eitaa logo
شهید جمهور
175 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید | آرزوی شهید حاج قاسم سلیمانی 🔹سخنرانی شهید حاج قاسم سلیمانی در ستاد بازسازی عتبات عالیات @sardaraneashgh
🌷شهیدمحمد حسین یوسف الهی: 🌀 بنا نیست ما فقط تکلیفمان را در یک جا انجام دهیم ❗️ تکلیف برای من نه زمین میشناسد نه زمان.✅ @sardaraneashgh
🔰در دفتر فرماندهی، سر و صدا به حدی رسید که فرمانده سپاه منطقه ۷ از اتاقش بیرون آمد و جویای قضیه شد. مسئول دفتر گفت:" این سرباز تازه از مرخصی برگشته ولی دوباره تقاضای مرخصی داره". 🔰فرمانده ( شهید بروجردی ) گفت:" خب! پسر جان تو تازه از مرخصی آمدی نمیشه دوباره بری". 🔰یک دفعه سرباز، جلو آمد و سیلی محکمی نثار او کرد. در کمال تعجب دیدم بروجردی خندید و آن طرف صورتش را برد جلو و گفت:" دست سنگینی داری پسر! یکی هم این طرف بزن تا میزون بشه". 🔰بعد هم او را برد داخل اتاق. صورتش را بوسید و گفت:" ببخشید، نمی دونستم این قدر ضروری است. می گم سه روز برات مرخصی بنویسند". 🔰سرباز خشکش زده بود. وقتی مسئول دفتر خواست مرخصیش را با کارگزینی هماهنگ کند گوشی تلفن را از دستش گرفت و گفت:"برای کی می خوای مرخصی بنویسی! برای من؟ نمی خواد. من لیاقتش را ندارم". 🔰سرباز با گریه بیرون رفت. بعدها شنیدم، او راننده و محافظ بروجردی شده؛ یازده ماه بعد هم به شهادت رسید.آخرش هم به مرخصی نرفت. ____________________ که باشی سیلی می‌خوری و آدم می‌سازی، شهید می‌سازی... شادی روح شهدا صلوات.🌷 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸بخشی از لوازم شخصی شهید فخری‌زاده @sardaraneashgh
🔸سال 1982 و پس از تهاجم ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان، «امّ یاسر» – تا آن جا که امکان می یابد – در کنار همسرش به فعالیت در حزب الله می پردازد؛ به خانواده های شهدا و اسرا سرکشی می کند؛ به فرزندان شهدا رسیدگی می کند و در کنار همه این ها از فعالیت هایی همچون شستن لباس رزمندگان و جمع آوری کمک های مالی برای حزب الله و خانواده های شهدا نیز فروگذار نمی کند. 🔸«یاسر الموسوی» پسر «امّ یاسر» روزی را به یاد می آورد که یکی از همسران شهدا به نزد «امّ یاسر» می آید و از او کمک می خواهد. به او می گوید که حتی مقداری نفت برای گرم کردن خانه‌شان ندارند و «امّ یاسر» هم دو تخته فرشِ خانه اش را به او می بخشد و هنگامی که پدر به خانه بازمی‌گردد و از جریان مطلع می شود از شادمانیِ داشتن همسری چنین مؤمن و بخشنده او را در آغوش می گیرد و می بوسد و خدا را شکر می کند و این را هم به یاد می‌آورد که پدرش همیشه – و در پاسخ به کسانی که از ترورشدن او ابراز نگرانی می کردند – می گفت: «تا زمانی که امّ یاسر در کنارِ من نباشد، من هرگز به شهادت نخواهم رسید». گویی میان این دو عهدی بوده است که به شهادت نرسند جز آن هنگام که این توفیق برای هردوی آنان فراهم باشد تا زندگی همدلانه و عاشقانه خود را در دنیای دیگر نیز ادامه دهند. @sardaraneashgh
وقتی شما از این و آن طعنه می‌خورید و لاجرم به گوشه‌یِ اتاق پناه می‌برید و با عکس‌هایِ ما سخن می‌گویید و اشک می‌ریزید به خدا قسم این جا کربلا می‌شود و برایِ هر یک از غم‌هایِ دلتان این جا تمامِ شهیدان زار می‌زنند..:) 🕊🥀 @sardaraneashgh
ساعت دو نیمه شب سراسیمه وارد سوله شدم دیدم محمد با چشمانی خون‌گرفته در حال باز کردن بند پوتین‌ها برای استراحت است. گفتم: در نیاور! یکی از خطوط پدافندی مهمات خواسته.... سریع بند پوتین‌ها را بست و با مهمات به راه افتاد. بعدا فهمیدم سه شبانه‌روز نخوابیده، پس از آن هم سه شبانه‌روز بیشتر بین ما نبود. راوی: @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷آقا جان 🔷تمام این سالها که درس📝 خواندیم به ما نگفت که حـد غربــــــت تو وقتی شیعیانت به گنــاه نزدیک میشوند.... بی نهایتـــــــــــ است! نگفت که اگر عشــق و ایمــان و معـرفـتـــ با هم ترکیب شوند .... شرایط ظهـــــــور تو مهیا می شود...! نگفت که این صدای تپـش قلب نیست... صدای بی قـــــــراری دل برای مَهـدیـسـت..! نگفت که محـور گـردش عـالـم خـال گونــــــه توست.. جاذبـه ی زمیـن به همان سمتی اسـت که تــــــــو هستی...! از عشــق مجنون به لیلی, ازغیرت فرهاد نسبت به شیرین گفت... اما از به مهــــدی از غیرتــش به زهــــــرا(سلام الله علیها) نگفت..! نگفت که اماممان امسال سال چنــدم غربتــــــش است؟! نگفت غربتـــ اهـل بیـت حضرت علـــــی(علیه السلام) از کی شروع شد و تا کی ادامه دارد شکلک های ساده, شکلک های بامزه,شکلک های پراستفاده شکلک های مورد علاقه.. ✅ دینی فقط گفت که از بهترین اعمال است 👌اما... نگفت که انتظار فـــــرج یعنی گنــاه نـکنیم و یعنی گناه نــــکردن از بهتـریـن اعـمـال است به ما یاد داد که مهـــدی اسم خاصی است که تنوین پذیر است!اما... نگفت که مهـــدی خاص ترین اسم خــــاص است که تمام غربت و تـنـــهایـی را پذیـرا شده است... 😭فـــــدای غربتت یابن الحسن 🤲 اللهم عجل لولیك الفرج 🤲 @sardaraneashgh
اسامی شهدای مقابله با عناصر سازمان یافته در دریای عمان : شادی روحشان @sardaraneashgh
آقا مصطفی روز قبل از شهادت روزه بود افطار کرد و رفت ماموریت قبلا وصیت هم کرده بود گفت: من شهید میشوم همیشه به رفقایش میگفت: من شهید میشوم،شما قطع نخاع میگفت: من شهید شدم، اگر امکانش هست من را کنار سید مجتبی علمدار دفن کنند. امسال شب شهادت حضرت زهرا خانه اش روضه بود آن شب به همه رفقا پیام داد : "التماس دعای شهادت" گفت: آقا حوائج سالش رو فاطمیه طلب میکند منم امشب شهادت خواستم به شدت به شهید حسن عشوری از بچه های همکاری که چند سال قبل تو سیستان شهید شد علاقه مند بود تموم فکر و ذکرش شده بود شهید حسن عشوری چند شب قبل گفته بود: چند شب قبل شهید عشوری رو توی خواب دیدم بهم انگشتر داد! سال ۹۸ به نیابت از شهید عشوری اومده بود پیاده روی اربعین همش تو راه اربعین به دوستانش میگفت: اربعین بعدی من شهید میام پیش سیدالشهدا شما با ویلچر میاید آقا مصطفی در به در شهادت بود آقا مصطفی برای شهدای غواص خودشو داشت می کشت آخرشم موند توی آب‌... سیل اومده بود عید نوروز آمده بود مرخصی رفقا اون روزها درگیر پاک کردن گل و لای خونه مردم تو پنبه چوله و آبمال و .... بودند صبح اول صبح میومد حسینیه عاشقان محل تجمع بچه هیئتی ها میگفتند: مصطفی تو خودت از منطقه اومدی بعد این همه مدت برو سراغ خانواده میگفت خانواده ی من جاشون خوبه زن و بچه و وسایل مردم توی آبه... بعد از شهادتش رفقای کمیته امداد تازه متوجه هویت او میشوند، چون مصطفی خیلی گمنام و بی ادعا سرپرستی ۵ بچه یتیم را بعهده داشت و حالا آن ۵ کودک باز یتیم شدند. @sardaraneashgh
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ | مهدی؛ احمد؛ بهشت... 🔹بازنشر به مناسبت اشاره امروز رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی، به مکالمه شهید مهدی باکری و شهید حاج احمد کاظمی @sardaraneashgh
🍃🌹لَـیـْلـَةُ الـرَّغـائـِبـــ ( شـبــ آرزوهـــا )🌹🍃 ♦️از جمله شبهای بزرگ و با عظمت ماه رجب شب جمعه اول این ماه است.معروف به لیلة الرغائب، اعمال مخصوصی در این شب ذکر شده که به واسطه آن اعمال برکات و پاداش فراوان بر انسان سرازیر می‌شود. رغائب جمع رغیبه است به معنی «امرٌ مرغوب فیه عکاء کثیر» یعنی شبی که در آن عطاها و مواهب فراوان بدست می ‌آید در حدیث است شب جمعه اول این ماه احیاء و بیداری و نیایش فضیلت ویژه دارد و موجب دست‌یابی به عطایای ارزشمند حضرت پروردگار است. ♦️در حدیث است که رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ملائکه این شب را به این نام نهادند و محدثان در کتاب‌های دعا نمازی با کیفیت مخصوصی در این شب ذکر کرده‌ اند که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هر کس این نماز را در این شب انجام دهد ثواب این نماز به نیکوترین صورت با روی خندان و درخشان و با زبانی فصیح در شب اول قبر در حضور این فرد ظاهر شود و به او می‌ گوید: ای دوست من مژده می ‌دهم تو را که از هر شدّت و سختی نجات یافتی، نمازگزار می‌گوید: تو کیستی که من تاکنون چنین صورتی زیبا با چنین جلوه ‌ای ندیدم و سخنی شیرین‌تر از کلام تو نشنیده ‌ام و بویی بهتر از بوی تو نبوئیدم در پاسخ می‌گوید: من همان نماز لیلة الرغائبم که شما انجام دادی. امشب آمده‌ ام نزدت باشم تا حق را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من در عرصه قیامت سایه بر سر تو خواهم افکند پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد. ♦️کیفیت اعمال لیلة الرغائب ➖روز پنج شنبه اول آن ماه روزه گرفته شود. ➖چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز اقامه شود كه هر دو ركعت به یك سلام ختم می شود و در هر ركعت یك مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده ركعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذكر اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذكر سبوح قدوس رب الملائكة والروح گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذكر رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انك انت العلی الاعظم گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذكر سبوح قدوس رب الملائكة والروح گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد. 📚الإقبال بالأعمال الحسنة (طبع جديد)، ج‌3، ص 186 @sardaraneashgh
🌼ابعاد شخصیتی و صفات فردی شهید حاج‌ قاسم‌ سلیمانی ✍صدای گلوله ازپشت تلفن می آمد. گفت: شنیدم در تهران برف سنگینی باریده. آهوها این طور مواقع برای پیدا کردن غذا می آیند پایین. فوری مقداری علوفه تهیه کن و بگذار اطراف پادگان که از گرسنگی تلف نشوند. بعدازظهر دوباره تماس گرفت که نتیجه را بپرسد. گفتم: دستور انجام شد. حالا چرا از وسط جنگ با داعش پیگیر غذای آهوها هستید؟ گفت: به شدت به دعای خیرشون اعتقاد دارم. @sardaraneashgh
یک روز بعد از شهادت عبدالمهدی، دلم خیلی گرفته بود‌ گفتم بروم سراغ آن دفتری که خاطرات مشترکمان را در آن می نوشتیم. به محض باز کردن دفتر، دیدم برایم یک نامه با این مضمون نوشته بود: همسر عزیزم، من به شما افتخار می کنم که مرا سربلند و عاقبت به خیر کردی و باعث شدی اسم من هم در فهرست شهدای کربلا نوشته شود. آن دنیا منتظرت هستم 💢روایتی از همسرشهید @sardaraneashgh
🔰 فرمانده باید جلوتر از نیروها باشه! 🔹 خودش رفته بود سرکشی خط. خاکریز بالا نیامده، لودر پنچر شده بود، سراغ فرمانده گردان را هم از ستاد لشکر گرفت؛ خواب بود. 🔹 «یعنی چی که فرمانده گردان هفت کیلومتر عقب‌تر از نیروهاشه؟ اگه قراره گردان با بی‌سیم هدایت بشه، از مقر تیپ این کار رو می‌کردیم. وقتی از پشت بی‌سیم میگه سمت راست فشاره، فرمانده گردان باید با گوشت و خونش بفهمه چی میگه. باز توقع داریم خدا کمک کنه؛ این جوری نمیشه! فرمانده گردان باید جلوتر از همه باشه.» @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی: از جمله باب‌های معرفتی که در جبهه‌ها به راه افتاد، شب‌های وداع بود که نظیر آن را در تاریخ اسلام فقط در زمان امام حسین علیه السلام در کربلا و شب عاشورا می‌توان یافت. در کنار حاج قاسم @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹گفتیم حسین ، تا فدایش باشیم ما مثل کبوتر به هوایش باشیم 🌹ای کاش که لیله الرغائب هر سال ما زائر صحن کربلایش باشیم @sardaraneashgh
نقل از همرزم شهيد روح اله محمدي : خاطره اي از زبان خود شهيد كه برايش تازگي داشت و براي اولين بار با چنين صحنه هايي روبرو شده بود و به نقل خودشان هرگز اين صحنه را فراموش نمي كنند. برادر قايمي در روزهاي آخر براي اين كه متوجه شدند كي مي خواهيم برگرديم از جبهه دشت عباس به جبهه ما مراجعه كردند. شب بود ما با دوستان مشغول صحبت كردن بوديم كه برادر قايمي از راه رسيدند در جبهه دشت عباس آتش دشمن نبود چون با دشمن فاصله داشت، اما اين جبهه فاصله كمي با دشمن داشت و دشمن بيشتر شب ها آتش بر سر ما مي ريخت از جمله همان شب كه برادر قايمي آمد باران شديدي مي باريد و دشمن از هواي باراني و ابري خيلي وحشت مي كند. لذا شروع كرد به ريختن آتش بر سرما. برادر قايمي كه صحنه برايش تازگي داشت گفت من وصيت نامه ننوشته ام واينجا هر لحظه احتمال شهيد شدن است لذا كاغذي طلب كرد و با چراغ فانوس كوچي كه داشتيم شروع به وصيت نامه نوشتن كرد . آتش دشمن آنقدر شديد بود كه بعضي از خمپاره ها كه كنار سنگر مي خورد گرد و خاك بلند مي شد و فضاي سنگر پر از گرد و خاك مي شد ولي تقدير بر اين بود كه اين خمپاره ها به سنگرها اثابت نكنند. از سنگر خودمان خارج شدم كه احوالي از بچه هاي ديگر بپرسم كه ديدم بچه ها در فعاليت هستند و گفتند يكي دو تا از بچه ها به شدت زخمي شدند و آنها به سنگر بهداري كه در بيست متري سنگر ما بود برده اند. وجب به وجب خاكريز مسلسل مي باريد بيرون آمدن از سنگر و به طرف سنگر ديگري رفتن مساوي با مرگ بود ولي وظيفه ايجاب مي كرد كه به كمك همنوعانمان برويم وقتي كه به سنگر بهداري رسيديم چيزهايي را براي اولين بار ديدم كه هرگز فراموش نمي كنم يكي از برادران را ديدم كه تركش به پيشاني او خورده بود و مغزش بيرون آمده بود و در حال احتضار بود با يك حالت خاص، با چهره اي خندان ، رويي گشاده، كه با كمك دوستان متخصص سر او را باند پيچي كرديم وچون هنوز رودخانه كارون طغيان نكرده بود و از پل فلزي كه ارتش زده با آمبولانس آنها را به طرف شهر حركت داديم كه اين برادر بزرگوار همراه يكي ديگر از همرزمانمان نرسيده به جاده آسفالت به درجه رفيع شهادت رسيدند. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا متشکرم که مرا را در خانواده ای شیعه به دنیا آوردی. یاریمان کن تا اقتدار حسینی را ادامه دهیم و دعای ما فقط عاقبت به خیری و بودن در رکاب حضرت صاحب الزمان(عج)باشد. "ما زنده برآنیم که آرام نگیریم" 🌷قسمتی از وصیتنامه جانباز شهید مدافع حرم امین منوچهری🌷 @sardaraneashgh
✨سردار سلیمانی مورد عنایت خاص اهل بیت بود و ارادت خاصی به ائمه معصومین (علهیم السلام) به ویژه حضرت فاطمه (س) داشت و در عملیات‌ها هم به ایشان توسل می‌کرد. ✨در سفری که برای شرکت در مراسم فاطمیه به کرمان داشت، طرح ترورشان خنثی شد. محلی برای این کار آماده و مواد منفجره بسیاری تهیه شده بود تا شبی که برای مراسم به کرمان می رفت، عملیات ترور انجام شود. ✨ به لطف خانم فاطمه زهرا(س) و اِشراف دوستان این نقشه شوم خنثی شد و این چیزی جز لطف و عنایت ائمه به ایشان نبود. اعتقاد ما بر این است که نیرویی خاص و دست الهی از این مجموعه حفاظت می‌کرد. @sardaraneashgh
🌷شهید محمدتجلا 📚به قرآن و نهج‌البلاغه علاقه وافر داشت و در منزل با چند نفر از دوستان به بحث و تحليل مسائل اجتماعي و اعلاميه‌نويسي مي‌پرداخت. 💠گاهي تا نيمه‌هاي شب جلسات مزبور ادامه داشت. كتب مذهبي و سياسي و اجتماعي و اعلاميه‌هايي را كه به دست مي‌آورد به خواهرش هم مي‌داد تا در مدرسه در اختيار ديگران بگذارد. 💎بسياري از كتابهاي خود را به مسجد اهدا كرد و به خواهرش درس پايداري و استقامت داد. محمد چندين بار از تعقيب مأموران ساواك جان به در برده و با هوشياري از چنگ آنان فرار كرده بود. در زندگي بسيار ساده و بي‌پيرايه بود. 🌺💕🌺  @sardaraneashgh
🎙| در‌همایش‌خــانوادھ‌ࢪضــو؁: یڪ‌نمازظهردرخدمت‌آقا‌بودیـم...🌼 نمازڪھ‌تموم‌شد‌آقامےخواستندبروند... به‌من‌گُفتند:کارے ندارید؟🌿 گفتم:آقایھ‌ناهاࢪباشماآرزوست👀🌸 آقاگفتند:ببخشیدمن‌ناهارم‌رو‌با حاج‌خانم‌میـخورم...♥️✨🔗 ‌ @sardaraneashgh