#شهدای_زهرایی
🌷 #شاهرخ_مدافعان_حرم🌷
#فرمانده_یگان_فاتحین_تهران
با اشاره به نخستین دیدارش با #شهید_مجید_قربانخانی گفت:
مجید شوخ طبع بود به همین جهت در نخستین جلسه آشنایی نظرم را جلب کرد.
✳️در میان صحبتهایم با نیروها چند بار
شوخی کرد که خیلی جدی گفتم «اگر شوخی کردن را ادامه بدهی، بیرونت میکنم».
🔆در آن روز شهید به پهلوی شکسته حضرت #فاطمه (س) قسمم داد تا او را اعزام کنم. من را در آغوش گرفت و گفت
«با من دعوا کن. کتکم بزن ولی بیرونم نکن.
تو را به حضرت فاطمه (س) قسم میدهم
تا من را اعزام کنی.»
گفتم آنجا جنگ است شوخی که نیست،
اما باز هم با شوخی سعی کرد تا نظرم را جلب کند. با تایید انجام شده و راضی به اعزامش شدم.
این قسم مجید در لحظه شهادت حالم را بد کرد چون 4 تیر به #پهلویش اصابت کرده بود.
قبل از شروع عملیات، نیروها را جمع کردم و گفتم که چگونه عمل کنند. پس از اتمام سخنانم، گفتم مجید چند بار گفتم خاکبازی نکن. لباس آستین کوتاه پوشیده بود.
گفتم «چرا خالکوبیات مشخصه؟» پاسخ داد «این #خالکوبی یا فردا #پاک می شود، یا #خاک می شود»
✅ این آخرین شوخی مجید بود.
[وقت #شهادت یک تیر به بازوی سمت چپش خورد و خالکوبی اش پاک شد]
💐به یاد شهید مجید قربانخانی #صلوات.
@sardaraneshgh
🔸آنقدر آشنا و غریبه به ما گفتند که برای #مجید پول💷 ریختهاند که اینطور تلاش میکند. باورمان شده بود.
🔹یک روز #سند_مغازه را به مجید دادم، گفتم: این سند را بگیر، اگر فروختی همه پولش💰 برای خودت. هر کاری میخواهی بکن. حتی اگر میخواهی سند خانه🏡 را هم میدهم. تو را به خدا به #خاطر_پول نرو❌
🔸مجید خیلی #عصبانی شد😡 و بارها پایش را به زمین کوبید و فریاد زد🗣 «به خدا اگر خود خدا هم بیاید و بگوید نرو🚷 من بازهم #میروم. من خیلی به همریختم😔»
🔹مجید تصمیمش را گرفته بود. یک روز بیقید به تمام حرفهایی که #پشت_سرش میزنند. کارتهای بانکیاش💳 را روی میز میگذارد و #جیبهایش را خالی میکند. تا ثابت کند هیچ پولی در کار نیست❌ و ثابت کند چیز دیگری است که #او را میکشاند😊 و می رود
#شهید_مجید_قربانخانی
@sardaraneshgh
💠 شجاعت شهید
💟مجید خیلی شجاع بود
خیلی مردونه جنگید برا حمایت از دین جانش را میداد. نترس و شجاع بود...
💟مجید تو #حرم گریه میکرد😭 که
بی بی بخرتش، میگف ببین اشکامو
بی بی، نوکرت اومده ببین منو بخر،
⇜بزار بشم فدات
⇜بشم مثل #عباس مثل علی اکبرت
⇜تکه تکه بشم
⇜بزار مثل علی اصغرت لب تشنه جون بدم ..
خوش به سعادتت😔
#شهید_مجید_قربانخانی
@sardaraneashgh
مجيد خودش از اعضاي اصلي #هيئت جوانان #سيدالشهدا علیه السلام يافتآباد بود. دلش با اهلبيت بود و از بچگي به #حضرت_زینب سلام الله علیها عشق و ارادت خاصي داشت. وقتي شهيد كريمي او را به هيئت ديگري دعوت ميكند، آنجا در مورد #مدافعان_حرم و مظلوميت اهل بيت در سوريه ميشنود و كاملاً دگرگون ميشود.»
«دوستانش ميگفتند آن شب مجيد آن قدر گريه ميكند كه از هوش ميرود، به هوش كه ميآيد ميگويد من باشم كسي نگاه چپ به #حرم بيبي زينب سلام الله علیها بيندازد. از آن لحظه به بعد اخلاق مجيد تغيير كرد. ساكت و آرام شده بود. خيلي اين در و آن در زد تا راهي سوريه شود.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
شب آخر جورابهای همرزمانش را میشسته، همرزمش به مجید گفته: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستت است. مجید میگوید: تا فردا این خالکوبی یا خاک میشود و یا اینکه پاک میشود. و فردای آن روز مجید محله یافت آباد برای همیشه رفت.
#حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ″ذرهای کم نشود
حرمت بانویِ دمشق
تا دفاع حرمش
دستِ علیاکبرهاست...″
🔹 اشکهای خالصانه و ملتمسانهی شهید مجید قربانخانی کنار ضریح حضرت زینب (سلام الله علیه)
#فدائی_حضرت_زینب_س
#حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی
@khaimahShuhada
🍃🌸#شهیدانه
💌 می گفت ، خواب مادرسادات را دیدم ، پایم که به سوریه برسد هفته بعد میهمان او خواهم بود !
با رفتنش موافقت نشد ، به حضرت زهرا قَسمشان داد و کارش راه افتاد !!
هفته ی بعد ، شب آخر ، جورابهای همرزمانش را میشست ،
همرزمش به مجید گفت : حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار خالکوبی روی دستت داری؟!
گفت ، تا فردا این خالکوبی یا خاک میشه و یا اینکه پاک میشه!!
فردای آن روز با اصابت یک تیر به بازوی سمت چپش که دستش را پاره کرد و سه یا چهار گلوله به سینه و پهلویش نشست و با ذکر یا زهرا (س) به شهادت رسید.
🥀🕊پیکر پاکش بعد از سه سال به وطن بازگشت....
مدافع حرم
شادی روح جمیع شهدا صلوات 🌷
#شهید_مجید_قربانخانی
@khaimahShuhada