#همسفرانه❤
.
.
بنده دو روز قبل از شهادت باهاشون صحبت کردم
و از اونجایی که ایشون همیشه دل منو قرص میکردن که برمیگردن😊
من اصلا احتمال شهادت رو نمیدادم😞
البته میدونستم یه روز شهید میشن
ولے فکر نمیکردم به این زودی باشه!!
یکے از اقوام ۴شنبه شبــ با پدرم تماس گرفتن
و خبر شهادت رو دادن💔
دیگه برادرمم متوجه شد و به مادرم گفت
ولے به من چیزی نگفتن من صبح بلند شدم یه کم متوجه جو سنگین خونه شدم
ولے اصلا به فکرم نمیرفت🙄
حالم یه مقدار بد بود تا خود سرڪار صلوات میفرستادم و و برای همسرم حدیث کسا میخوندم😢📿
نزدیک ساعت ۹ بود پدرشوهرم تماس گرفت با من
و گفت میگن روح الله زخمی شده
دیگه من سریع گوشے رو قطع کردم
با پدرم تماس گرفتم پدرم گفتن مجروح شده
داریم هی بهش میگیم بیا عقب
ولے قبول نمیکنه🙁
پدرم گفتن شما مرخصے بگیر من الان میام دنبالت
من بازم باورم نمیشد
دیگه برادرم اومد دنبالم
بازم تا خونه بهم نگفت
دیگه توی پارگینگ خونه که رفتم همه فامیل اونجا بودن مادرم بغلم کرد و گفت روح الله ت شهید شد💔😭
و خیلے سخت بود اون لحظه....
#همسر_شهید🍃🌸
#شهید_روح_الله_قربانی🌹
@sardaraneashgh
#همسفرانه❤
بنده دو روز قبل از شهادت باهاشون صحبت کردم
و از اونجایی که ایشون همیشه دل منو قرص میکردن که برمیگردن
من اصلا احتمال شهادت رو نمیدادم
البته میدونستم یه روز شهید میشن
ولے فکر نمیکردم به این زودی باشه!!
یکے از اقوام 4شنبه شبــ با پدرم تماس گرفتن
و خبر شهادت رو دادن
دیگه برادرمم متوجه شد و به مادرم گفت
ولے به من چیزی نگفتن من صبح بلند شدم یه کم متوجه جو سنگین خونه شدم
ولے اصلا به فکرم نمیرفت
حالم یه مقدار بد بود تا خود سرڪار صلوات میفرستادم و و برای همسرم حدیث کسا میخوندم
نزدیک ساعت 9 بود پدرشوهرم تماس گرفت با من
و گفت میگن روح الله زخمی شده
دیگه من سریع گوشے رو قطع کردم
با پدرم تماس گرفتم پدرم گفتن مجروح شده
داریم هی بهش میگیم بیا عقب
ولے قبول نمیکنه
پدرم گفتن شما مرخصے بگیر من الان میام دنبالت
من بازم باورم نمیشد
دیگه برادرم اومد دنبالم
بازم تا خونه بهم نگفت
دیگه توی پارگینگ خونه که رفتم همه فامیل اونجا بودن مادرم بغلم کرد و گفت روح الله ت شهید شد
و خیلے سخت بود اون لحظه....
#همسر_شهید
#شهید_روح_الله_قربانی🌹
@sardaraneashgh
#همسفرانه ❥'
.
.
《🌿》در سالهاے اول زندگے،
یک روز مشغول اتو کردن لباسهایش بودم؛
《😠》در همین حال از راه رسید و از من گله کرد
و گفت: شما خانم خانه هستید و وظیفهاے در قبال کارهاے شخصے من ندارید.
《😍》شما همین که به بچهها رسیدگے مےکنید، کافےست.
《😊》تا آنجایے که به یاد دارم حتے لباسهایش را خودش مےشست و بعد از خشک شدن، اتو مےزد
و هیچ توقعے از بنده نداشت...
به روایت همسر شهید علی صیاد شیرازی 🌱
#عاشقانههای_شهدایی 🕊
@khaimahShuhada
#همسفرانه ❥'
.
.
°💍° عبداللّـہ برای خودش حلقــہ نخرید.
معمولا انگشترهایش را میبخشید بہ این و آن.
°😀° اگر یک نفر از انگشتـرش خوشش میآمد، سریع در میآورد و بہ انگشت آن طرف میانداخت.
°💎° بــرادرم یک انگشتر عقیــق خیلی زیبا بہ من داده بود، دادم به عبداللّـہ؛
گفتم: "حق نداری بہ کسی بدی! این یکی رو باید بہ یادگــاری نگــہداری."
°😧° یک روز دیــدم دستش نیست...
پرسیدم :"انگشتــر چی شد؟"
گفت: "حالا حتما باید بدونی؟"
°🙄° اصــرار کہ کردم،
گفت: "رفتہ بودم عیــادت یک مجروح جنــگی، انگشتر طلا دستش بود.
°☺️° اون رو در آوردم و گذاشتــم توی جیبش و برای اینکہ ناراحت نشہ، انگشتـر عقیــق رو دستش کردم."
به روایت همسر شهید حجت الاسلام و المسلمین عبدالله میثمی🌱
#عاشقانههای_شهدایی 🕊
@khaimahShuhada