eitaa logo
شهید حاج حسین خرازی
1.9هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
135 فایل
رفقا! این راه رفتنی است بدون دست، بدون پا و حتی بدون سر! مثل رفتن شهدا... کانال شهید حاج حسین خرازی | نعم الرفیق ارتباط با ما: @hajhoseinkharazi تبادل: @hajhosein_tab ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16849344385111
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️ ‼️ دوستان و عزیزان شهید، سلام کمتر از یک روز تا ولادت آسمانی شهید حاج حسین خرازی باقی مانده است، و به لحظه‌ی آسمانی وصال عشق نزدیک می‌شویم. روزی که خداوند محبوبش را، عزیزش را، شهید عشقش را از آنِ خود کرد ♥️ شهیدی که سال ها بعد؛ راهبَر و رَهنمای ما شد، ستاره ی چراغ راهمان شد و برای خیلی هامان نقطه عطف شروعی دوباره برای زندگی 🍃 ان‌شاءالله که رهرو راهشان و تفکرشان باشیم ــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸 شما عزیزان می‌توانید خاطرات نحوه آشنایی‌تان و یا کرامات شهید را برای ما ارسال کنید تا در کانال قرار بدهیم 🔸 ارتباط با ما: 🆔 @hajhoseinkharazi ــــــــــــــــــــــــــــــ @Shahidkharazi_Com
۸ اسفند | سالروز شهادت شهید حاج حسین خرازی
چه تصـویر زیبایی از تو در ذهن ها شکل می گیرد فرمانده لشکر امام حسین باشی آن هم بدون دست ... " شهادتت مبارک نعم الرفیق ... " | ۸ اسفند ۱۳۹۸ @Shahidkharazi_Com
| عزیزای دل حاج حسین | 🍃 سلام آشنایی من با حاج حسین خیلی اتفاقی بود من یه موسسه ای میرفتم که اونجا درباره ی شهدا خیلی مطالب و زندگینامه و وصیت نامه به ما میدادن من یه مدتی قصد اینو داشتم که هر شهیدی رو که اونجا بهمون معرفی کردن رو یه زندگینامه و چند تا خاطره و وصیت نامه ازش توی یه دفتر بنویسم خیلی از شهدا رو نوشتم ولی به حاج حسین که رسیدم شیفته ی ایشون شدم اصلا ایشون یه جور دیگه بودن یه حالت دیگه ای منو به خودشون جذب کردن اینجور شد که وقتی توی همون موسسه بهشون گفتم، گفتن که دوست شهیدت اتنخاب کن و من هم این کار رو کردم و خیلی وقتا هم ایشون کمکم کردن و خودم فهمیدم که این کمک از طرف ایشون بوده و واقعا از خدا ممنونم که ایشون رو سر راه من گذاشتن @Shahidkharazi_Com
| عزیزای دل حاج حسین | 🍃 و گاهی چه زود دیر می شود حدود یک سال پیش بود دلم پر زده بود که سال تحویل امسال رو کنار نعم الرفیق باشم اما خب راه دور بود و تقریبا نشدنی وقتی با خانوادم موضوع رو در میان گذاشتم با مخالفت روبرو شدم با نعم الرفیق حرف زدم بهشون گفتم بطلبند ما رو، گریه کردم و ازشون خواستم. خلاصه بعد از چند روز و مخالفت ها و موافقت خانوادم با دعوت نعم الرفیق راهی اصفهان شدم تا سالَم رو تو آغوش پر محبت ایشون تحویل کنم. نگم که اون شب چه حالی داشتم حس آرامش انگار تمام دنیا به من می‌گفتند که چقدر خوشبخت هستم بالاخره سال 97 به پایان رسید و سال تحویل 98 برایم به یاد موندنی ترین سال تحویل شد اما خب معلومه سالی که با شهید خرازی شروع بشه یه سال معمولی نیست توی تابستون 98 بود که به واسطه ی یکسری اتفاق ها تو زندگی من و به لطف نعم الرفیق آقا طلبیدند و راهی مشهد شدم اما این مشهد با مشهد های قبلی فرق داشت مشهدی که شروع تمام اتفاقات خوب زندگی من شد مشهدی که باعث تحول من شد و با یک گروه فرهنگی از شهر نعم الرفیق راهی شده بودم بعد از مشهد جلسه های هفتگی این گروه رو سعی می کردم برم هر چند خیلی سخت بود و این جلسات به من کمک کرد که تو راه جدیدی که انتخاب کرده بودم ثابت قدم باشم بعدها فهمیدم سالنی که جلسات هفتگی این گروه توی اون برگزار می شه سال ها پیش محلی بوده که شهدای زیادی از جمله شهید خرازی توی اون سالن رفت و آمد کردند توی اون سالن نفس کشیدن و ... امسال برای من سالی بود که با شهید شروع شد اتفاق های خوب زندگی من رقم خورد و با نظر لطف شهید بهترین سال زندگی من رو به وجود آورد و تولد دوباره ی زندگی تولدی که مطمئنم لبخند شهید رو بدرقه ی راهم میکنه. و در پایان نعم الرفیق من تولد آسمانی ات مبارک برای ما هم چنین سر نوشتی رقم بزن و سلام ما را به حضرت مادر برسان🙏 @Shahidkharazi_Com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺انتشار برای اولین بار لحظه آغاز عملیات بدر و دستور حرکت نیروها توسط علمدار سپاه عشق شهید حاج حسین خرازی 🔷 در سالگرد شهادت فرمانده شهدا را یاد کنیم به ذکر صلوات + عجل فرجهم @Shahidkharazi_Com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شما هیچ لازم نیست اگه کاری را برای خدا کردی بیای اینو بگی!! 🔸 اگر کار برای خداست پس گفتن برای چه ... @Shahidkharazi_Com
‏🔹می‌گویند؛ هادی المُضلین...می‌گویند؛ گمشدگان را ... مرا که می‌شناسی...؟ همان گمشده‌ی ! امیدم تویی که مرا به رهنمون شوی... الهادے یَهدی اِلیٰ المَهدی ⚫️ فرا رسیدن سالروز شهادت امام هادی(ع) تسلیت 🖤 @Shahidkharazi_Com
بسم الله الرحمن الرحیم ‼️ ‼️ به اطلاع همه‌ی شما دوستان شهید می‌رسانیم که رأس ساعت ۷ بر مزار شهید عزیز حاج حسین خرازی گردهم می آییم و شما عزیزان دعوتید که با حضور گرم خود این محفل را مزین کنید. سپاس از لطف شما همراهان 🍃 @Shahidkharazi_Com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اولین روزهای آشنایی با حسین، یعنی نوروز ۱۳۵۸، دورانی بود پر از کار و تلاش و جنب و جوش انقلابی. برای جوانانی که می خواستند با چنگ و دندان از انقلاب نوپای امام خمینی (ره) حراست کنند جالب بود با جوانی خوش سیما آشنا شوند که با لبخندی بر لب و بیشتر، قرآنی در دست، برای کارهای سخت پیشقدم می‌شود. اگر در اولین روزهای سلام علیکی با حسین پیدا کردم به من می‌گفتند که این آدم سر به زیر و بی آلایش با آن دوچرخه فَکسنی خیلی زود فرماندهی بزرگ در عرصه‌ی نبردی مقدس می‌شود، معلوم بود که باور نمی کردم. البته این از معجزات انقلاب اسلامی ایران بود. اگر بخواهیم آن تحول عظیمی که امام راحل (ره) در جوانان بوجود آورد را بشناسیم، مصداق خیلی خوب آن حسین خرازی بود. حسین نتیجه‌ی آن دم مسیحایی، و البته یک دانه بود. - جز لبخند چیزی نگفت | 📚 - @Shahidkharazi_Com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 برنامه سالروز شهادت شهید حاج حسین خرازی بر مزار مطهرشان ۸ اسفند ۱۳۹۸ @Shahidkharazi_Com
هدایت شده از شهید کاظمی
به مناسبت هشتم اسفندماه، سالروز شهادت @shahidkazemi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| عزیزای دل حاج حسین | 🍃 . . . 🌙 عَکس هایَت را میگَشتم تا بِبینَم کُدام زیباتَر اَست.. کِه آن را بَرگزینَم.. چِه خیالاتی با خود داشتَم؟! شُما، با آن لَبخندِ زیبا و چَشم هایی کِه هَمیشِه چینی کِنارِشان اُفتادِه بود، هَمه جا زیبآ بودی :) عَکسی را دیدَم از شُما، کِنارِ آقا.. اَز تهِ دِل لَبخند بِه رویِ لَب هایِتان بود.. آقا میخَندید.. شُما میخَندیدی.. وَ حاج اِبراهیم لَبخند میزَد.. مُطمَئِنم کِه بیرون اَز آنجا، بویِ یآس می آمَد.. میدانی حاح حُسِین.. هَر کُدام از عَکس هایَت را کِه میدیدَم، بیش اَز پیش شیفتِه ی اَدبِ نِگاهَت میشُدم.. حَیایِ چَشمانِ شُما.. هَمه جا خُدارا میدیدی و چِه زیبا هَمه جا با آن نِگاه و لَبخند هایَت دِلبری میکَردی.. گویی خُدا شُمارا آفَرید بَرایِ اَدب.. بَرایِ حَیا.. حاج حُسِین.. اَگر میشَود از آسِمان، دَر میانِ جَمعِ شَهیدان، بِه صفِ نَماز کِه ایستادی.. قُنوت کِه گِرفتی با یِک دَستت، برایِ مَن هَم دُعا کُن.. میدانی حاج حُسِین.. دِلم جَوانی کَردن میخواهَد.. اَز جنسِ جَوانی کَردن هایِ شُما! اَز جنسِ عاشِق شُدن هایِ شُما! لَبخندهایِ شُما.. :) راستی حاج حُسِین، چِقدر هَمه جا بویِ یآس می آیَد.. .. .‌. @Shahidkharazi_Com
| عزیزای دل حاج حسین | 🍃 بسم الله ... تو روزایی که برات شبن و زندگی ای که مثل یه باتلاق همه ی قلبت رو می‌بلعه، و مضطری برای یک روزنه نور ... سال آخر دبیرستان تو همه ی تاریکی و ناامیدی از تموم زندگی ای که رو به پوچی می‌رفت، یکی از هم مدرسه ای هام منو تو یه گروه هیئت مجازی ادد کرد. برام از رفیق شهیدش «شهید محمدرضا تورجی زاده» گفت و اینکه به نیت ایشون این هیئت رو تشکیل داده! تو دلم گفتم کاش منم یه رفیق شهید پیدا کنم ولی خب کی؟ اون روزا شهدا برام قابل احترام بودن و نهایت ارتباطم شاید سلامی بود که صبح ها تو راه مدرسه با دیدن اسمشون رو کوچه ها می‌دادم... یه دفتر داشتم که عکس شهید خرازی بود، یادم نمیاد قبلا چیشد که دفتر ایشون رو انتخاب کرده بودم. مرداد ۱۳۹۶ بود که حاج حسین شد رفیقم، از اون موقع کار خوبی اگر انجام میدادم می‌زدم به نیابت رفیق شهیدم. اون سال با اتفاقا و آدما و تحول بزرگی رقم خورد؛ اون روزای تاریکم بساطش جمع شد و جاش رو به یه علاقه‌ی قلبی داد، حس خوب پناهنده شدن به شهدا، حس خوب پناهنده شدن به خدا. از اون موقع هنوز هم با کاراشون با گره گشایی ها و محبت هاشون بهمون یادآور میشن که پشتمون هستن و حالا میدونم که چقدر مدیون نگاهشونم و اگر نباشن بیچارم ... @Shahidkharazi_Com
راستی راستی فهمیده بود که دفاع از انقلاب اسلامی با آن همه دشمن و هیاهوی جهانی، شوخی بردار نیست. از اول تا آخر که با او بودیم یک خواب راحت و یک غذای درست و حسابی نخورد و به یاران خود هم یاد داد که زندگی در شرایط سخت را بپذیرند و تحمل سختی ها برای دفاع از اسلام را از نماز شب خواندن هم لذت بخش تر بدانند. فکرش را بکنید در هوای سرد نیمه شب که سوز زمستانی بیابان خوزستان حاشیه‌ی کارون تا مغز استخوان را می سوزاند عزیز دردانه های مردم را بریزد توی رودخانه و آنقدر در میان آنها بماند تا صدای اذان صبح هم در آید. یادم می آید آن شب که از میان نخل‌های آخر شهرک دارخوین به طرف سنگر فرماندهی می آمدیم، اشک می ریخت و به درگاه خدا استغاثه می‌کرد. حسین بهتر از هر کس دیگری قدر بچه های مردم را می‌دانست و همه‌ی وجودش آن خوب‌های از دنیا رمیده و به خدا پیوسته بود. بچه های لشگر هم به فرمانده‌ی خود افتخار می‌کردند و فرمانش را به جان می‌خریدند. - جز لبخند چیزی نگفت | 📚 - @Shahidkharazi_Com
«خالقا! تو را به خودت قسم، تو را به پیامبران و امامان زجر کشیده و معصومت قسم، بسیار عاشقم کن..» 🕊 امروز ۱۰ اسفند ماه سالروز شهادت 🔴 شهید صاحب این تصویر بی مثال است @Shahidkharazi_Com
شهید حاج حسین خرازی
«خالقا! تو را به خودت قسم، تو را به پیامبران و امامان زجر کشیده و معصومت قسم، بسیار عاشقم کن..» 🕊 ا
... ای کسانی که این نوشته را یا بهتر بگویم این سوز دلم و این درد دل نمی دانم چه بگویم این تجربه تلخ و یا این وصیت نامه یا این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضای عاجزانه را می خوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بنده ها هم می توانند به خواست او به بالاترین درجات دست یابند؛ البته در این امر شکی نیست؛ ولی بار دیگر به عینه دیده اید که یک بنده گنه کار خدا به آرزویش رسیده است. [ برشی از وصیتنامه شهید امیر حاج امینی به بهانه سالگردش ] @Shahidkharazi_Com
هدایت شده از علیرضا پناهیان
Panahian-Clip-BaharTabeatVaManaviyat.mp3
2.67M
🎵بهار طبیعت و معنویت ➕چند پیشنهاد کاربردی برای ماه رجب @Panahian_ir
بله زندگی در شرایط سخت. بعضی ها فکر نکنند توی جنگ حلوا قسمت می‌کردند یا اگر کسانی مثل حاج حسین، وقتی صحبت از صلح صدامی می شد، اخم می کردند و گره به پیشانی آن‌ها می‌آمد از تیر و ترکش و تکه تکه شدن بدن ها خوششان می‌آمد، نه! البته که اینطوری نبود بلکه برای آنهایی که زندگی خود را وقف به جبهه کردند، مهمترین کار، ادای تکلیف بود و برای رضای خدا سختی‌ها را تحمل می کردند حسین به بسیجی ها یاد می داد که در صحنه‌ی نبرد ننه من غریبم در نیاورند و محکم و استوار باشند، او نیروهای خط شکن خود را قبل از شروع عملیات و برای پذیرفتن شرایط سخت این گونه توجیه می‌کند: «کمربندها را محکم ببندید. بند پوتین هایتان را محکم کنید. فشنگ اسلحه هایتان آماده باشد. تجهیزات را به بدن هایتان محکم ببندید، خیلی قبراق، آماده عملیات باشید. برادران، جنگ بدون تلفات، زخمی، شهید اصلا معنا ندارد. در قاموس جنگ، سختی، خشنی، تشنگی یک واقعیت و جزء لاینفک جنگ است.» - جز لبخند چیزی نگفت | 📚 - @Shahidkharazi_Com
شهید حاج حسین خرازی
| عزیزای دل حاج حسین | 🍃 سال ۱۳۹۷ بعد از امتحانات ترم اول به همراه جمعی از دوستان عازم شلمچه شدیم من اصلا دوست شهیدی به اون صورت نداشتم گلزار شهدا میرفتم و شهدای بخصوصی رو مد نظرم داشتم اما شهیدی که واقعا توی ریشه قلبم نفوذ کنه تااون موقع نداشتم... اولین بارم بود که رفته بودم شلمچه پادگان شهید مسعودیان بودیم دوستام اکثرا داشتن صبحانه میخوردن یا آماده میشدن منم که طبق روالم اول از همه حاضر میشم و تنها میرم بیرون توی محوطه داشتم تانکها و وسایل و نگاه میکردم وسلفی ام مینداختم یک خادمی صدام زد که بیا رزق تو بردار گفتم بزارید برم داخل و بیام چشم گفت نه بیا دیگه تا بری همه اومدن البته اولین نفری بودن از جمع کل زائرا که رزق برمیداره ‌.. یه کارتون بزرگ دستش بود و کلی کتابچه کوچولو از شهدا به چشم میخورد که پروانه های فومی بهشون متصل بود نیت کردم گفتم خدایا شهیدی منو انتخاب کنه که عاقبت بخیر بشم وقتی برداشتم و به عکس شهید نگاه کردم از خادم پرسیدم ایشون کیه؟ خوبن؟ گفت حاج حسین خرازیه عالیه از همون روز به بعد دل در گرو ایشونه ان شاءالله هممون مثل شهدا رفتار کنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد + تصویر بالا همون کتابچه کوچیک که منو با حاج حسین آشنا کرد و در طول سفر همراهم بود در اروند کنار @Shahidkharazi_Com
🔹حال و هوای این روزهایم را کسی نمی‌داند! باد که می‌آید... رارهسپارش می‌کنم اما را به هیچ نمی‌دهم ...! 🔻طلبه شهید @Shahidkharazi_Com
سال ۱۳۵۸ در حقیقت برای حسین دوران خودسازی بود. چند نفری که به او نزدیک بودیم می‌دیدیم که حال حسین روز به روز عوض می‌شود و بیشتر مواقع در حالی که برای کارهای عملیاتی پیشقدم بود اما از لحظه لحظه‌ی عمر خود برای درک مفاهیم قرآنی استفاده می کرد. او با استفاده از قرآنی که دارای تفسیر، مرحوم الهی قمشه‌ای بود، آیات مخصوص به مسائل اجتماعی و جهاد را حفظ می‌کرد و بیشتر روزها را روزه می گرفت. - جز لبخند چیزی نگفت | 📚 - @Shahidkharazi_Com