eitaa logo
شهید جمهور
173 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخ حسین جانم💔💔 صلے الله عليڪ يا اباعبدالله الحسين دلمان تنگ اربعین و... 🌟لطفی بنما که خاک گردم 💚دامن بتکان که تا گردم 🌟دلتنگ توام 💚من را به ببر گردم 🌷 @sardaraneashgh
این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد🌿 هر چقدر میشکنیم باز نمک میریزد🌹 @sardaraneashgh
📚 (ع) یا پیرمرد عراقی تعریف می کرد: در جریان انتفاضه شیعیان عراق درسال 1991 میلادی، عده ای از ماها را در کربلا دستگیرکردند و به بیابانی بردند و بر روی تپه ای از ریگ پیاده کردند. کامل حسین داماد صدام و مأمور حمله به حرم حضرت امام حسین (ع) درآنجا بود، همه را روی ریگ ها نشاندند، کامل حسین جلو آمد و یک تفنگ از دست سربازی گرفت و در جلوی ما ایستاد و گفت: شما هاطرفدار امام حسین(ع) هستی یا طرفدار صدام حسین، کسی جواب نداد، بار دوم گفت هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود و هر کس طرفدار صدام حسین است بنشیند، کسی بلند نشد، ناگاه یک جوان 16 ساله بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین (ع) هستم. کامل حسین گفت: برو آنجا بایست: او رفت در مقابل همه ایستاد، بار دیگر کامل حسین گفت: هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود کسی جرأت نکرد بلند شود، کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان 16 ساله گرفت و او را به شهادت رساند. بار دیگر روکرد به ماها وگفت :طرفدار امام حسین (ع)هستی یا طرفدار صدام حسین، جوانی دیگر بلند شد وگفت: من طرفدار امام حسین(ع) هستم، کامل حسین او را نیز به شهادت رساند و بعد ازآن ،هرچه گفت : کدام از شما ها طرفدار امام حسین (ع) هستی، کسی جواب نداد. لذا ماها را به شهرآوردند وآزاد کردند، شب در خواب حضرت امام حسین (ع) را دیدم که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن جوان 16 ساله را آوردند، حضرت فرمودند کنار شهدا دفنش کنید. او را دفن کردند و سپس جنازه شهید دومی را آوردند، حضرت فرمود او را درضریح دفن کنید. برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام حسین (ع) میان این دو شهید تفاوت قائل شدند، لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم. حضرت فرمودند: جوان اولی نمی دانست سرنوشتش چه می شود ولی در عین حال بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد. لذا جزء شهدا دفن شد ولی جوان دومی با این که دید آن یکی به شهادت رسید ه ولی باز هم بلند شد و طرفداریش از ما را اعلام کرد گفتم :در ضریح دفنش نمایند. : : @sardaraneashgh
شهید جمهور
#طلبه_شهیدسیدمحموداسدی @sardaraneashgh
🦋🕊🌷🥀 ✨عارفان ناشناخته ی زمان 🌹 ✍سر به زیر و آرام بود. چند روزی بوداهل سکوت شده بود دیگر با کسی شوخی نمی کرد. اما لب هایش به لبخند عادت کرده بود چهره اش زیباتر از قبل شده بود.✨ 🌙نیمه های شب با چشمانی سرخ و خسته از سرداب مدرسه علمیه بالا می آمد و به سمت حجره می رفت. ✨انگار با کسی سر و سری داشت ✨ آن روزها کسی از خلوت شبانه اش خبر نداشت🌹 شب جمعه در مسیر جمکران چشمان زیبایش✨ را به سمتم دوخت و با لبخندی که بر لب داشت آرام گفت : فلانی این آخرین جمکران رفتن من است ✨ گفتم /چرا؟🤔 گفت :بعدها متوجه می شوی ✨✨ دو روز از این ماجرا گذشت بعد از نماز ظهر و عصر گوشه ای از مدرسه نشست و گفت فلانی ضبط خود را بیاور و صدای مرا ضبط کن✨ سوره تکویر را با صدای زیبایی که داشت تلاوت کرد✨ نوحه ای خواند که این بیت را زیاد تکرار می کرد ✨ می روم مادر که اینک کربلا می خوانَدَم✨ از دیار دوست یار آشنا می خواندم✨ 📻🎙 و من همه را ضبط کردم نوار را از من گرفت✨ عصر همان روز وصیت نامه ای را که از کنار حرم حضرت معصومه خریده بود 📝پر کرد و در قسمت ملاحظات وصیت نامه ی خود را نوشت✨ و با نوار به من داد و گفت : بعدا این نوار و وصیت نامه را به پدرم بده و تاکید کن که مرا کنار قبر سیدرضا ⭐️دفن کنند✨ با خودم می گفتم به یک نوجوان 16 ساله این حرفها نمی آید یعنی باور نمی کردم که همبازی دوران کودکیم و هم حجره ای سال اول طلبگی ام☀️🌈 فقط در سه ماه حضورش در حوزه علمیه کرمانی ها به مقام کشف و شهود رسیده باشد 💫 عصر روز بعد ساک خود را بست و خدا حافظی کرد.🌈 چهره اش به قدری نورانی شده بود که چند نفر از دوستان گفتند :او دیگر برنمی گردد ✨ دو ماه بعد با مدرسه تماس گرفتند سید محمود اسدی شهید شد ✨🌈💫 ✨مادرش می گفت :سید محمود سالروز ولادت حضرت زهرا✨ به دنیا آمد. سالروز شهادت✨ حضرت زهرا شهید شد. عملیاتی که شرکت کرده بود با رمز یا زهرا✨ بود. سربندش هم یا زهرا✨ بود . و دو گلوله به پهلوی چپش اصابت کرده بود ✨🥀 امانتی او را با خود به کرمان آوردم 💌📼از پدرش سید جلال که ذاکر امام حسین علیه السلام✨ بود سؤال کردم قبر سید را کجا آماده می کنید قبل از آنکه به وصیت سید محمود اشاره کنم پدرش گفت :هرجای گلزار شهدا استخاره گرفتم خوب نیامد 💫 اما کنار شهید سیدرضا✨ که فقط جای یک قبر بیشتر نبود استخاره گرفتم همانجا خوب آمد😭 ✅شهدا اینجوری باخدا واهل بیت(علیه السلام )قاطی بودن. 🌹🕊🌹🕊🌹 🌹شهید_سیدمحموداسدی @sardaraneashgh
🔹🔹حضرت مهدی(عج): ✔️ اكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجِیل الفَرَجِ فَاِنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم ✔️ برای تعجیل در ظهور من زیاد دعا کنید که خود فَرَج و نجات شما است. 📕📕 کمال‌الدین، ج ٢، ص ٤٨٥ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
شهیدی که پس از ۱۰ سال با توسل به امام زمان(عج) پیدا شد🕊️ 🌹 ▪️تاریخ تولد: ۳ / ۱۲ / ۱۳۲۷ ▪️تاریخ شهادت: ۵ / ۲ / ۱۳۵۹ ▪️محل تولد: فردوس ▪️محل شهادت: طبس @sardaraneashgh
🌹دوست←سال ۵۹ شهید منتظر قائم از پله های هلیکوپتر داشتند پایین می‌آمدند🚁 دشمنان آن را هدف قرار دادند 💥 انفجار بزرگی شد و او به شهادت رسید.🕊️ نیمه شعبان 1369 بود💚 گروه تفحص پس از ۶ روز تلاش در روز هفتم به امام زمان(عج) متوسل شدند💚 گفتیم: امروز به یاد امام زمان(عج) به دنبال پیکرهای شهدا می‌گردیم🌷 اما فایده نداشت خیلی جست‌وجو کردیم. با خود گفتم: یا امام زمان(عج) یعنی می‌شود بی‌نتیجه برنگردیم! در همین حین چهار پنج شقایق را دیدم که برخلاف شقایق‌ها که تک تک می‌رویند، دسته‌ای در یک جا روئیده‌اند🌹 گفتم حالا که دستمان خالیست شقایق‌ها را می‌چینم شقایق‌ها را که کندم،دیدم روی پیشانی یک شهید روئیده‌اند🌹فریادم بلند شد دلهره داشتیم که خدا کند پلاک هویت داشته باشد🥀 نخستین شهید را در حالی که گل سرخی در بالای جمجمه‌اش روییده بود، پیدا کردیم‼️نام این شهید «مهدی منتظرقائم» از شهدای لشکر 14 امام حسین(ع) بود🌷 نام شهید و پیدا شدن پیکرش همزمان با سالروز ولادت امام مهدی(عج)💚 نشان از کرامات این شهید🌷و معجزات الهی داشت🕊️ شادی روحش @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖 رزمنده‌ای که برای بار پنجم عازم منطقه است و فرزندش دستش را می‌کشد که بابا بیا و برایم بستنی بگیر. نمی داند این آخرین دیدار با پدر است. 🔶 کسانی که بچه دارن، بهتر درک می‌کنن از همسر و فرزندان کوچک گذشتن، چققققدر سخته! عمل شهدا نزد خداوند متعال، بهاء دارد نه قیمت @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 - خواهرم بیداری ؟! بیقرارم اینَك پشت خطم ، وصلے؟! خواهرم با تو سخن میگویم . . اگر آقای غریبم آید و بگوید دختر . . سالها پشتِ در غیبت اگر من ماندم این همه ندبھ ی غربت خواندم ؛ همه اش وصل بھ گیسویِ تو بود ! چھ جوابی داری ! اگر آقا گوید : از سر عشق خیالے که تو کردی آواز ! من . . چھ جوابے داری ؟! ؟ -امام‌زمان(عج) @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 📖 داستان زیبای دو رفیق  دو شهید .... همہ جا معروف شده بودن بہ باهم بودن ؛ تو جبهه حتی اگہ از هم جدا شونم میڪردن آخرش ناخواستہ و تصادفی دوباره برمیگشتن پیش هم ...! خبر شهادت علی رو ڪه اوردن ، مادرِ محمد هم دو دستی تو سرش میزد و میگفت : بچم اول همه فڪر میڪردن علی رو هم مثل بچش میدونہ بہ خاطر همین داره اینجوری گریہ میڪنہ . بهش گفتن مادر تو الان باید قوی باشی ، تو هنوز زانوهات محڪمہ ، تو باید ننہ علی رو دلداری بدی . همونجوری ڪه های های اشڪ می ریخت گفت : زانوهای محڪمم ڪجا بود ؟ اگه علی شهید شده مطمئنم محمد منم شهید شده اونا محالہ از هم جدا بشن . 🔹 عهد بستن آخہ مادر ... عهد بستن ڪه بدون هم پیش سیدالشهدا نرن ....! مأمور سپاهی ڪه خبر اورده بود ڪنار دیوار مونده بود و بہ اسمی ڪه روی پاڪت بعدی نوشتہ شده بود خیره مونده بود .... نوشتہ بود  ...! @sardaraneashgh
✨خواندن دعای عهد کار همیشگی او بود، هرروز صبح پیش از رفتن به محل کار قرآن تلاوت می‌کرد و همیشه تا ساعتی پس از پایان ساعت کار، در محل کارش می‌ماند تا تمام حقوقی که دریافت می‌کند حلال باشد.🌸 ✨بسیار دستگیر فقرا بود و همیشه به شخص فقیری که ابتدای کوچه بود، کمک می‌کرد، به خاطر دارم که شبی به بیرون از منزل رفت و بازگشت او طولانی شد، وقتی علت را پرسیدم متوجه شدم پولی برای کمک به آن فقیر نداشته و برای اینکه شرمنده او نشود، چند کوچه را دور زده و از مسیر دورتری به خانه آمده است.🌺 ✍روایتی از همسر شهید 🏴 🌹 @sardaraneashgh
❤️ « با هم خیلی رفیق بودیم تو عملیات والفجر۸ شهید شد یہ شب بہ خوابم اومد و دوتا توصیہ ڪرد : ۱. گناه نڪنید ۲. اگر گناه ڪردید ، سریع توبہ ڪنید .» 📲 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🌿 🌷شکار عراقی ها 🌷 🕌مسجد جامع پایگاه کلیه ی فعالیت های دفاعی خرمشهر بود .🌴 روز های آغازین جنگ هم که نظم و نظام خاصی نداشت ورزمندگان از امکانات سلاحی خوبی برخوردار نبودند .🔫💣 وقتی حسین برای گرفتن اسلحه نزد مسئول تسلیحات رفت ، به او گفتند :" باید یک معرف داشته باشی "📜 اصرار او برای گرفتن اسلحه بی حاصل بود . پس تصمیم گرفت خودش اقدام به تهیه سلاح نماید . با سرنیزه ای که پیدا کرد ، به شکار عراقی ها رفت و در کمال ناباوری دو عراقی را خلع سلاح نموده ، به مسجد آورد و گفت : " این دو اسیر عراقی برای شما ، اما یکی از اسلحه ها برای من باشد ."🗡 🕊🌷🌿 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 پیشنهاد ویژه کانال ⭕️ کلیپی زیبا از حاج اعلام آماده‌باش رهبر انقلاب : ظهور نزدیک هست... @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ سینه‌اش رو ﭼﺎﮎ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺯﻣﺰﻣﻪ می‌کرﺩ. ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ رو ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻی ﺳﺮﺵ. ﺩﺍﺷﺖ آﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺴﺎﺷﻮ می‌زﺩ. ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ آﺧﺮ ﭼﻪ ﺣﺮفی ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭی. ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻣﻴ‌‌ﺨﻮﺍﻡ ﻭﻗتی ﺑﺮﺍی ﺧﻂ مقدم ﮐُﻤﭙُﻮﺕ می‌فرستن، ﻋﮑﺲ ﺭُﻭی ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﻧَﮑﻨﻦ! ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺿﺒﻂ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﻳﻪ ﺣﺮﻑِ ﺑﻬﺘﺮی ﺑﮕﻮ. ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻨﺎﺯی ﮔﻔﺖ: آﺧﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭنی، ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﻢ، ﺭُﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﻓتاده...! و لحظاتی بعد چشمانش را بست، لبخندی زد و شهید شد............" معروف به " شهید خندان " تهران @sardaraneashgh
✍کلام نافذ حاجی پوتین رو هم کشاند وسط میدان مبارزه با تروریسم! خودش رفته بود ملاقات پوتین، بی سروصدا و بدون هیچ بوق رسانه‌ای. بین حاجی و پوتین چه ردوبدل شد؟!نمی‌دانم!! فقط می‌دانم دیپلماسی حاج‌قاسم کمتر از 48 ساعت جواب داد. روس‌ها ناوشان را حرکت دادند به‌ سمت سوریه! نگاهم افتاد به نوشته روی پیراهن افسر روسی.. از تعجب خشکم زد! جلو رفتم و دقیق‌تر نگاه کردم به فارسی نوشته بود؛ "جانم فدای رهبر" مترجم را صدا زدم و گفتم: «بپرس منظورش از رهبر کیه؟» خودش جواب داد: «سیدعلی» چند دقیقه باهم صحبت کردیم از حرف‌هایش فهمیدم علت این علاقه کسی نیست جز حاج‌ قاسم‌ سلیمانی! حاجی چه کرده بود با این‌ها خودشان هم درست نمی‌دانستند.. طرف مسیحی بود اما جانش درمی‌رفت برای حضرت آقا! 📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز @sardaraneashgh
میگن نحوه شهادت هر شهیدی حاکی از علایق اون شهیده شهید نبی لو خودشون رو مدافع حریم ولایت معرفی کردند کسیکه خود را مدافع حریم ولایت معرفی میکند باید نشانه داشته باشد اولین شهید مدافع حریم ولایت حضرت زهراست ایشون از ناحیه دست و پهلو مورد اصابت قرار گرفتند در بین روضه ها خیلی به روضه حضرت رقیه علاقه داشتند اعزام اخرشون شب سوم محرم بود شبی که متعلق به سه ساله ابا عبدالله میباشد و پیکرشون پنجم ماه صفر شهادت حضرت رقیه برگشت موهای سرشون سوخته بود و یکی از گوشهاشون رو از دست داده بودند @sardaraneashgh
°°° شہادت‌یعنے:متفاوت‌بہ‌پایان‌برسیم♥️ وگرنہ‌مرگ‌پایان‌تکرارۍ‌همہ‌ قصہ‌هاست‌ب↓ بےشہادت‌مرگ‌با‌خُسران‌چہ‌فرقی‌مۍ‌کند بمناسبت اول ماه صفر سالگرد شهادت قمری شهید مدافع حرم شهید مصطفی نبی لو @sardaraneashgh
❤️ بگو چیکار کنم که به منم نگاه کنی این نوکر بدو قاطی خوبا سوا کنی😭😭 @sardaraneashgh