eitaa logo
شهید جمهور
173 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
15 دی سالروز اتفاق غم انگیزی است که منجر به از دست رفتن چند تن از بهترین فرماندهان نیروی هوایی ارتش شد. در این روز تعداد دیگری از نخبگان جنگ دیده نهاجا از این دنیای خاکی پر کشیده و رفتند. حادثه سقوط جت استار فرماندهان نهاجا در سال 1373 تنها شهادت تعدادی فرمانده و خلبان نبود. حداقل سه تن از این شهیدان اسطوره‌های نهاجا بودند. یکی از بهترین‌های پدافند هوایی کشور، سرتیپ خلبان مصطفی اردستانی قهرمان بی‌بدیل اف 5 و سرتیپ علیرضا یاسینی از بهترین‌های اف 4 در پروازی که خود خلبانش نبودند به شهادت رسیدند. شرح ماجرا : 15 دی 1373  ساعت 8 شب، خلبان سرهنگ جمشیدی به همراه کمک خود سرهنگ دوم خلبان جم منش هواپیمای جت استار را برای پرواز به سمت تهران آماده می‌کردند. تیمسار ستاری به همراه تیمسار اردستانی، شجاعی، یاسینی و دیگر همراهان به پای هواپیما آمده و پس از خداحافظی سوار بر هواپیما شدند. مهندس پرواز سروان سنایی مشغول چک‌های قبل از پرواز است. بعد از سوار شدن در هواپیما بسته می‌شود. ساعت تقریباً 20:10 کمک خلبان از برج اصفهان اجازه استارت می‌خواهد که داده می‌شود. هواپیما برمی‌خیزد اما بروز مشکل در هواپیما باعث می‌شود خلبانان درخواست بازگشت کنند. ساعت 20:42 در آخرین تماس، موقعیت هواپیما خواسته می‌شود. این‌گونه جواب می‌آید: در حال گردش برای فاینال هستیم و ناگهان ارتباط با برج مراقبت قطع می‌شود. هواپیمای جت استار نیروی هوایی به شماره ثبت 9001-5 در فاصله 64 کیلومتری فرودگاه در جاده نایین – یزد سقوط کرده و سرنشینانش به شهادت می‌رسند. @khaimahShuhada
نماز و قرآن را به سبک شهید ستاری به فرزندان خود آموزش دهیم. 🔹️ همسر شهید ستاری با بیان خاطره ای می گوید: یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم:«منصور جان، مگه جا قحطیه که می‌آیی می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.» ◇ تسبیح را برداشت و همان طور که می‌چرخاندش، گفت: «این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشوند. ◇ مهر رو دست بگیرن و لمس کنند، من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خواندن من رو نبینند، چه طور بعداً به‌ آنها بگویم بیایید نماز بخوانیند !؟» ◇ قرآن هم که می‌خواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضان­ها بعد از سحر  کنار بچه‌ها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌خواند. همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط با او می­خواندم. ◇ اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت: به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم... 📚 منبع: (ابر و باد،خاطرات شهدا) @khaimahShuhada