همسر شهید «سید رضا طاهر» گفته است که از سردار خواستم دستنوشتهای برایم بنویسد. سردار ابتدا اسمم را پرسید و نوشت: «دختر عزیزم، هاجر خانم! دخترم از خداوند سبحان خواهانم از شفاعت و همنشینی با شهید در رضوان رضایش بهرهمند فرماید.
برادرت سلیمانی ۱۲/۲
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
آوینی میگوید از یک راه طی شده با شما حرف میزنم در واقع راه طی شدهای که آوینی از آن حرف میزند با انقلاب اسلامی ۱۳۵۷خورشیدی و آشنایی با امام خمینی(ره) گره خورده بود. همچنین وی با شروع انقلاب بسیاری از نوشتههای خود یا به قول خودش چیزهایی را که حدیث نفس بودند، سوزاند. وی در این خصوص میگوید: با شروع انقلاب، حقیر تمام نوشتههای خویش را اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و... و. در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که حدیث نفس باشد، ننویسم و دیگر از خودم سخنی به میان نیاوردم... سعی کردم که خودم را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار ماندهام. بنابراین باید گفت این هنرمند نامدار از ۱۳۵۷ خورشیدی به آرمانهای امام (ره) و انقلاب به شدت گره خورد و راه خود را در رسیدن به اهداف انقلاب تا آخرین روز مرگ ادامه داد و سرانجام در حال بررسی لوکیشن مجموعه شهری در آسمان که در ارتباط با مقاومت مردم خرمشهر بود در منطقه فکه با مین برخورد کرد و بر اثر اصابت ترکش مین باقیمانده از جنگ تحمیلی در ۲۰ فروردین ۱۳۷۲خورشیدی به شهادت رسید. شهادت این هنرمند فرزانه به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی نامیده شده است. بعد از شهادت آوینی رهبر معظم انقلاب به وی لقب سید شهیدان اهل قلم را دادند، وی در دوران انقلاب اسلامی و در طول جنگ تحمیلی و حتی پس از آن همواره فریاد مظلومیت ملت مسلمان شیعه را به گوش همگان می رساند و سرانجام در همین راه به شهادت رسید
@sardaraneashgh
عبدالحسین در وصیت نامه اش می نویسد: « خانواده ی عزیزم! اگر در جبهه شهید شدم، جسم مرا بدون غسل و کفن و با همان لباس هایم به خاک بسپارید » و با بقیه ی رفقایش در «ستاد ذخیره سپاه» دزفول، راهی می شود برای عملیات بیت المقدس...
اردیبهشت ۶۱_ هوای خوزستان گرم بود قبل از عملیات، تعدادی از بچه های ذخیره سپاه می روند و کلاه های پارچه ای تهیه می کنند و مشخصاتشان را زیر لبه های کلاه می نویسند
یکی شان با خنده می گوید: «اگر طوری شهید شدیم که چیزی از بدنمان باقی نماند، از روی مشخصات زیر کلاه، شناساییمان می کنند» و بقیه هم می زنند زیر خنده!
عملیات شروع شد. بچه ها سنگر و جان پناهی ندارند و آنقدر گلوله های تانک در گوشه و کنار شان منفجر می شود که منطقه از شدت دود و خاک و غبار تیره و تار می شود. کار به جایی می رسد که دشمن برای هر نفر یک گلوله ی تانک شلیک می کند؛ بعضی از بچه ها به وسیله اصابت گلوله مستقیم تانک به شهادت می رسند و چیزی از پیکرشان یا باقی نمی ماند و یا باقی مانده ی پیکر قابل شناسایی نیست.
در آن شرایط بچه ها مجبور می شوند که یک خاکریز برگردند عقب.
غروب می شود، اما خبری از «عبدالحسین» نیست. شب بچه ها دوباره برای بازپسگیری مواضع قبلی و شناسایی و انتقال پیکر شهدا می روند، اما تنها نشانه ای که از عبدالحسین پیدا می شود، فقط یک کلاه نیم سوخته است که نامش در آن نوشته شده بود.
#شهید_عبدالحسین_نوروزی_نژاد اهل دزفول بود و تا به امروز پیکرش هیچ وقت پیدا نشد.
مادر شهید بعد از سی و اندی سال انتظار به فرزند شهیدش پیوست...
#ایام_شهادت
#شهید_عبدالحسین_نوروزی
@sardaraneashgh
بر جلوه ي روي ماه مهدي صلوات
بر جذبه ي هر نگاه مهدي صلوات
ما را نبود چو هديه اي در خور او
بفرست به پيشگاه مهدي صلوات
🕊اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🕊
@sardaraneashgh
ماه رمضان
کم کم رو به پایان است
خوشا به حال کسانی
که لحظه لحظه
و ثانیه ثانیه
از این مهمانی استفاده کردند
در این لحظات عرفانی
مارو از دعای خیرتون
بی نصیب نکنید.
طاعاتتون قبول
@sardaraneashgh
📝دفتر یکی از دانش آموزان افغان که در انفجار دیروز کابل شهید شد.
✍خدایا برایت روزه گرفتم و با روزیت افطار میکنم ای بخشنده ی گناهان مرا ببخش.
@sardaraneashgh
•〰••✾❅🍃🌺🍃❅✾•〰•
#زندگی_به_سبک_شهدا
🌷 شهید دفاع مقدس
« #شهید_منصور_ستاری »
🗯 به روایت : همـسـر
🔮 یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم «منصور جان، مگه جا قحطیه که میای میایستی وسط بچهها نماز میخونی ؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.»
📿 تسبیح را برداشت و همان طور که میچرخاندش ، گفت «این کار فلسفه داره ، من جلوی اینها نماز میایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشن مهر رو دست بگیرن و لمس کنند ، من اگه برم اتاق دیگه و اینها نماز خوندن من رو نبینن، چه طور بعداً بهشون بگم بیاین نماز بخونین!؟»
💠 قرآن هم که میخواست بخواند، همین طور بود ، ماه رمضان ها بعد از سحر کنار بچهها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن میخواند ، همه دورش جمع میشدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط با او می خواندم.
✨ اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. میگفت به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم ، باید با عمل خودمان نشان بدهیم.
@sardaraneashgh
29.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای مدافع حرم امیرالمؤمنین(ع) که سال ۸۳ در عراق مفقودالاثر شد.
@sardaraneashgh
استاد فاطمینیا
🍀از اولياء الهي ، سينه به سينه ، يك يادگاري دارم كه عمل به آن بركات فراواني دارد.
ماه مبارك رمضان ، اين ضيافت الهي را با يك #زيارت_جامعه ي كبيره به #اخر_برسانيد .
در اثر اين عمل، اين ضيافت چنان رنگين خواهد شد كه اثارش از عقول ما خارج است و روزي به كار خواهد آمد كه آن روز هيچ چيز ديگري به كار نخواهد آمد.
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره شنیدنی خلبان گودرزی از حاج قاسم
🔹وقتی حاج قاسم با کلاشینکف از داخل هلیکوپتر شروع به شلیک کرد.
@sardaraneashgh
#کلام_شهدا
🍃آخرین پیام من این است که قدر امام و ولایت فقیه رابدانید.
🍃خداوند میگوید : اگر شکر نعمت کردید نعمت را افزون میکنم اگر هم کفران نعمت کنید از شما میگیرم.
🍃شکرگزاری از خدا فقط دعا به امام نیست بلکه اطاعت از فرمانهای اوست.
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
✔️"تُندتر از امام و ولایت فقیه نروید که پایتان خورد می شود؛
از امام هم عقب نمانید که منحرف می شوید."
🌹بخشی از وصیتنامه شهید تورجی زاده
@sardaraneashgh
#نماز اول وقت
سفارش #شهدا
فرمانده شهیدمدافع حرم
#رضابخشی
فاتح وقت اذان حالش دگرگون می شد و بی تابی می کرد، این بی تابی را می شد در حرکاتش مشاهده کرد، او وقتی به نماز می ایستاد طوری نماز می خواند که گویی کسی روبرویش ایستاده و او را می نگرد و انگار فاتح با او سخن می گفت و بعد از نماز آرامش و لبخند عجیبی بر چهره شهید نقش می بست و این آرامش را به دیگران نیز انتقال می داد.
یاد همه شیرمردان حریم ولایت جاودانه باد
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
شهید جمهور
با شروع جنگ تحمیلی،در مهرماه 1359 به همراه 22 نفر از اعضای انجمن اسلامی برای گذراندن آموزش نظامی به بسیج مراجعه کردند و یک دوره کوتاه و فشرده نظامی را طی کردند.در همان ایام مسعود را فرمانده یک گروه 22 نفره کردند.چندین ماه بدون وقفه و بدون هیچ چشم داشتی شبانه روز در بسیج فعالیت می کرد و کارهای انجمن اسلامی را نیز نظاره گر بود.خیلی کم به خانه می رفت و تمام وقت خود را در اختیار بسیج گذاشته بود؛زیرا بسیج تازه تأسیس شده بود و احتیاج به انسانهای پرکاری همچون او داشت.استعدادی عجیب و اراده ای محکم داشت.در کار با اسلحه سبک تخصص خاصی داشت تا جایی که نظر مسئولان پادگان آموزشی را به خود جلب کرد و آنها نیز از بسیج تقاضا کردند که مسعود را برای آموزش نیروها به آنجا بفرستند.
مسعود عازم جبهه های نبرد می شود و بعد از چند ماه حضور فعال در جبهه به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد.
سال 1360 در گُلف که مرکز فرماندهی جنگ در جنوب بود به نوعی مسعود را کشف کردند و پی بردند که از لحاظ هوش و تدبیر نظامی آدم بسیار لایقی است و برای گذارندن یک دوره فشرده طرح و عملیات انتخاب شد و پس از طی این دوره تا زمان شهادتش به عنوان مسئول طرح و عملیات قرارگاه نصر در کنار سردار شهید حسن باقری بود و تا لحظه شهادت هیچ کس نمی دانست که مسعود در جنگ چه کاره است.
سردار شهید مسعود پیشبهار،آن فرمانده جوان و 19 ساله ای که می توانست آینده بسیار درخشانی داشته باشد و منشأ خدمات مهمی در جنگ باشد سرانجام بعد از 18 ماه حضور فعالش در جبهه ها در مرحله سوم عملیات بیت المقدس در تاریخ 21/2/1361 در دارخوین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
@sardaraneashgh
خدایا پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم و از نور خویش آتش در ما بیفروز تا در سرمای بی خبری نمانیم، خون شهیدان را در تن ما جاری گردان تا به ماندن خو نکنیم و دست آن شهیدان را بر پیکرمان آویز تا مشت خونینشان را برافراشته داریم. خدایا چشمی عطا کن تا برای تو بگرید، دستی عطا کن تا دامانی جز تو نگیرد، پایی عطا کن که جز راه تو را نرود و جانی عطا کن برای تو برود...
📝بخشی از وصیتنامه شهید مدافع حرم علی اکبر عربی
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕#از_چیزی_نمیترسیدم!
💠معرفی کتاب زندگینامه خودنوشت #حاج_قاسم_سلیمانی
👈 توسط علیرضا #پناهیان
✅ او از سرزنش نمیترسید ...
#ماه_رمضان
#ماه_بندگی
#انتخابات
@sardaraneashgh
📚📚📚📚📚
📘معرفی کتاب دلیل
روایت حماسهٔ نابغهٔ اطلاعات – عملیات سردار شهید علی چیتسازیان🕊🌷» اثری از حمید حسام است.
حسام در این کتاب خاطرات و روایاتی درباره سردار شهید علی چیتسازیان🌷 از زبان نزدیکان، دوستان و همرزمانش، گردآوری کرده است:
از زبان مادر شهید میخوانید:
«🌺نوروز رسید و باباش یه جفت کفش نو براش خرید👟👟. روز دوم فروردین قرار شد بریم دید و بازدید. تا خانواده شال و کلاه کنند، علی غیبش زد.😳
دمِ در نیم ساعتی معطل موندیم تا رسید.🤔 همه مات و مبهوت به پاهاش نگاه کردیم. یه جفت دمپاییِ کهنه انداخته بود دم پاش و خوشحالتر از نیم ساعتِ قبل بود.😊😊 بهش گفتم: «پس کفشات!؟»⁉️
گفت: «بچهٔ سرایدار مدرسه کفش نداشت. زمستون رو با این دمپایی گذروند. منم کفشم رو...»
اون روزا علی دوازدهساله بود.»
#معرفی_کتاب
#دلیل
#نویسنده_حمیدحسام
@sardaraneashgh
خواب تکان دهنده شهید مدافع حرم از امام حسین(ع)
📜فرازی از وصیت نامه شهید «علی امرایی»:
"حمد و سپاس پروردگار هر دو عالم و سجده شکر به درگاهش که مدیون حسین بن علی (ع) هستم و تمام زندگیم را از از او دارم چون خواست تا این گونه او را زیارت کنم، همانند خوابی که دیدم که امام حسین(ع) از ضریح بیرون آمد و گفت تو هم مال این دنیا نیستی و در آخر هم من رو سیاه را خرید پس گریه و زاری معنا ندارد چون به وصال عشقم رسیدم.
...اگر چاره داشتم و می شد می گفتم بدنم را دو قطعه کنید و نیمی از آن را در حرم حضرت زینب(س) و نیمی را در حرم حضرت رقیه(س) دفن کنید و این آخرین خواهش من در دنیا از شماست.
@sardaraneashgh
کاش افطاری؛
مهمانِ سفره شما باشیم
که احیاء هستند و رزقشان
عند ربهم یُرزقون ...
#شهید_حسین_خرازی
#فرمانده_لشکر۱۴_امامحسین
لحظات معنوی
همینطور که میخوانی، باهم همدل شویم
اللهم عجل لولیک الفرج
یا صاحب الزمان ادرکنی
یا صاحب الزمان اغثنی
دهانتان خوشبو شود باذکر صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
روزهای خوش میهمانی درحال تمام شدن هستش
ازشما خوبان
ملتمسانه انتظار دعادارم
دعای فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
سلامتی امام خامنه ای
دعای نصرت مسلمین دراقصا نقاط دنیا
وعاقبت بخیری برای همه
واللهم ارزقنی.....
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل تصویری ؛ یک دقیقه
آیت الله آقا مجتبی تهرانی
لحظات و ساعات آخر را قدر بدانیم
@sardaraneashgh
🌷 شهیدی که دست قطع شده خودش را در جیبش گذاشت
🔹ستوان "اسماعیل زارعیان" در مقابل نیروهای صدام نشان داد که این بیشه هیچگاه خالی از شیر نیست؛ مبارزات این ارتشی قهرمان آنچنان بلای جان سرداران بعثی شده بود که آنها او را در رادیو و تلویزیون مورد خطاب قرار داده و حتی برای سر او جایزه تعیین میکنند.
🔹زارعیان که هم قسم شده بود تا آخرین گلوله از پادگان دفاع کند، گویی مست بود از عشق وطن و برایش قابل فهم نبود پا پس کشیدن در مقابل دشمن زیرا به هنگام پوشیدن لباس سربازی ملت ایران قسم خورده تا آخرین قطره خون تا آخرین فشنگ مبارزه کند تا ایرانی آسوده باشد.
🔸به همین دلیل لباس خود را درآورده و درون لباس وصیتنامه خود را مینویسد و تا آخرین نفر ایستاد تا خاک پادگان دژ مقدس شود.
🔹یکی از همرزمان او میگوید: وقتی او را با لباس خیس دیدیم به او گفتیم اسمش در گروه شهدا و مفقودین رد شده است، او لبخندی زد و گفت من تا خرمشهر را از بعثیها پس نگیرم شهید نخواهم شد و اظهار داشت که قبل از آمدن به این سمت روی دیوار یکی از خانهها نوشته است خرمشهر ما برمیگردیم، روزی که عملیات بیتالمقدس انجام شد، او با خط خودش روی یکی از دیوارها نوشت خرمشهر ما آمدیم ...
🔹یکی از همرزمانش درباره نحوه شهادت این افسر قهرمان در عملیات رمضان میگوید: گلوله 130 م.م به نزدیکی ما خورد و یک دست او قطع شد، او دست خود را برداشت و در جیب گذاشت و با آن دست فرمان پیشروی صادر کرد. دقایقی بعد گلوله دیگری منفجر شد و این بار دست دیگر او همراه با جراحات متعدد در بدنش قطع شد و به شهادت رسید.
@sardaraneashgh
شهید🕊🌷مدافع حرم سجاد طاهرنیا
«سجاد» گمنام زندگی کرد و گمنام شهید شد
شهید «سجاد طاهرنیا» بیشتر عمرش را در راه جهاد و خدمت به اهالی مسجد صاحبالزمان (عج) و بسیجیان پایگاههای مقاومت صرف کرد.
شهید در 23 مرداد سال 64 در شهرستان رشت به دنیا آمد. وی از دوران کودکی با پدرش به مسجد صاحب الزمان (عج) میرفت و بهخاطر ادبش هنگام برخورد با دیگران پیش اهالی مسجد خیلی محبوب بود. وی از همان دوران کودکی به عضویت پایگاه مقاومت بسیج درآمد. شهید طاهرنیا تا مقطع دیپلم در رشتهی ساختمان ادامه تحصیل داد؛ ولی بهخاطر فضای حاکم بر دانشگاهها که از نگاه شهید مناسب نبود، از ادامه تحصیل صرف نظر کرد.
از آنجایی که سجاد در خانوادهای حزباللهی پرورش یافته بود؛ اغلب اوقات خود را به فعالیت در مسجد و بسیج می گذراند؛ وی در سال 84 به نیروی زمینی سپاه پاسدران ملحق شد و بعد از چندماه با قبول شدن در آزمون «یگان ویژه صابرین» به عضویت این نیرو درآمد. وی در 14 مهر 94 به سوریه اعزام شد و بعد از مجاهدتهای بسیار در راه خدا در روز یکم آبان ماه 94 مصادف با تاسوعای حسینی در استان حلب سوریه در درگیری با تروریستهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🌷شهید اهل رشت و ساکن قم بود و از وی یک پسر و یک دختر به یادگار مانده است. پسر نوزاد شهید طاهرنیا 20 روز قبل از شهادت پدرش چشم به این جهان گشود و اولین و آخرین دیدار این پدر و فرزند در شب وداع شهید والامقام بود.
#الگوی_خودسازی
#شهیدمدافع_حرم_سجادطاهرنیا
#ماه_خدا🌙
@sardaraneashgh
🌹🌹دارد بساط ماه خدا جمع می شود
♦️دارد بساط ماه خدا جمع می شود
از سفره نان و آب و غذا جمع می شود
♦️ آن دامنی که دست کرم پهن کرده بود
دارد ز دست های گدا جمع می شود
♦️فرصت گذشت این رمضان هم تمام شد
زیباترین بهانه ما جمع می شود
♦️ یک ماه شهر ما نفس راحتی کشید
اما چه زود حال و هوا جمع می شود
♦️نزد طبیب حال دلم خوب می شود
وقتی طبیب هست شفا جمع می شود
♦️ من تازه انس تازه گرفتم به نام تو
ربّ کریم سفره چرا جمع می شود؟
♦️دیگر ببخش هرچه نبخشیده ای زما
دیگر ببخش هرچه گدا جمع می شود
♦️مارا بخر ؛ بیا و معطل نکن مرا
لحظه های لطف و صفا جمع می شود
♦️امشب که رفت جز عرفه ،ای خدای من
دریای رحمت تو کجا جمع می شود
♦️ این بار من که ریخته در راه آخرش
با رحمت امام رضا جمع می شود
♦️ امشب که رفت وعده ما در محرم است
در صحن ارگ اهل عزا جمع می شود
♦️آخر به لطف فاطمه این جمع بی ریا
در صحن شاه کرب و بلا جمع می شود
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻تصاویری از شهید سلیمانی در مراسم ترحیم مادر همسرشان
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویرانه شود شهر تل آویو بزودی
والله نماند اثر از آل سعودی
با آل علی هر که در افتاد، ور افتاد!
#القدس
@sardaraneashgh