🌺 خرید نان تازه برای سپاه ممنوع...
زمانیکه مسئول مالیِ سپاه مراغه بود ، چشمش خورد به اتاقی که خُرده نان و نان های خشک رو میریختند اونجا. دستور داد دیگه برای سپاه نان تازه نگیرند. همینطور هم شد. همهی بچهها، و حتی خودِ آقا مسعود از همون خُـرده نانها استفاده کردند. مسعود معتقد بود که بیتالمال
نباید هدر برود...
🌹خاطرهای از زندگی سردار شهید مسعود کفیلافشار
📚منبع: کتاب گلهای عاشورایی، جلد 2 ، صفحه 160
@sardaraneashgh
#سیره_شهدا
⚜لذت قناعت⚜
☺️ما در هزینههای ازدواج اصلاً سخت نگرفتیم و از همدیگر توقعی نداشتیم. هم خانواده من به آقا جواد و هم خانواده ایشان به ما سفارش میکردند که خود را به زحمت نیندازید و زیاد هزینه نکنید. به نظرم این توقع نداشتن در ازدواج خیلی برکت میآورد.
👌خیلی چیزها را زن و شوهر بعدها در زندگی و با تلاش و قناعت میتوانند به دست بیاورند. این کار خیلی لذت بخشتر است از اینکه همان ابتدا همه چیز فراهم باشد.
🚫هیچگاه در زندگی دوست نداشتیم غرق مادیات شویم. سادگی برایمان لذت بخشتر از تجملات بود و چیزی که همواره در خرید کردن برای هردوی ما خیلی اهمیت داشت «خرید کالای ایرانی» بود.
🏡در آن زمان ما مستأجر بودیم و حقوق پاسداری آقا جواد هم خیلی ناچیز و البته با برکت بود. زندگی لذت بخشی داشتیم و هیچ کمبودی احساس نمیکردیم؛ چون ایمان در زندگیمان جای داشت و خداوند آرامش حقیقی را به ما هدیه داده بود.
✨وقتی اولین فرزندمان آقا «علیاکبر» میخواست به دنیا بیاید، مادرم میخواستن طبق رسم و رسوم سیسمونی تهیه کنند. من و آقاجواد از ایشان خواستیم از گرفتن تخت و کمد نوزاد و وسایل غیر ضروری صرف نظر کنند و نهایتا فقط وسایل ضروری را بگیرند. گفتیم: «بعداً که خودمان خانه خریدیم و بچه هم بزرگتر شد، متناسب با نیاز، سلیقه بچه و فضایی که داریم تهیه میکنیم».
#شهید_جواد_الله_کرم
#روایت_همسر_شهید
@sardaraneashgh
#سیره_شهدا
#شهید_حسن_قاسمی_دانا
هنوز وقتش نرسیده است؛
تو حلب شبها با موتور، حسن غذا و وسایل مورد نیاز به گروهش میرساند. ما هروقت میخواستیم شبها به نیروها سر بزنیم با چراغ خاموش میرفتیم. یک شب که با حسن میرفتیم تا غذا به بچهها برسونیم، چراغ موتورش روشن میشد. چند بار گفتم چراغ موتور و خاموش کن، امکان داره قناصها بزنند.
خندید! من عصبی شدم، با مشت به پشتش زدم و گفتم ما را میزنند.
دوباره خندید! و گفت «مگر خاطرات شهید کاوه را نخواندی؟ که شب روی خاکریز راه میرفت و تیرهای رسام از بین پاهاش رد میشد. نیروهاش میگفتند فرمانده بیا پایین تیر میخوری». در جواب میگفت «آن تیری که قسمت من باشه هنوز وقتش نشده است».
حسن می خندید و میگفت نگران نباش آن تیری که قسمت من باشد، هنوز وقتش نشده و به چشم دیدم که چند بار چه اتفاقهایی برایش افتاد و بعد هم چه خوب به شهادت رسید.
نثار روح این شهید والامقام یک حمد و سه توحید احسان بفرمایید. صلوات.
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام و درود و رحمت خدا بر مرد بی ادعا
رئیس جمهور سابق، شهید رجایی .
سفره ای از صفای دل پهن است برای وسعتی به پاکی وپهنای کل سرزمین مقدس ایران
رفتی ولی همیشه درقلب ها جاداری
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهید
💠یک روز ظهر وارد خانه شد، سلام کرد، خیلی خسته و گرفته بود، یک ساک دستش بود، آن روز از صبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام و بیصدا به اتاقش رفت.
💠صدا کرد: مادر، برایم چای میآوری؟ برایش چای ریختم و بردم.
وارد اتاقش شدم، روی تخت دراز کشیده بود، من که رفتم بلند شد و نشست.
💠پرسیدم: چه خبر؟ در جواب من از داخل ساکش یک پرچم سه رنگ با آرم «الله» بیرون آورد.
پرچم خاکی و پاره بود. اول آن را به سر و صورتش کشید و بعد به من گفت: «این را یک جایی بگذار که فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن را روی جنازهام بکش».
💠خیلی ناراحت شدم، گفتم:«خدا نکند که تو قبل از من بری».
اجازه نداد حرفم را تمام کنم، خندید و گفت: «این پرچم روی تابوت یک شهید گمنام تبرک شده است»
💠وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشید و اگر شد با من دفنش کنید تا خداوند به خاطر آبروی شهید به من رحم کند و از گناهانم بگذرد و شهدا مرا شفاعت کنند».
💠نمیدانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش میشود....
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_حسن_قاسمی_دانا🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۶۳/۶/۲ مشهد
●شهادت : ۱۳۹۳/۲/۱۹ حلب ، سوریه
#شهیدگمنام✨
#حاج_قاسم_سلیمانی🥀
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#لحظاتی دلنشین باسردارعزیزدلها
📹 تصاویر بسیار زیبا و کمتر دیده شده از یزله و پایکوبی شهید سلیمانی و شهید ابومهدی بعد از پیروزی در نبرد با داعش 😍😍
انشاءالله بار دیگر با آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برگردند و آزادی قدس را جشن بگیرند!
هدیه به روح مطهرشان صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
⭐شهید جواد الله کرم به خواب یکی از دوستانش میآید و میگه من مثل حضرت مسلم شهید شده ام... بعدها که پیدایش می کنند معلوم می شود که ابتدا این شهید سه تا تیر خورده و با حالت زخمی خودش را تا نزدیک یک پرتگاه که حدود ۲۰ متر ارتفاع داشت میرساند که داعشی ها میرسند آنها ابتدا سر از بدن این شهید جدا می کنند و سپس او را همانند حضرت مسلم پرت می کنند به پایین و همانجا ۴ سال مفقود و گمنام می ماند.که بعدها پس از ۴ سال پیکر مطهرش را کشف می کنند و برای تشیع و تدفین به بهشت زهرا به تهران آوردند... راوی: جواد تاجیک
⭐بعد از گذشت 4 سال، خبر پیدا شدن پیکر مطهر یکی از فرماندهان مقاومت در سوریه منتشر شد. شهید جواد الله کرم که سال 95 خبر شهادتش در عین ناباوری حماسه عظیم او را تا ابد ماندگار کرد. پیکر مطهر این فرمانده شهید در کربلای خان طومان در جریان تفحص پیکر شهدا کشف شده و هویت او از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. پیکر این فرمانده شهید به کشور بازگشت...
@sardaraneashgh
🌹 #ماه_رمضـان_در_جبهه_ها 🌹
🌺 بعد از ۴۸ ساعت درگیرے با دشمن
نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم ...
🌺 مقداری آب و یڪ جعبه خرما باقے مانده بود ، فرمانده بچه های گردان را به خط ڪرد و گفت : برادرانے ڪہ خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایے کہ می توانند، تا فـردا صـبح تحمل ڪنند.
🌺 جعبہ خرمـا بیـن بچـه ها دست به دست چرخیـد تا به فرمانــده رسید...
🌺 فرمانـده بہ جعبـه خرمـا نگاه ڪرد، خرماهـا دست نخورده بود ،بچـه ها تنـها با آب قمقمه هایشان افطار ڪرده بودنـد.
🌹ماه #رمضان بود...
🌹تیرماه شصت و یڪ...
🍂 #عملیات_رمضان
🍂 #بفدای_لب_تشنه_ات_یاحسین
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
💛🖇 میگفت:« دوست دارم مفقودالاثر باشم. این آرزوی قلبی من است. آخر در مقابل خانوادههایی که جوانانشان به شـهادت رسیدند، ولی نشانی از آنان نیست، شرمنده ام..!»
در روستای خودشان چند جوان شـهید مفقودالجسد بودند، واقعا احساس شرمندگی میکرد.
💛🖇 در نامهای که برای دخترش، بنت الهدی فرستاد، نوشته بود:« دخترم شاید زمانی فرا رسد که قطعهای از بدنم هم به تو نرسد، تو مانند رقیه امام حسین علیهالسلام هستی، آن خانم لااقل سر پدرش به دستش رسید، ولی حتی یک تکه از بدن من به دست شما نمیرسد...!»
#و_در_نهایت_نیز_همان_شد_که_میخواست🌹
شـهید جاویدالاثر محمدرضا عسگری
@sardaraneashgh