن رقم سیصدِ آقا نرسید جمع اعداد به یک بیت نشد اما باز سیزده قرن گذشت و گل زهرا نرسید... @sardaraneashgh
1_5113914978348302382.mp3
12.06M
📻 (۱) 🎙 به‌روایت حاج‌حسین‌یکتا @sardaraneashgh
💔 غم که از حد، بگذرد دل، حسِ پیری می‌کند سن هر کس را ... غمش اندازه‌گیری می‌کند ... آه ای شھادت🌹... @sardaraneashgh
❤️ عشقش به حضرت زینب(س) بیشتر از دخترش، حلما بود! زهره نجفی همسر شهید میثم نجفی می‌گوید: یک دفعه گفتم: «آقا میثم، در این موقعیت می‌خواهی بروی؟ اجازه بده بچه به دنیا بیاید.» که گفت: «زهره! دلت می‌آید این حرف را بزنی؟ دلت می‌آید حضرت زینب(س) دوباره اسیری بکشد؟» بعد از این حرفش دیگر هیچ چیز نگفتم. @sardaraneashgh
🌷 🍃 🌿ما بہ عشقِ حسنش مےنازیم 💚جان بہ راهِ قدَمش مےبازیم 🌿عاقبٺ مثل حَریمِ اَرباب 💚از برایش حَرَمے مےسازیم 💚 ❤️ @sardaraneashgh
خانومش پرسید: به چی فڪر میڪُنی؟! رجایی گفت: امروز نمازِ اول وقتم عقب افتاد فکر میڪُنم گیر کارم کجا بود..! .. @sardaraneashgh
خاکریز خاطرات🌿 چند تا از بچه ها، کنار آب جمع شده بودند. یکیشان، برای تفریح، تیراندازی می کرد توی آب.  زین الدین سر رسید و گفت:«این تیرها، بیت الماله. حرومش نکنین» جواب داد: به شما چه ؟ و با دست هلش داد. زین الدین که رفت، صادقی آمد وپرسید « چی شده ؟بعد گفت :« می دونی چه کسی رو هل دادی اخوی ؟ ».  دویده بود دنبالش برای عذر خواهی که جوابش راداده بود: « مهم نیست . من فقط امر به معروف کردم گوش کردن و نکردنش دیگه با خودته. »🍃  شهید مهدی زین الدین🌹 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. . دوربینِ فیلمبَرداری بِسیار ضَعیف‌تر از آن است ڪه بِتواند حَقیقتِ این نَبرد را ثَبت ڪُند.. .. .. @sardaraneashgh