eitaa logo
شهید جمهور
151 دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 شهید ضیایی از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود؛ حمیدرضا به رزمندگان پاکستانی کمک‌های مالی می‌کرد؛ رزمندگان پاکستانی را همچون برادران خودش می‌دانست و به قومیت و ملیت رزمندگان توجه نمی‌کرد؛ مدافعان حرم تیپ زینبیون بسیار مظلوم هستند. حمیدرضا فرمانده قرارگاه نبود بلکه در کنار همین رزمندگان در گرما و سرما می‌خوابید و در میدان نبرد در صف اول بود؛ با وجود اینکه رابطه صمیمی بین رزمندگان پاکستانی و حمیدرضا برقرار بود اما در خصوص آموزش بسیار رابطه جدی داشتند.زمانی هم که حمیدرضا به تهران می‌آمد،از حال نیروهایش بی‌اطلاع نبود و به آنها سر میزد و در صورتی که نیاز به کمک داشتند،کمک‌شان می‌کرد. 📀راوے: همرزم شهید @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عکس حجله‌ای سه نفره دی ماه 1365 بود. گردان حمزه در خط مقدم ارتفاعات در مهران، آن روز دوربین را آوردم رفتم دم سنگرشان تا با هر کدام از بچه ها عکس بیندازم. از هر سه نفرشان خواستم از سنگر بیرون بیایند. هر سه را کنار هم ایستاندم و درحالی که خواستم عکس بگیرم، گفتم: یه عکسی ازتون می گیرم که هر کی دید و فهمید، خنده اش بگیره. امینی با تعجب پرسید: "بخنده؟ واسه چی؟ مگه ما چمونه؟" که گفتم: خنده دارتر از این می خوای که هر سه تایی تون متولد 1348 هستید؟ تو با این ریشت و محسن با این جثه کوچیک و احمد با این هیکل درشت! ده روز بعد ما را به منطقه عملیاتی کربلای پنج در بردند دو سه روز بیشتر نگذشته بود که هر سه جوان 17 ساله که در مهران ازشان عکس گرفته بودم، در شلمچه به شهادت رسیدند. ستار امینی؛ شهادت: دوشنبه 6 بهمن 1365 مزار: بهشت ‌زهرا(س) قطعه‌ 29 ردیف 23 شماره‌ 5 محسن کردستانی شهادت: سه ‌شنبه 7 بهمن 1365 مزار: بهشت ‌زهرا(س) قطعه‌ 27 ردیف 88 شماره‌ ت احمد بوجاریان شهادت: چهارشنبه 8 بهمن 1365 خاک‌سپاری: 17 تیر 1375 مزار: بهشت ‌زهرا(س) قطعه‌ 28 ردیف 43 مکرر شماره‌ 20 @sardaraneashgh
💠دعــــای رهبــــر انقــــلاب در سال ۱۳۷۶ در دانشکده افسری امام حسین علیه‌السلام خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم؛ همه نیروها در میدان صبحگاه در گروهان‌های خود مستقر شدند. بعد از قرار گرفتن حضرت آقا در جایگاه،به دستور ایشان همه نیروها جلوی جایگاه آمدند؛ همه هجوم آوردیم که به حضرت آقا نزدیکتر باشیم. رهبری شروع به سخنرانی کرد. شهید عبدالرضا مجیری بلند شد و گفت: آقا من میخوام دو تا مطلب خدمتتون بگم!✋🏼 حضرت آقا گفتند: بگو عزیزم! چی میخوای بگی؟! عبدالرضا گفت: آقا دو تا درخواست دارم؛ اوّل اینکه دوست داریم تشریف بیارید دانشکده ما در اصفهان و دوّم اینکه دعــــا کنید من شهیــــد بشــــوم! با این صحبت بین همه نیروها ولوله افتاد و همه می‌گفتند آقا برای ما هم دعا کن. رهبری گفتند: یعنی همه‌تون میخواید شهیــــد بشید؟ همه نیروها گفتند بلــــه! حضرت آقا گفتند: همه‌تون شهید بشید، سپاه چیکار کنه پس؟! سپاه نیرو میخواد! و بعد گفتند دستانتون را بلند کنید و دعــــا کردند: پروردگارا مرگ ما را شهــــادت در راه خودت قــــرار بده... 🎙راوے:همکارشهیدمجیری @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا امام حسن (ع)💔 هیچ وقت از در و دیوار ندیدی خیری حرم تو در و دیوار ندارد... خوب است 💚 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق خوب است اگر یار خدایی باشد.‌‌.‌.💕 🌱ﺗﻮﯼ ﻭﺻﯿﺖ ﻧﺎﻣﻪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﻧﻮﺷﺖ: " ﺍﮔﺮ ﺑﻬﺸﺖ ﻧﺼﯿﺒﻢ ﺷﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮﺕ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ "... 💔حالا ﺧﺎﻧﻤﺶ میگه: ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺭو ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻧﺬﺍﺷﺘﻢ ﺁﺏ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺸوﻥ تکون ﺑﺨﻮﺭه ... ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ .. ﻭ ﺣﺎﻻ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺍﻭن ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﻡ ﺭو ﻧﮑشه ... ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺪ ﻫﻢ ﻧﯿﺴﺖ .. ﺑﺬﺍﺭ یه ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺍﻭن ﻣﺰﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺭو ﺑﭽشه..." 🌷شهید اسماعیل دقایقی یادش با ذکر 🕊 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتی از مردان عصر ظهور شهید جلال افشار تولد: اصفهان – 1335 شهادت: عملیات رمضان – شلمچه – 1361 مزار: گلستان شهدای اصفهان بعد از شهادت، عکسش را بردیم محضر آیت الله بهاءالدینی. جلال را خوب می شناخت. اصلا موقع اذان که می شد، می گفت «اون که اذان رو با معنی می گه بیاد بگه.» حالا خبر شاگرد عارف مسلکش را آورده بودند برایش. صورت جلال افشار را توی قاب نگاه می کرد و اشک می ریخت. به مان گفت «امام زمان ازمن یک سرباز خواستن، منم آقای افشار رو معرفی کردم. حالا این اشک ها، اشک شوقه.» خوشا بحال شهدا خوشا بحال مردان الهی اللهم ارزقنی...... وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
شهید عبدالحمید سالاری سال ۱۳۵۵ در روستای سردر از توابع شهرستان حاجی‌آباد در استان هرمزگان به دنیا آمد، دوران کودکی تا پایان دوران راهنمایی را در زادگاهش گذراند. ایشان در ۲۶ مهرماه سال ۱۳۹۴ مصادف با چهارم ماه محرم از طریق بسیج استان سیستان و بلوچستان پس از گذراندن دوره‌های آموزشی در تهران برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) و مبارزه با گروه‌های تکفیری و داعش عازم شهر دمشق در کشور سوریه می‌شود و پس از زیارت حرم مطهر حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س) عازم شهر حلب می‌شوند تا اینکه در روز سه‌شنبه ۳ آذر ۱۳۹۴ مصادف با دوازدهم ماه صفر به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. پیکر مطهرش پس از ورود به کشور عزیزمان ایران با شکوه خاصی در تاریخ ۱۴ آذرماه ۱۳۹۴ بر روی دستان مردم شهیدپرور بندرعباس تشییع و در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۹۴ در روستای سردر زادگاهش به خاک سپرده شد. از ایشان دو فرزند به نام‌های محمدامین و زهرا به یادگارمانده است @sardaraneashgh
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 خاطره گویی طنز از ایام هشت سال دفاع مقدس 🔹 امام جماعتی که عشق پیش نماز وایستادن بود 🔷نماز جماعت خوندن با رانندگان کامیون و تریلی (بنی هِندِل) همین تبعات رو هم داره دیگه! 😅 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا