eitaa logo
شهید جمهور
157 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی میگفت: دعا کن بشوم. من همیشه یک جمله داشتم و هر موقع این صحبت‌ را می‌کرد به او می‌گفتم نیتت را خالص کن👌 و او همیشه در جواب به من می‌گفت «باشه! نیتم را خالص می‌کنم» ولی این دفعه یک مدل دیگر جوابم را داد و گفت: «مامان به خدا نیتم خالص شده! حتی یک ناخالصی هم در آن وجود ندارد☺️» وقتی این جمله را گفت بدون هیچ مقدمه‌ای به او گفتم که پس می‌شوی.🕊 بعد گفت: جان من😍! گفتم آره محمدرضا حتما شهید می‌شوی تا این را گفتم یک صدای قهقه خنده از آن طرف بلند شد😂😆 و بلند بلند داد می‌زد و می‌گفت مامان راضی‌ام ازت🌹. بهش گفتم حالا خودت را اینقدر لوس نکن😒. بعد محمدرضا گفت: «مامان یک چیز بگم دعایم می‌کنی دعا کن که پیکرم بدون سر برگردد» وقتی این را گفت من داد زدم سرش😤 و گفتم اصلا محمدرضا اینجوری برایت دعا نمی‌کنم شهید شوی😒. گفت: نه! پس همان دعا کن که شهید شوم. بعد بلافاصله با دخترم صحبت کرد. بعد از این تلفن آنقدر منقلب شدم که حتی با محمدرضا خداحافظی نکردم و این حرف محمدرضا من را خیلی به هم ریخت... ❤️ مادر شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان❤️ @sardaraneashgh
شهید جمهور
"بسیجی هرکجا برود جریان ساز میشود حتی دوران سربازی در پادگان شاهنشاهی!" خيلی عصبانی بود. سرباز بود و مسئول آشپزخانه كرده بودندش. ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هركس بخواهد روزه بگيرد، سحری بهش ميرساند. ولي يك هفته نشده، خبر سحری دادن‌ها به گوش سرلشكر ناجی رسيده بود. او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه‌ی سربازها به خط شوند و بعد، يكی يك ليوان آب به خوردشان داده بود كه " سربازها را چه به روزه گرفتن ! " و ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه. با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييك‌ها را برق انداختند و منتظر شدند. براي اولين بار خدا خدا ميكردند سرلشكر ناجی سر برسد. ناجي در درگاهِ آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد. ولی اولين قدم را كه گذاشته بود، تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد. پاي سرلشكر شكسته بود و مي‌بايست چند صباحی توی بيمارستان بماند. تا آخر ماه رمضان، بچه‌ها با خيال راحت روزه گرفتند.  ❣ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 رفیق ناب 🎙 به روایت: حاج حسین @sardaraneashgh
🍃يه روز منتظرش بودم بياد دنبالم از زمان قرارى كه با هم داشتيم گذشت نگران شدم بهش زنگ زدم گفتم: " عبدالله كجايى؟ "🤔 گفت: " نزديكم " 🍃ازش آدرس دقيق خواستم كه كجاست. گفت: " اول خيابون شما هستم. " 🍃صداى يه زن رو پشت گوشى شنيدم كه داشت دعاش مي‌كرد. گفتم: " عبدالله چيكار دارى ميكنى؟😐 " حرف رو عوض كرد. گفت: " الان ميام. "🚶‍♂ 🍃بهش اصرار كردم چيزى نگفت. از اونجايى كه خيلى دلسوز بود حدس زدم به دو نفرى كه غالباً سر خيابون تَكَدي‌گرى ميكنن داره كمك ميكنه. گفتم: " نه عبدالله لزومى نداره بهشون چيزى بدى. "🙄 🍃ولى كار از كار گذشته بود داداشمون حدود يك ميليون ونیم بهشون پول داده بود. خيلى خوش قلب بود و مزد دل گندگيش رو از خدا گرفت.❤️ 🌷 🕊 @sardaraneashgh
ارزش شهدای شما خیلی بالا است چون اینها شهیدان دفاع از حریم اهل‌بیتند؛ خیلی مهم است. امام خامنه ای" مدظله العالی" @sardaraneashgh
🌹انتشار به مناسبت سالروز شهادت 🌷آخرین نماز مسافر تاسوعا... 🍃سه نفر بودیم.... در روز جمعه94/8/1 مصادف با تاسوعای حسینی در کشور سوریه در شهر حلب روستای سابقیه موقع نماز ظهرشد پویا گفت موقع نماز شده باید نماز را اول وقت بخوانیم 🍃ما در شرایطی بودیم که هرلحظه امکان اصابت گلوله و خمپاره و شلیک تک تیراندازها زیاد بود من و دیگر همرزمم به پویا گفتیم لاقل نماز را نشسته در پشت تانک بخوانیم خطرش کمتر است... 🍃پویا گفت نه لذتش به این است که ظهرتاسوعا وسط میدان نبرد را ایستاده بخوانیم، شاید این آخرین نمازمان باشد. امام حسین(ع) هم آخرین نمازش را وسط میدان جنگ اول وقت و ایستاده خواند 🍃پویا با آن قامت رشید و عباس گونه اش در کنار تانک ایستاد و مشغول نماز خواندن شد چنان حالت عارفانه ای داشت گویی جز خدا کسی او را نمیدید... بعد از اتمام نماز عصر و عرض سلام به سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله(ع) رو به من گفت نماز باحالی بود... 🍃من و دیگر همرزمم نماز را با حالت نشسته در پشت تانک خواندیم. بعد از آن به داخل تانک خود رفتیم پویا درحالی که تسبیحی در دست داشت و مشغول ذکر بود به آرامی اشک میریخت و منتظر دستور فرمانده برای ادامه عملیات بودیم زیر لب ذکر شریف صلوات و شاید اذکاری که فقط خودش و خدا میدانست میگفت و بالاخره در ساعت 5عصر تاسوعا نزدیک به غروب بر اثر اصابت موشک کفار به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید... همانند عباس... ✍راوی همرزم @sardaraneashgh
🍂آقا سجاد طاهرنیا میگن اهل مراقبت بود یعنی: با صدای بلند نمی خندید؛ نماز اول وقت و نافله آن را می خواند هر روز زیارت عاشورا میخواند نگاه خود را کنترل میکرد و همیشه سر به زیر بود در برابر نامحرم. هر روز قرآن می خواند خمس زندگی اش را دقیق حساب می‌کرد در برابر پدر و مادر، پاهای خود را دراز نمی کرد؛ به همه محبت میکرد؛ از غیر خدا چیزی نمی خواست؛ انفاق میکرد اهل صدقه بود؛ ساده می پوشید و کم می خورد؛ به خواندن نماز شب اهتمام داشت؛ اهل دعا بود؛ برای انجام مستحبات تلاش می‌کرد. @sardaraneashgh
‍ 🌸از زبان همسر شهید مصطفی صدرزاده، سمیه ابراهیم پور 💐بارها در جلسه خواستگاری گفت: «من همسنگر می‌خواهم.» 🌴بعد از چند سال به او گفتم ما که الان در زمان جنگ نیستیم، علت اینکه همسنگر خواست چه بود؟ او گفت: «جنگ ما، جنگ نظامی نیست. جنگ الان ما جنگ فرهنگی است. اگر همسنگر خواستم به خاطر کارهای فرهنگی است. تا وقتی من کار فرهنگی انجام می‌دهم، همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند.» @sardaraneashgh