روایتگری شهیدوالامقام #محسن_حججی برای همرزم و رفیق شهیدش #پویا_ایزدی :
#سلام برسقای دشت کربلا
#سلام برمسافرتاسوعا
#سلام برمردانگی وغیرت عباس گونه ات
🍂منطقه ای که بودیم، لوله کشی آب وجود نداشت. آب مصرفیمون رو با یه بشکه 200لیتری میرفتیم ازچاه می آوردیم...
اکثر اوقات که خستگی کار بهانه میشد برا فراموش کردن آب . پویا بدون اینکه حرفی بزنه باتمام خستگی که داشت میرفت آب می آورد...
هیکل رشید و قشنگی داشت... مثل عباس...
قرارشد تاسوعا بریم عملیات...
جنگید...
تاجواب سقایی کردن هاشو گرفت...
موشک که خورد، از روی تانک پرت شد پایین. درست مثل عباس...
از روی مرکب...
عصر تاسوعابود...
# شهادتت مبارک رفیق...
#کاش یادت نرودمارا....
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
@sardaraneashgh
💠حاج احمد کاظمی سرش #ترکش خورده بود!
در حالت #کما بود!
رو تخت بیمارستان یهو پاشد نشست!
رفقاش گفتن چیشد بیهوش بودی که؟
گفت: #حضرت_زهرا اومد...
گفت پسرم پاشو برو به کارات برس...
رفقای #محسن_حججی میگفتن؛
محسن جلومون تیر خورد و افتاد!
بالاسرش #فاتحه هم خوندیم!
داعشیا که رسیدن #محسن پاشد! وایساد!!
شاید #حضرت_زهرا اومد...
گفت پسرم پاشو به کارت برس...
#یادشهداباصلوات
#روایتی_از_حاج_حسین_یکتا
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی کمتر دیده شده از شهید مدافع حرم #محسن_حججی
یک ساعت قبل از اینکه محسن اعزام بشود، مادرم با من تماس گرفت و گفت که محسن دارد به #سوریه می رود، همان لحظه اشک از چشمانم جاری شد و فوراً خودم را به منزل پدرم رساندم.
تا با محسن خداحافظی کنم، ما خیلی گریه و زاری میکردیم؛ اما محسن واقعاً #صبور بود و عاشقانه بهسوی #شهادت رفت.
نقل: (خواهر شهید)
@sardaraneashgh
برشی کتاب سربلند📕
راوی:مادرشهید #محسن_حججی
از همان سالهای کودکی نماز میخواند☺️ و روزه میگرفت👌.صبحها که خواهرهایش را برای نماز صدا میکردم،میدیدم محسن زودتر بلند میشود.پدرش هم بعد از نماز صبح،با صدای بلند قران میخواند🙂.میگفت:بذار صدای قران تو گوش👂 بچهها بپیچه.
ماه رمضان سحری صدایش نمیزدم که روزه نگیرد؛اما وقتی میدیدم بیسحری تا افطار گرسنه و تشنه میماند مجبور میشدم صدایش کنم☹️.نه که نخواهم روزه بگیرد،میدیدم از خواهر برادرهایش ضعیفتر است، دلم میسوخت.میگفتم:بذار به تکلیف برسی،بعد☺️. بزرگ که شد،زیاد روزه میگرفت.نذر میکرد.صبحها صبحانه میگذاشتم،میآمدم میدیدم نخورده و رفته😕.بعد که میآمد،میگفت روزهام.نمازش را همیشه اول وقت میخواند.💚
@sardaraneashgh
10.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظات دردناک و غم انگیز شهادت شهید #مرتضی_حسین_پور (حسین قمی)
دقایقی بعد از #شهادت این فرمانده #محسن_حججی اسیر داعش شد.
@sardaraneashgh
خاطره ای از عقد شهید #محسن_حججی 💞
همه به عشق بین من و آقامحسن غبطه میخوردند
یادم هست سر سفره عقد که نشسته بودیم، به من گفت: «الان فقط من و تو، توی این آینه مشخص هستیم، از تو میخواهم که کمک کنی من به سعادت و شهادت برسم.» من هم همانجا قول دادم که در این مسیر کمکش کنم.
محسن واقعا راحت از من و فرزندمان دل کند. چون عشق اصلیاش خدایی بود. همه میدانستند که چقدر من و محسن به همدیگر علاقه داشتیم، همه غبطه میخوردند به عشق بین من و شوهرم. اما او همیشه میگفت «زهرا درعشق من به خودت و پسرمان علی شک نکن ولی وقتی که پای حضرت زینب (س) بیاید وسط، زهرا جان من شماها را میگذارم و میروم.»
#راوی_همسر_شهید
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی کمتر دیده شده از شهید مدافع حرم #محسن_حججی
یک ساعت قبل از اینکه محسن اعزام بشود، مادرم با من تماس گرفت و گفت که محسن دارد به #سوریه می رود، همان لحظه اشک از چشمانم جاری شد و فوراً خودم را به منزل پدرم رساندم.
تا با محسن خداحافظی کنم، ما خیلی گریه و زاری میکردیم؛ اما محسن واقعاً #صبور بود و عاشقانه بهسوی #شهادت رفت.
نقل: (خواهر شهید)
#شادی_روح_شهید_صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ شهید #محسن_حججی وفرزندش علی آقا در حرم امام رضا(ع)
🌷یادی کنیم از امام وشهدا به ذکر صلوات...
@khaimahShuhada
13.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید
مداحی شهید #محسن_حُججی در طلائیه از یادمان های عملیاتی دوران دفاع مقدس
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️عاشقانه های شهدایی💗
پیشنهاد دانلود👌
بیاد شهید مدافع حرم #محسن_حججی💔
❣نثار روح پاکش صلوات
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی کمتر دیده شده از شهید مدافع حرم #محسن_حججی
یک ساعت قبل از اینکه محسن اعزام بشود، مادرم با من تماس گرفت و گفت که محسن دارد به #سوریه می رود، همان لحظه اشک از چشمانم جاری شد و فوراً خودم را به منزل پدرم رساندم.
تا با محسن خداحافظی کنم، ما خیلی گریه و زاری میکردیم؛ اما محسن واقعاً #صبور بود و عاشقانه بهسوی #شهادت رفت.
نقل: (خواهر شهید)
#شادی_روح_شهید_صلوات
@khaimahShuhada