شهید جمهور
به نقل از دوستان شهید:
شهید محمدحسن(رسول)خلیلی؛ خیلی بچه ی باهوش وشجاعی بود....
رسول ۱۵ساله بود باچند تا ازبچه های پایگاه شهید قرهی؛ رفته بودیم پل بیلقان کرج؛ ابتدای جاده چالوس برای تمرین کارگاه اعتمادبهنفس (راپل)
ارتفاع پل حدود ۵۰ متر بود و واقعا نگاه کردن به پایین دلهره آور؛ ولی رسول همیشه برای عملیات فرود نفر اول بود
یکساعتی از تمرین ما گذشته بود که متوجه شدیم چند تا ماشین مدل بالا چند متر جلوتر از ما ایستادند...
از هر ماشین چند نفر با تجهیزات کامل کوهستان و راپل برای فرود از پل پیاده شدند!
چند تاشون نگاه به ما میکردند و نگاه تحقیرآمیزی به ما داشتند!
لباس و تجهیزات و امکانات ما در مقابل اونا مثل موتورگازی در مقابل مرسدس بنز بود...
رسول با اون خندهای بانمکش شروع کرد خندیدن!
من رو بهش کردم با شوخی بهش گفتم: زهرمار رسول! چرا داری میخندی؟!
رسول گفت: داداش جمع کنیم بریم اینا همه حرفه ای هستن...
زیر چشمی تمرین اونارو می دیدم متوجه شدم خیلی هم مهارت ندارند؛ باحمایت طناب از پایین و بالای کارگاهشون باترس زیاد تمرین میکنند.
ولی مارو با دست و اشاره نشون میدادن همون لحظه به رسول گفتم: صندلت رو بپوش آماده شو یه فرود عملیاتی داشته باشی...
بخشی از مسیر و بعد از حرکت فرود سر و ته برو...بعد وسط پل معلق یه ایستگاه بزن جفت دستهاتو رهاکن بعد چند ثانیه ایستگاه رو باز کن و فرود تعادلی با سرعت رو انجام بده....
اینم بگم دهها نفرم اومده بودن و تیم حرفه ای ها رو نگاه میکردند...
رسول تا ابتدای کارگاه بالای پل۵۰ متری ایستاد
چند نفر از اونا با دیدن رسول با اون سن و سال و ارتفاع و وسایل هامون خندهشون گرفت... مردم هم داشتن نگاه میکردند.
همون توصیه هایی که به رسول گفته بودم، تو فرود انجام داد. شجاعت رسول و اندام و جسم لاغرش همه رو متحیر کرده بود!
همه ی مردم شروع کردن دست زدن و ماشاءالله گفتن.....
بعد از چند دقیقه ۳،۴ نفر از اون تیم اومدن پیش ما و معذرت خواهی کردن که ما رو مورد تمسخر قرار دادند
کلی با رسول حرف زدند و به رسول گفتند: داداش ببخش وقتی تو رو با اون لباس خاکی و گشاد و سن و سالت دیدیم گفتیم الان یه اتفاقی میفته پرت میشی، ولی با کارایی که کردی رومون کم شد..
رسول با اون سن و سال جواب داد:
داداش خدا ببخشه"!!! ما کی باشیم و .....
رسول شجاع و فهمیده بود ..
داداش عهدمون یادت نره برای عاقبت بخیری با شهادت منم دعام کن
دستمو بگیر...
"اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیل الله
ان شاالله"
#شهید_رسول_خلیلی
#راپل
@sardaraneashgh
🌷✨🌿🕊
💠نشسته بود و بچه های اطلاعات عملیات
روبرویش زانو زده بودند؛
فرمانده بود ...
و میخواست فنون شناسایی را یادمان بدهد📝
یکی داشت از بغل دستی اش میپرسید:
علی آقا که میگن ایشونه ⁉️
هنوز جوابش را نگرفته بود
که علی حرفش را شروع کرد:
اولین درس اطلاعات عملیات اینه ...📈📊
کسی میتونه از سیم خار دار های دشمن رد بشه، که توی سیم خار دار نفسش گیر نکرده باشه...⛓
گفت :اگه رفتید شناسایی و موفق نبودید، شب بعدش بشینید با خودتون حساب کنید ببینید گیر نفستون چی بوده⚙⚖ که باعث شده عملیات شناسایی درست پیش نره ...⁉️
اگه توی جنگ با نفس
از میدون مین هاش 💣عبور کردید، اون وقته که میتونید از مین ها و تله های انفجاری بعثی ها رد بشید ...🛡⛓⚙ 😌
نام شهید: علی چیت سازیان🥀
تاریخ تولد: سال 1341🗓
محل تولد: همدان🌏
شهادت: عملیات نصر ۸ ماووت⛰
تاریخ شهادت: سال 1366📆
مزار شهید: گلزار شهدای همدان🌷
🌷🍃🕊 ...
#شهیدعلیچیتسازیان
#کتابخودسازیبهسبکشهدا
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ان ها رفتند وما ماندیم.
کلاهمان را قاضی کنیم ،ما چه کردیم ؟
رفقیقان با وفایی بودیم؟!
@sardaraneashgh
#خاطرات_شهدا
🔮 روز مادر
حدودا دوم یا سوم راهنمایی بود، روز مادر که رسید تازه یادش اومد که هدیه ای تدارک ندیده، پول زیادی هم نداره که چیز قابل توجهی برای مادر بخره...
روز میلاد حضرت مادر سادات که رسید، یهو دیدیم محمد دست پر اومده خونه!
کادوی حجیمی دستش بود و یه دسته گل گلایول سفید!!!
کادو رو که باز کردیم، دیدیم هرچی پول داشته گذاشته و فقط تونسته ظرف پلاستیکی دوتومنی از دست فروش کنار خیابون بخره. مادر از دیدن این هدیه خیلی ذوق زده شد..
🔹 بالاخره پسرش تمام احساس و داراییش رو گذاشته بود برای هدیه روز مادر... 🔹
اما جای سوال بود که چرا دسته گل گلایول سفید؟؟؟
مگه عزاست؟!!!!
بعد از چند دقیقه کلنجار رفتن و پرس و جو از آقامحمدرضا تازه کاشف به عمل اومد که گلها رو از تاج گل ختم یه بنده خدایی برداشته بود!!! گویا مراسم ختم تموم شده بوده و تاج گل رو گذاشته بودن کنار سطل آشغال، محمد هم گلهای سالم رو جداکرده بود و دسته گل روز مادر درست کرده بود!!!!!
🔹هرسال روز مادر، وقتی از مادرم می پرسیدیم بهترین هدیه چی بوده، همین دوتا کادوی بااحساس و بی ریا رو نام می برد.🔹
🌼محمدرضا بود دیگر....
خالصانه کار می کرد و هرچه در توان داشت، می گذاشت...🌼
خاطره_روز_مادر
🌹 شهيدمدافع_حرم_محمدرضا_دهقان
@sardaraneashgh
🌷مصطفی اهل این نبود که کل چهل روز را مشکی بپوشد، ولی #محرم سال نود، آخرین محرمش، همه ی چهل روز را مشکی پوشید...
▪️ دهه اول محرم بود؛
وقتی به صورتش نگاه کردم به نظرم خیلی قشنگ و نورانی شده بود ریش بلند خیلی بهش میومد.
گفتم :
☺️مصطفی برو یکم ریشهات را کوتاه کن، چشمت میکنن خیلی قشنگ شده صورتت.
🚨گفت : خودت یادم دادی تو محرم نرم اصلاح
😇نورانی شده بود و من نمیدونستم قراره شهید بشه و بره پیش مولا...
💔بعدا در گوشیش دیدیم از خودش چند تا هم سلفی گرفته که انگار آخرین چهرهاش که تغییر هم کرده بود،
برایمان بماند...
مصطفی از همه چیز خبر داشت...
✍️به نقل از مادر #شهید_مصطفی_احمدی_روشن،🌹 #شهید_هسته_ای
📸پ.ن : عکس سلفی اشاره شده در متن
@sardaraneashgh
🔴جو بایدن رابشناسید
🔹از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷ معاون اول رئیسجمهور آمریکابود و در دوره معاونت او آمریکا؛
۳۵ بار یمن را،
۱۲٫۰۹۵ بار عراق را،
۱٫۳۳۷ بار افغانستان را بمباران کرد،
و..
🔹 اوباما و جوبایدن طراح و شروع کننده جنگ در سوریه بودند؛
🔻وقتی🌹 شهیدحاج قاسم سلیمانی شهید شد بایدن گفت حقشبود
#جو بایدن ملعون
#ترامپ ملعون
#انتخابات_امريكا
#مرگ_بر_آمریکا
@sardaraneashgh
دستی که جاماند ...
حالم هر لحظه وخیم تر می شد،
تا اینکه یک شب بین خواب و بیداری
یکی از ملائک مقرب درگاه الهی
به سراغم آمد
و پرسید:
حسین، آیا آماده رفتن هستی
یا قصد زنده ماندن داری؟!
من گفتم فعلا میل ماندن دارم
تا با آخرین توان
به مبارزه در راه دینِ خدا ادامه دهم
برای رسیدن به
حسین باید اول عباس شد
رفیق آماده ای؟
برای آرمان ها و ارزشهامون
باید محکم بایستیم مبارزه کنیم
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهم
#نعم_الرفیق_ما
#رفیق_شهید
#سردار_شهید_حسین_خرازی
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#مجنون
#خیبر
#شلمچه
#طلاییه
#راهیان_نور
#دفاع_مقدس
#نعم_الرفیق
#شهادت
@sardaraneashgh
🕊 اگر بنا بود؛
آمریکا را سجده کنیم،انقلاب نمی کردیم،
ما بنده خدا هستیم
و فقط برای او سجده میکنیم،
سر حرفمان هم ایستاده ایم!
اگر همهی دنیا ما را
محاصره نظامی و تسلیحاتی کنند،
باکی نیست؛
سلاحِ ما ایمانِ ماست..!
#شهیدعلیچیتسازیان🌹
#مرگ_بر_امریکا
@sardaraneashgh