eitaa logo
شهید جمهور
173 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مثل خودش: روایت‌های سردار دلها از همرزمان شهیدش 🔹قسمت اول: سردار شهید محمدحسین یوسف‌اللهی 🔹تصویرساز: کمیل کریمی 🔹گرداورنده خاطرات: احمد ایزدی 🔹متحرک‌ساز: محمد فلاحیان 🔹گوینده: امیرمشتاق رودساز 🔹صدابردار: سامان مهدوی 🔹تولید شده در حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمان @sardaraneashgh
✅شهید شیخ احمد کافی نقل می کرد که: ✍شبی خواب بودم که نیمه های شب صدای در خانه ام بلند شد از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه می خواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.می خواست کمکش کنم. 💭لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین. رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم... فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟ آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند... 💥وقتی در دعاهایت از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی، وقتی از حجت زمان طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل می دهد، هرجا که باشی گره ای باز میکنی؛ ولو به جواب دادن سوال رهگذری.. @sardaraneashgh
♻️📔 ♻️📓♻️📔♻️ 💎زندگی نامه شهید🌹 «حسن قاسمی دانا» که در سال 93 داوطلبانه به سوریه رفت و در اردیبهشت همان سال به شهادت رسید🌹. پیکر این شهید همزمان با سالروز وفات حضرت زینب💖 (س) در مشهد تشییع و در خواجه ربیع به خاک سپرده شد. گزیده آهسته پشت دیوار موضع گرفتیم و از صدای پا احساس کردیم دشمن☄️ پشت دیوار اتاق است. فاصله ما تنها یک دیوار 30، 40 سانتی متری بود. تکفیری ها هم متوجه ما شده بودند و با صدایی وحشت زده و خشن گفتند:😨 «مین؟ مین؟» به زبان عربی یعنی (تو کی هستی؟) می خواستند بفهمند که بالاخره خودی هستیم یا غریبه؟ حسن ضامن نارنجک را کشید و آن را داخل حفره دیوار پرت کرد و گفت: «شیعه علی بن أبی طالب امیرالمؤمنین🌸 (ع)» نارنجک با صدایی بلند منفجر شد💥. ناله تکفیری ها به گوش رسید.😱😨 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷نماز عشق شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید حسین پورجعفری به همراه مدافعان حرم @sardaraneashgh
آࢪۍ امامثݪ‌مࢪدپاۍبیࢪق‌انقݪاب‌ایستادن ازآن‌زیباتࢪاست خون‌دادن‌بࢪاۍخمینۍزیباست اماخون‌دݪ‌خۅࢪدن‌بࢪاۍخامنھ‌اۍ ازآن‌هم‌زیباتࢪاست... "شھیدسیدمࢪتضۍآوینۍ" @sardaraneashgh
پشت چراغ قرمز خیابان شریعتی ایستاده بودیم و منوچهر هم صحبت می‌کرد. کنار خیابان یک پیرمردی که سرتاپا سفید یکدست پوشیده بود، در گالری بزرگی گل‌های رزی به رنگ‌های مختلف می‌فروخت. ولی سفیدی پیرمرد نظر من را جلب کرده بود و من احساس می‌کردم این مرد از آسمان آمده است. اصلا حواسم به منوچهر نبود که یک لحظه حجم سنگین و خیسی روی پاهایم حس کردم. یک آن به خودم آمدم دیدم منوچهر رد نگاهم را گرفته و فکر کرده من به گل‌ها خیره شدم، پیاده شده تا گل‌ها را برایم بخرد. منوچهر همین‌طور همه‌ی گل‌ها را با دستش برمی‌داشت و روی پاهای من می‌ریخت. دو بار چراغ سبز و قرمز شد ولی همه در خیابان به ما نگاه می‌کردند و سوت و کف می‌زدند. حتی یک نفر خانم که از نظر تیپ ظاهری با ما متفاوت بود، برگشت و به همسرش گفت: می‌بینی؟ بعد بگویید بچه حزب‌اللهی‌ها محبت بلد نیستند و به همسرانشان ابراز محبت نمی‌کنند! آن روز منوچهر همه‌ی گل‌های پیرمرد را خرید و روی پاهای من ریخت و من نمی‌دانستم چه بگویم و چه کلمه‌ای لایق این محبت است. غیر از اینکه بگویم بی‌نهایت دوستت دارم. اینک شوکران @sardaraneashgh
🔹حاج قاسم میخواست سوار ماشین بشه که یکی از خانوم ها نوزادشو به سردار سلیمانی داد و ازش خواهش کرد تا به گوشش اذان بگه. حاجی همین طور که داشت اذان می گفت دست شو جلو صورت نوزاد گرفت تا نور خورشید اذیتش نکنه. سردار حواسش به همه چی و همه کس بود. حاج قاسم مهربون حواست به منم باشه 😭 @sardaraneashgh
🎐 l اگر از دولت وصل تو نیست ما را نصیب ؛ گاهگاهی به نگاهی دل ما را دریاب... @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽| سخنان امام خامنه ای: رفتیــم جنگـیدیـم سهممــان راانـجام دادیــم! سهمے نــداریم همہ ی وجــود ماسهم . @sardaraneashgh
✨پدر روح‌الله، انقلاب را دریایی می‌خواند که پسرش هم قطره‌ای از آن بود و می‌گوید: وقتی برادرم محمد نوزاد، شهید شد و خبرش را برای من آوردند، گفتم وای! ولی در شهادت روح‌الله آن وای را هم نگفتم. روح‌الله به یقین، لیاقت شهادت را داشت. ✨دوست شهید: ویژگی‌های خاص روح‌الله جسارت وی بود، با همه مهربانی که داشت و لبخند خاصش که همیشه در چهره او نمایان بود. اواخر کمتر او را در محله می‌دیدیم و هر از گاهی هم که می‌آمد زود بر می‌گشت. تا اینکه روزی که آمار شهدا را به طور اتفاقی در روزنامه نگاه می‌کردم، نام روح‌الله را دیدم که به اشتباه «نورزاد» زده بودند و فهمیدم روح‌الله شهید شده است. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🍃 آدم، وقتی کسی رو می‌بینه که بویی از محبوبش داره❣ محبّتش به او بیشتر میشه...🌱 "شهیــدصدرزاده" آے شهدا؛ شما چقــدر بوے محبوب ما را داشتید...🍃 ما، کِی به او می‌رسیم؟...💔 ...🌱 @sardaraneashgh
⭕️ تصویرسازی زیبا از انگشتر سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۰بهمن ماه اغازعملیات افتخارافرین هشت 🌹غواصان خط شکن والفجر هشت را تماشا کن..‍! ببین چه تیپی داشتن بچه ها...! تیپ خاکی! تیپ غیرت تیپ مردانگی تیپ ایمان ... برادر چه لباس خوشگلی تنته! بوی عشق میده... بوی تن غواص سرت رو بالا بگیر مرد... نگاه به صورت ماهت ثوابه ♦️ای خدا اینا حتی از نگاه کردن به دوربین حیا داشتند و خجالت می‌کشیدند، یکی که تا دوربین اومد سمتشون بلند شد و رفت ... اما این روزها ما همه کار می‌کنیم تا دیده بشیم، اما به چه قیمتی...!!! یه سری ها هم که چشم تو چشم به دوربین نگاه می‌کنند و به مردم یه مشت وعده و وعید و دروغ تحویل میدن!!! ♦️چه جوونایی رو فراموش کردیم، چه رشادت هایی رو نادیده گرفتیم، جای ارزش و بی ارزشی عوض شده، سلبریتی ها شدند الگو و ارزش جامعه مون، رنگ مو و مدل لباس و حاشیه ها و ازدواج ها و طلاق هاشون شده تیتر یک خبرها و سرچ هامون، این در حالیه که این قهرمان این غواص یا سالهاست به شهادت رسیده و فراموش شده یا اگر هم زنده ست یه جانباز مو سفیده الان که کسی حتی حال این روزاشم نمی‌پرسه...! یاد حماسه افرینان والفجر هشت گرامی وراهشان پر رهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
✍️ سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: حسین عزیز!اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند. @sardaraneashgh
🔺هیچ‌گاه به من بی‌احترامی نکردند ‌ 💌 «تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است...» این جملات، نخستین سطر‌های نامه یکی از بزرگترین رهبران معاصر به همسر خود است.✅ 🔸مرحومه خدیجه ثقفی(همسر امام) می‌گفت امام به من خیلی احترام می‌گذاشتند و خیلی اهمیت می‌دادند؛ یعنی یک حرف بد یا‌‎ ‌‏زشت به من نمی‌زدند. ایشان حتی در اوج عصبانیت،‌‎ ‎هرگز و نمی‌کردند، همیشه در اتاق، جای خوب را به من تعارف‌‎ ‌‏می‌کردند. همیشه تا من نمی‌آمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمی‌کردند. به بچه‌ها‌‎ ‌‏هم می‌گفتند صبر کنید تا خانم بیاید. 🔸ولی اینکه من بگویم‌‎ ‌‏زندگی مرا به رفاه اداره می‌کردند، نه. طلبه بودند و نمی‌خواستند دست پیش این و آن‌‎ ‌‏دراز کنند. 🔸حتی حاضر نبودند که من در خانه‌‎ ‌‏کار بکنم. یکبار وقتی ناهار تمام شد، من نشستم لب حوض تا ظرفها را‌‎ ‌‏بشویم، ایشان همین که دیدند من دارم ظرف‌ها را می‌شویم گفتند«فریده، برو، خانم دارد ظرف می‌شوید» برداشت‌هایی از سیره‌‌ امام خمینی، ج ۱، ص۸۴ @sardaraneashgh
✨ ماجرای رزمندگانی که با توسل به حضرت زهرا(س) از دست کوسه نجات پیدا کردند 🔻 اگه کوچکترین صدایی درمی‌اومد با تیر عراقی‌ها سوراخ سوراخ می‌شدیم و اگه کاری نمی‌کردیم با دندون‌های کوسه تیکه تیکه می‌شدیم👇 🔗http://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/2795 @sardaraneashgh
✅ شهید علی ماهانی 🔹رضا آبيار، يكی از همرزمان شهيد علی ماهانی درباره روش اين بزرگوار در دادن به اطرافيان برای اجرای احكام الهی می گويد: «فضای منطقه طوری بود كه بعضی افراد كمتر به صبح و جلسات قرائت اهميت می دادند و به صورت منظم و دائمی و باانگيزه در اين گونه مراسم ها شركت نمی كردند. 🔸اين شهيد بزرگوار، هيچ وقت به كسی مستقيم نگفت: بياييد نماز جماعت يا كلاس قرآن. ايشان وقت نماز كه می شد، خودش وضو می گرفت و به طرف مسجد می رفت و بعد از نماز هم شروع به قرائت قرآن می كرد. 🔹به گونه ای شده بود كه بچه ها به محض اينكه می ديدند علی آقا وضو می گيرد، می فهميدند وقت است و آنها نيز بدون تذكر دادن، می گرفتند و به طرف مسجد می رفتند. 🔸اين حركت شهيد به اندازه ای در نيروها كرده بود كه همه قبل از اذان در مسجد می نشستند». @sardaraneashgh
نبودنهایی هست که هیچ بودنی جایِ آن را پُر نمیکند نمیدانم چطور چرا چگونه دوست داشتنت درمن جوانه زد نمیدانم از کِی دلتنگ و بی تابت شدم اما این را خوب میدانم که خیلی وقت است که نیستی که ندارمت کاش امشب اتفاق تازه ای می اُفتاد و خدا نام‌تو را در فالِ حافظ من قرار میداد دلم سرزده آمدنت را میخواهد که دست دلتنگی را بگیری و راهی اش کنی برود و دست از سرِ من بردارد بوی عطرت بپیچد دوباره پُر شوم از هوای تو ردِّ پایِ باران چشمانم را بگیریم مثلِ همان روز که چشم در چشم قاب عکست شدم و با نم نم شبنم چشمانم چشم در چشم تو گل لبخند بر لبانم نشست.... @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِسْمِ اللَّهِ وَ قالَ أَبُوتُراب إنَّ الْعَدُوَّ رُبَّما قارَبَ لِیَتَغَفَّلَ ، فَخُذْ بِالْحَزْمِ گاهی‌ دشمن‌ نزدیک‌ می‌شود تا غافلگیر کند پس‌ دوراندیش‌ باش @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مثل خودش: روایت‌های سردار دلها از همرزمان شهیدش 🔹قسمت دوم: سردار شهید حاج قاسم میرحسینی 🔹تصویرساز: کمیل کریمی . 🔷گرداورنده خاطرات: احمد ایزدی . 🔹متحرک‌ساز: محمد فلاحیان . 🔷گوینده: امیرمشتاق رودساز . 🔹صدابردار: سامان مهدوی 🔹تولید شده در حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کرمان @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سئوال دلاوری در شبکه یک تلویزیون: اگر امام ساده زیست بود چرا جماران ساکن بود، میگویند پشت خانه ایشان یک باغ بزرگ بوده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️هر وقت اعتقاد و احساس و رفتارمون با حضرت آقا این‌طوری شد، می تونیم از دم بزنیم... فقط اون جمله آخرش: یه بوسِ دیگه بده فدات شم...❤️ @sardaraneashgh
شهید جهاد مغنیه ✨ شهید حاج قاسم سلیمانی ✨ در ایام فوت مادر قاسم سلیمانی در بسیاری از مواقع همراه او بود. حاج قاسم به شدت با محافظ مخالف است ، عمادمغنیه، پدر جهاد، همیشه در فضاهای عمومی پشت حاجی می ایستاد که اگر خدای نکرده تیری شلیک می شود به او اصابت کند و نه به حاج قاسم. جهاد هم همینطور نسبت به حاج قاسم تعصب داشت @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃شبها مامور مراقبت از بیت امام بودم و پستم حفاظت از پشت بام خانه امام بود ، در ساعت شیفتم ، امام خمینی معمولا برای لحظاتی قدم زدن به روی بام می آمد ، در دل یک شب مهتابی امام مشغول قدم زدن بود و من هم با اسلحه با خشاب پر جلوی امام ایستاده بودم ، ناگهان شیطان فکری به ذهنم انداخت که در دل شب میتوان فاتحه انقلاب را با ترور امام خواند که ناگهان در عین اینکه دستم به ماشه اسلحه بود ، دیدم امام مسیر قدم زدنش را به سمت بنده تغییر داد و قدم زنان به سمت من آمدند تا اینکه رسیدند جلوی بنده ، انگار کاملا به من آگاه بودند . در همین حال با وجود اینکه خیس عرق شده بودم امام دستشان را به روی شانه من گذاشتند و فرمودند : !!! 📚نقل از س.ع.ب (نخواستند نامشان فاش شود) @arefin @sardaraneashgh