میگفت: بچه مسلمان باید محکم باشد.
ایشان دستور داده بودند که وقت ظهر هرکجا بودند باید اذان بگویند.
یک روز رو به من کرد و گفت: شما اذان میگویید؟
گفتم: نه آقا، خجالت میکشم.
ایشان گفت: یک سوال از تو دارم؛ شما چه می فروشید؟
گفتم: خیار، بادمجان، کدو و...
آقا پرسید: آیا داد هم می زنی؟
گفتم: بله آقا
گفت: میشود یکی از آن فریادها را هم اینجا بزنی؟
گفتم: نه آقا، خجالت میکشم؛ آخر آقا من که جنس ندارم.
حالا اگر سر کار بودم و مثلا خیار داشتم میگفتم خیار یه قرون؛ اما اینجا که چیزی ندارم.
گفت: آهان بگو من دین ندارم!
یک جوان با این هیبت و توانایی و قدرت، خجالت می کشد فریاد بزند الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، من شهادت میدهم که خدا از همه بالاتر است! خجالت میکشی این ها را بگویی؟!
آن وقت خجالت نمیکشی با این همه عظمت، داد بزنی: خیار یه قرون؟
🌹"شهیدمجتبی نواب صفوی"
@sardaraneashgh
#تک_تیرانداز_افسانهای
#گردان_تکنفره
#شهیدان_را_شهیدان_میشناسند
ماجرای شهید زرین را شهید خرازی اینگونہ نقل ڪرده است :
@sardaraneashgh
#تک_تیرانداز_افسانهای
#گردان_تکنفره
#شهیدان_را_شهیدان_میشناسند
ماجرای شهید زرین را شهید خرازی اینگونہ نقل ڪرده است: "من خودم بعد از عملیات طریق القدس نزدیڪ ایشان بودم، با یڪ بشاشیت و روحیہ خیلی بالایی ایشان داشت ڪارش را انجام میداد...
من دیدم ڪه عراقیها را ایشان هدفشان میگرفت و آنها بہ زمین میخوردند. در این موقع بود ڪه جایی ڪه او شلیڪ میڪرد توسط عراقیها ڪشف شد و یڪ تیر رها شد. ڪنار زرین ایستاده بودم ڪه این تیر آمد و از ڪنار گوش ایشان رد شد و لالہ گوش زرین را سوراخ ڪرد؛ اما خم بہ ابرو نیاورد و ڪارش را با جدیت بیشتر ادامہ داد ..."
شخصیت #شهید #عبدالرسول_زرین ڪه جزو یڪی از اسطوره های ڪشورمان است گمنام مانده است .
بعد از شهادت ایشان رادیو دشمن با شادی اعلام ڪرد شڪارچی خمینی را زدیم ...
شهید زرین در عملیات خیبر بہ شهادت رسید...
یاد همہ ی شهدا و شهدای عملیات خیبر را گرامی می داریم ...
@sardaraneashgh
yekta-32.mp3
3.01M
.
✅ دو جایی که حاج حسین یکتا کم آورد
✍️ خاطرات شهدا
@sardaraneashgh
⁉️برگشت حقوق ۴۰۰ تومانی شهید مقدم به سپاه ...
📝دست نوشتهدای از شهید امیر مقدم وجود دارد که برای همه مسولین و مدیران کشور قابل تامل و تفکر است.
🌷شهید امیری مقدم:
حلال کنید... امروز پای خاکریز، دو تا از گلولههای آرپیجی به هدف نخورد، حقوق این ماهم حلال نیست، ببخشید.
@sardaraneashgh
🔆 هرگاه #شب_جمعه شهدا را یاد کردید؛ آن ها شما را نزد #ابا_عبد_اللّٰه علیه السلام یاد میکنند.
🌹 شهدا را یاد کنیم ولو با ذکر یک #صلوات🌹
لحظه های زیارت #ارباب التماس دعا شهیدان عزیز...
@sardaraneashgh
در کربلا کنار ضریح تو یا حسین
با معرفت کسی ست که یادِ حسن کند...
#حرف_دل
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام✨
#ما_ملت_امام_حسینیم
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیدار سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با خانواده شهید اسماعیل خانزاده
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
آخرین بارى که به جبهه رفت، به ما گفت: حافظ انقلاب و نمازتان باشید. هیئت را پابرجا نگهدارید و مجلس اباعبداللّه(ع) را برگزار کنید.» من به او گفتم: اگر شما پاسدار هستی، چرا لباس سپاه تنت نیست؟ بپوش تا ما ببینیم. او گفت: در معراج شهدا مرا با لباس سپاه میینید. همانطور هم شد. زمانی که برای دیدن پیکر شهید به معراج رفتیم لباس سپاه به تن داشت.
✍به روایت خواهربزرگوارشهید
@sardaraneashgh
🔺️نامه سردار شهید مهدی باکری به فرماندهان و مسئولین لشکر ۳۱ عاشورا :
🔹️بعد از همه نیروها غذا بگیرید، کمتر و دقیقا هم نوع آنها باشد
🔹️در داشتن وسایل چادر و پتو و .... فرقی با بقیه نداشته باشید.
🔺️چقدر جای خالی چنین انسان هایی در شرایط فعلی کشورمون حس میشه
@sardaraneashgh
✸ سال ۱۳۵۹ عکسی از شهید حسن جنگجو به ثبت رسید که به یکی از پرآوازهترین عکسها از نظامیان ایرانی در جنگ ایران و عراق تبدیل شد.
↫ عکس چهره کودکانه شهید حسن جنگجو، سالها در پشت جلد کتابهای مدارس و نقاشیاش روی دیوار مدارس به عنوان یک نماد مطرح بود.
✸ پیکر شهید حسن جنگجو تا سی و چهار سال مفقود بود و سرانجام در سال ۱۳۹۶ پیکر او به زادگاهش در تبریز بازگشت.
↫ مراسم تشییع پیکر این شهید با حضورمردم در شهر تبریز برگزار شد.
✸ مادر شهید حسن جنگجو کمی پس از مراسم تشییع و خاکسپاری و بعد از ۳۴ سال چشمانتظاریِ جست و جوی فرزندش چشم از جهان فروبست.
#دفاع مقدس
روح همه شهدا با شهدای کربلا محشور شود به برکت صلوات بر محمد وآل محمد
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎶 الحمدلله که نوکرتم
🎶 الحمدلله که مادرمی ...
💚 کاری که عجیب به دل نشست ...
🎙 حاج مهدی رسولی
@sardaraneashgh
🌹شهید علی اصغر اتحادی
☆تاریخ تولد: ۱۳۳۹
☆تاریخ شهادت: ۱۳۶۱
🌷ﺷﻬﻴﺪ اﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩی...
🍃روز عاشورا بود.
انقدر گریه و انابه کردم که بی هوش شدم.آقایی خاک آلود به سمتم امد و قنداقه ای در آغوشم گذاشت و گفت بزرگش کن.
گفتم من خودم بچه زیاد دارم وقت ندارم.
گفت واسه علی اصغر امام حسین ع هم وقت نداری!😳
گفتم شما که هستید؟
گفت: امام سجاد.
👈میلاد امام سجاد ع بدنیا آمد
اﺳﻤﺶ ﺭا ﮔﺬاﺷﺘﻴﻢ علی اﺻﻐﺮ💚
🍃در روز شهادت امام سجاد ﺩﺭ ﮔﺮﺩاﻥ اﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ ع ﺩﺭ ﻋﻤﻠﻴﺎﺕ محرم به شهادت رسید.🕊
#دفاع_مقدس
@sardaraneashgh
از اول نامزدیمون…
با خودم کنار اومده بودم که من…
اینو تا ابد کنارم نخواهم داشت…
یه روزی از دستش میدم…
اونم با شهادت…
وقتی که گفت میخواد بره…
انگار ته دلم…آخرین بند پاره شد…
انگار میدونستم که دیگه برنمیگرده…
اونقد ناراحت بودم…
نمیتونستم گریه کنم…
چون میترسیدم اگه گریه کنم…
بعداً پیش ائمه(ع) شرمنده شم…
یه سمت ایمانم بود و یه سمت احساسم…
احساسم میگفت جلوش وایسا نذار بره…
ولی ایمانم اجازه نمیداد…
یعنی همش به این فکر میکردم که قیامت…
چطور میتونم تو چشای امیرالمؤمنین(ع)نگاه کنم و…
انتظار شفاعت داشته باشم…
در حالی که هیچ کاری تو این دنیا نکردم…
اشکامو که دید…
دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت…
“دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونی😭
@sardaraneashgh
5dfa44506181fc7c780f67e4_3442953247031891137.mp3
36.04M
🎙روایتگری زیبای خادم الشهدا #جلالیان
دلتون شکست برای ما هم دعا کنید😔💔
#روایتگری
#هفتهدفاعمقدس
@sardaraneashgh
🌱شهید بی سری
که قبرش کوچیک
بود ولی...💔
#استوری
#من_محمد_را_دوست_دارم
#ما_ملت_امام_حسینیم
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷چه شرحی میتوان بر
این تصاویر نوشت؟...
💠تا کسی شهید نباشد شهید نمیشود💚
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@sardaraneashgh
.
🔰گرد و غبار ، تشنگی ، خشکی لب نگاهی مظلومانه ، چشمی مجروح ، صورتی خونین, خستگی ، چهره ای آفتاب سوخته....میبینی !!!
چقدر شبیه کربلاست این صورت ...
.
📎پ ن : رفیق چشماتو آروم ببند و بخواب ،سی و اندی سال پیش یکی بخاطر من و تو چشماشو با تیر و ترکش بستند...!!!
کور شه چشم اون هایی که چشمشون رو بروی شهدا و جانبازان و یادگاران جنگ بستند و فراموششان کردند....
#دفاع_مقدس
@sardaraneashgh
حضرت آقا (مقام معظم رهبری) به گنبد آمده بودند و آقا روحالله محافظ ایشان بودند.
ظهر بود و سفره ناهار پهن شد.
آقا روحالله آنقدر محو ابهت حضرت آقا شدند، طوری که ایشان به آقا روحالله اشاره کردند و گفتند: «جوان به این رعنایی چرا غذا نمیخوری؟»
بعد گفتند که «بیا و کنار من بنشین».
آقا روحالله رفت و کنار حضرت آقا نشست و ایشان از آقا روحالله پرسید «بچه کجایی؟»
آقا روحالله گفت: «من آملی هستم و از مازندران».
حضرت آقا هم گفتند «دانه بلند مازندران».
وقتی به خانه برگشت آنقدر که محو جمال حضرت آقا بود که میگفت: «خدا قسمتت کند یکبار حضرت آقا را ببینی».
خیلی دوست دارم یکبار از نزدیک به دیدار آقا بروم و بچههایم او را ببیند.
#شھید #روح_الله_سلطانی
@sardaraneashgh