eitaa logo
هم‌عهدی با شهدا
107 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
77 فایل
﷽ باید یاد حقیقت وخاطره‌ی شهادت را درمقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.(امام خامنه‌ای) 🌹(نحوه شهادت #شهید_محمدحسین_کسرایی) https://eitaa.com/shahidkasraei/4 📽انیمیشن شوق ایثار (روایت لحظه شهادت) https://eitaa.com/shahidkasraei/4759
مشاهده در ایتا
دانلود
پشیمان نمی‌شوید-رفیعی.mp3
1.83M
💠 (ع): سه چیز اگر در زندگی شما باشد پشیمان نمی‌‌شوید ... 🔹 حجت‌الاسلام 🌷 @shahidkasraei
💠 آیت الله (ره) : راه خلاص از گرفتاری‌ها منحصر است به در خلوت برای (عج)، نه دعای همیشگی و لقلقه زبان بلکه دعای با و و همراه با 🌷 @shahidkasraei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مردم زمان #غیبت با فضیلت‌ترین مردمند! 🎙استاد #فاطمی_نیا 🌷 @shahidkasraei
📷 #شهید_احمدعلی_نیری 🌹 #یاد_شهدا #هم_عهدی_با_شهدا #دفاع_مقدس #عارف_شهید دوری از #گناه 🌷 @shahidkasraei
📍زورو در جبهه❗️ مثل همه بسيجی‌ها خوش سيما بود و خوش مَشرَب. از روزی كه اومد گردان، اتفاقات عجيبی در اردوگاه تخريب افتاد. لباس‌های نيروها كه خاكی بود و در كنار ساک‌هايشان قرار داشت، شبانه شسته ميشد و صبح رو طناب وسط اردوگاه خشك شده بود. ظرف غذای بچه‌ها نيمه‌های شب خود به خود شسته ميشد. هر پوتينی كه شب بيرون از چادر می‌ماند، صبح واكس خورده و برّاق جلوی چادر قرار داشت... علی كه از همه كوچكتر و شوختر بود، وقتی اين اتفاقات جالب را می‌ديد، می‌خنديد و ميگفت: بابا اين كيه كه شبها زورو بازی در مياره و لباس بچه ها و ظرف غذا را می‌شوره؟ گاهی هم می‌گفت: "آقای زورو لطف كنه و امشب لباس‌های منم بشوره و پوتين‌هام رو هم واكس بزنه"! بعد از عمليات، وقتی شهيد شد، يكی از بچه‌ها با گريه گفت: يادتونه علی چقدر زوروی گردان رو مسخره می‌كرد؟ زورو خودش بود و من رو قسم داده بود كه به كسی نگم... #شهید_محمدعلی_قزلباش #درس_اخلاق
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷سهم ایرانیان در #ظهور #امام_زمان(عج) 👌سه گام #امام_خمینی(ره) برای آماده سازی جهان برای ظهور، در سال ۱۳۴۲... 🎙استاد #عالی 💠 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌷 @shahidkasraei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 مرد، خادم زن 😄 #خنده_حلال 👤 استاد #قرائتی 🌹 @shahidkasraei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 مرد خوب 😄 #خنده_حلال 👤 استاد #قرائتی 🌹 @shahidkasraei
🔴سید کریم پینه دوز؛ مردی که 19 سال آقا (عج) به دیدنش میرفت.. ✳️نامش سید کریم محمودی بود؛ حجره ی کوچکش در بازار، جایی بود که سالها در آن پینه دوزی کرده بود و شهرت سید کریم پینه دوز را هم به همین خاطر به او داده بودند. 🌹همانجایی که بارها و بارها، امام زمان (عج) به دیدارش رفته و با او هم صحبت شده بودند. 🌸آنچه در مورد سید کریم پینه دوز مشهور است، ملاقاتهای 19 ساله ی او با صاحب الامر (عج) در شبهای جمعه بود. ☘راز این کرامت بزرگ و دائمی را خود سید کریم اینگونه تعریف می کند: شبی در عالم خواب، جدم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را دیدم. از ایشان تقاضای ملاقات امام عصر (عج) را نمودم. 🌟 آن حضرت فرمودند: «در طول شبانه روز، دو مرتبه برای فرزندم سیدالشهدا (علیه السلام) گریه کن.» از خواب بیدار شدم و این برنامه را به مدت یک سال اجرا کردم تا به خدمت آن حضرت نایل آمدم. 🔵وقتی توسل و صبر، گره ها را باز کرد ✳️مهلت اجاره خانه تمام شده بود، کنار دیوار چادر زده بود و خودش اسباب اثاثیه را توی کوچه آورده بود و با ناراحتی روی یک صندلی کهنه نشسته بود و به آقایش متوسل شده بود. 🌸آقا آمده بود و بهش گفته بود: «سید نگران نباش! اجدادمان هم مصیبتهای زیادی کشیده اند.» سید لبخندی زده بود و به شوخی گفته بود: ❤️«درست است آقا جان! اما هیچ کدام به درد اجاره نشینی مبتلا نشده اند!» 🌷حضرت مهدی(عج) تبسمی کرده بودند و فرمودند: «منزل درست می شود.» 💠و به صبح نرسیده کسی آمده بود و گفته بود خواب دیده که حضرت ولی عصر(عج) به او فرموده اند: «برو، فلان خانه را، در فلان خیابان بخر، به اسم سید کریم محمودی...» و در طول یک شب تا صبح خانواده بی سرپناهش، صاحب خانه شدند. 🔵آزمایش وفای عهد 💥صدای قدمهای کسی روی سنگهای کف مغازه توجهش را جلب کرد. سرش را که روی کفش خم کرده بود، بالا آورد. لبخندی صورتش را پوشاند. «شمایید آقا!» ♻️ برای چند لحظه کار را کنار گذاشت و سلام احوالپرسی گرمی کرد. طبق عادت همیشگی، آقا روی صندلی رو به رویش نشست. 💠سید سرش به کار گرم شد. 🌹«کفش ما را هم می دوزی؟» 💠«بله آقا جان! بعد از اینکه این 3 تا کار تمام شد مال شما را هم می دوزم.» ✳️سید سرعتش را بالاتر برد. حواسش بود که کفش میرزا را باید بعد از نماز تحویل بدهد. خوش قولی و مهارتش در بازار معروف بود. 🌹آقا دوباره پرسید: « سید کریم! کفش ما را هم می دوزی؟» 💠کریم لحظه ای دست از کار کشید و لبخندی زد. دست بر چشم گذاشت و گفت: «چشم آقا جان! این 3 تا کار تمام شد با جان و دل کفش شما را هم می دوزم.» ✳️دوباره مشغول شد. دستهای کریم انگار با سوزن و کفش بازی می کرد. 🌸دوباره آقا فرمود: «سید کریم! کفش ما را هم می دوزی؟» 🔰این بار کریم کفش را رها کرد. عبا را روی دوشش محکم کرد و با سرعت به طرف آقا رفت. با لبخند شیطنت آمیزی دست در کمر آقا انداخت و محکم نگهش داشت. سرش را نزدیک گوش مبارک حضرت (عج) برد و گفت: «من غلام و نوکر و خاک پای شمایم، این همه مرا امتحان نکنید! 🌺اگر یکبار دیگر تقاضای خود را بفرمایید و مرا شرمنده خود کنید، من هم مردم کوچه و بازار را خبردار می کنم که شما در مغازه من هستید.» 🌼آن گاه حضرت او را دلداری داده و عمل او را در تعهد به قول و پیمان، تایید فرموده بودند... 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸 📙 زندگینامه آقا شیخ مرتضی زاهد، محمد حسن سیف اللهی ،ص50 📙. نقل قول از استاد کاظم صدیقی
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از این که پلی استور خود به خود طلاگرام و هاتگرام رو از رو گوشیتون پاک کرده تعجب کردید؟ حالا این ویدئو رو ببینید: مدیر گوگل در مجلس آمریکا داره درباره دسترسی های گوگل در گوشی‌های ما توضیح میده، تقریبا هرکاری که می‌کنیم رو متوجه میشن... @BisimchiMedia
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای عکس معروف خداحافظی #شهید_مجید_قربانخانی و فیلم زیارت او در حرم #حضرت_رقیه(س) چه بود؟ #مدافعان_حرم 🌷 @shahidkasraei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی #شهید_مجید_قربانخانی از زمان شهادت و مزار خود خبر داد همان محلی که پیکر مطهرش در آن آرام گرفت... #مدافعان_حرم 🌷 @shahidkasraei