eitaa logo
شَهید حـٰاج حُسِیـنِ خــَرازی
2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
139 فایل
رفقا! این راه رفتنی است بدون دست، بدون پا و حتی بدون سر! مثل رفتن شهدا... کانال شهید حاج حسین خرازی | نعم الرفیق ارتباط با ما: @hajhoseinkharazi تبادل: @hajhosein_tab ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16849344385111
مشاهده در ایتا
دانلود
هواپیما که رفت، چند نفر بی هوش ماندند و من که ترکش توی پایم خورده بود و حاج حسین، تنها. رفته بود یک تویوتا پیداکرده بود آورده بود، می خواست ما را ببرد تویش. هی دست می انداخت زیر بدن بچه ها؛ سنگین بودند، می افتادند. دستشان را می گرفت می کشید، باز هم نمی شد. خسته شد. رها کرد رفت روی زمین نشست. زل زد به ما که زخمی افتاه بودیم روی زمین، زیر آفتاب داغ. دو نفر موتور سوار رد می شدند. دوید طرفشان. گفت: بابا! من یه دست بیش تر ندارم، نمی تونم اینا رو جا به جا کنم. الان می میرن اینا. شما رو به خدا بیاین. پشت تویوتا یکی یکی سرهامان را بلند می کرد، دست می کشید روی سرمان: نیگا کن. صدامو می شنوی؟ منم حسین خرازی. گریه می کرد... ❤️ ✍کانال شهید حاج حسین خرازی|نعم الرفیق https://eitaa.com/joinchat/1363410946C4e6aea8396
وقتی میری نماز میخونی دنبال حال خوبی؟ باید عاشقانه باید عاجزانه باید خاشعانه قنوت بگیری... حال خوب ما وقتیه که بیشتر، نگاهمون سمتِ خداوند باشه. پ.ن: قربون قنوتای یه دستت حاجی...♡ 📿 ✍کانال شهید حاج حسین خرازی|نعم الرفیق https://eitaa.com/joinchat/1363410946C4e6aea8396
داییش تلفن کرد گفت: «حسین تیکه‌ پاره رو تخت بیمارستان افتاده، شما همین طور نشستین؟» گفتم: «نه، خودش تلفن کرد گفت: دستش یه خراش کوچیک برداشته پانسمان می‌کنه می آد. گفت: شما نمیخواد بیاین. خیلی هم سرحال بود...» گفت: «چی رو پانسمان می کنه؟ دستش قطع شده!!» همان شب رفتیم یزد، بیمارستان. به دستش نگاه می کردم، گفتم: «خراش کوچیک!» خندید، گفت: «دستم قطع شده، سرم که قطع نشده» راوی: مادر شهید ❤️ ✍کانال شهید حاج حسین خرازی|نعم الرفیق https://eitaa.com/joinchat/1363410946C4e6aea8396
چه کردی با خنده های ساده و دلنشینت این همه دل را عاشق خدا کردی؟... ۲ روز تا زمینی شدن 🪴 ✍کانال شهید حاج حسین خرازی|نعم الرفیق https://eitaa.com/joinchat/1363410946C4e6aea8396
📆 ۱ روز مانده به ولادت نعم‌الرفیق ❤️ ✍ شهید حاج حسین خرازی | نعم‌الرفیق https://eitaa.com/joinchat/1363410946C4e6aea8396
| به نام خدا | سلام بر دوست خدا شهید حاج حسین خرازی... پیچیده عطر اباعبدالله در سالروز و‌لادتتان، یا بهتر بگوییم ولادت خیلی از ما؛ که همه اش را وام دار سفره‌ اهل بیتیم... چقدر زیباست...! عطرِ حسینی، ولادتتان را باشکوه تر کرده! یادمان نمی‌رود، همه مان خوب از بَر کرده‌ایم: "ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم!" بله فرمانده! ما شیعه‌ امام حسینیم و حسین وار هم باید زندگی کنیم، همچون شما... حاجی! تولدتون گرامی :) دوستتون داریم ❤️ ✍کانال شهید حاج حسین خرازی|نعم الرفیق https://eitaa.com/joinchat/1363410946C4e6aea8396
ﯾﮏ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩن ﺍﺯ ﻣﺎ ﺧﻮﺍستن ﺗﻌﺪﺍﺩﯼ ﺍﺯ ﺍﻓﺴﺮﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻭﺭن ﻭ ﺷﯿﻮﻩ ﺟﻨﮓ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ببینن. گفتیم ما ﺷﯿﻮﻩ ﺧﺎﺻﯽ ﻧﺪﺍﺭیم، ﺍﮔﺮ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺨﻮﺍهیم تعریف کاملی داشته باشیم، ﻟﺸﮕﺮ ﻋﻘﯿﺪﺗﯽ هستیم. ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩن رفتیم ﺍﻫﻮﺍﺯ ﻭ رفتیم یه ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺗﻮﯼ ﺟﺒﻬﻪ. ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺍشتیم ﻣﯽﺭفتیم، ﺷﻬﯿﺪ ﺧﺮﺍﺯﯼ رو دیدیم و ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭو ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩیم. ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺪم، ﺍﻓﺴﺮﻫﺎ ﭘﺮﺳﯿﺪن ﺍﯾﻦ ﮐﯽ ﺑﻮﺩ؟ گفتم: ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﺳﭙﺎﻩ ﻣﺎﺳﺖ. ﺍفسرها ﻣﺎﻧﺪن... گفتم ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺍﺳﺖ. ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﻠﺪ ﺍﺳﺖ؛ ﺍﻃﻼ‌ﻋﺎﺕ ﺑﻠﺪ ﺍﺳﺖ، ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﻠﺪ ﺍﺳﺖ، ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﺑﻠﺪ ﺍﺳﺖ، ﺗﻮﭘﺨﺎﻧﻪ ﺑﻠﺪ ﺍﺳﺖ، ﺍﺩﻭﺍﺕ ﺑﻠﺪ ﺍﺳﺖ... گفتن: ﮐﺠﺎ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ؟ گفتم: ﻫمین ﺟﺎ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻪ! ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩم هموﻥ ﮐﺸﻮﺭ، ﺑﺎ هموﻥ ﺍﻓﺴﺮ ﻣﻼ‌ﻗﺎﺕ ﺩﺍشتم. گفتن: ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮگشتیم ﺑﻪ ﺭﻫﺒﺮموﻥ گفتیم ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﯼ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻧﻈﺎمی موﻥ ﺍﮔﺮ ﺩﻩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ سپاﻩ ﺍﺳﻼ‌ﻡ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻋﺮﺍﻕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺩﺍشتیم ﻭضعمون ﻣﺜﻞ ﺍﻻ‌ﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺭ ﺫﻟﯿﻞ ﺑﺎشیم ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺩﺷﻤﻦ. 🎙محسن رفیق دوست ❤️ ✍کانال شهید حاج حسین خرازی|نعم الرفیق https://eitaa.com/joinchat/1363410946C4e6aea8396
هر از چند گاهی خدا دست ربوبیت خود را به همه نشان می‌دهد و حسین‌ها را جلوی چشم ما راه می‌برد و تا می‌آیند شناسایی می‌شوند، اطلاعات پرواز صدایشان می‌زند و یاعلی... تنها چیزی که از آنها می‌ماند خط سفید رنگ پروازشان در آبی آسمان است...🕊 حسین خرازی، نمود حسین‌های فشرده تاریخ هشت ساله کوره‌های جنگ ماست که تا به خودمان بیاییم و حتی به دنیا بیاییم پرواز کرده بود و حال، فقط خط سفید پروازش را می‌بینیم. 🖋 محمدصادق‌زارع ❤️ ✍کانال شهید حاج حسین خرازی|نعم الرفیق https://eitaa.com/joinchat/1363410946C4e6aea8396
حاج حسین داشت قرآن میخوند. ناگهان صدای بسیار وحشتناکی سنگر رو به لرزه در آورد و یکی از موشک های نُه متری دشمن در نزدیکی سنگر ما منفجر شد. حاج حسین انگار نه انگار... بدون هیچ حرکت اضافی، همچنان قرآن میخوند. ❤️ ✍کانال شهید حاج حسین خرازی|نعم الرفیق https://eitaa.com/joinchat/1363410946C4e6aea8396
اکثر اوقات پس از تکالیف مدرسه، به مسجد محله به نام مسجد سِیِّد رفته با صدای پرطنینش اذان و تکبیر می‌گفت... پ.ن: برای حال دلمون هم وقت بذاریم. ❤️ ✍کانال شهید حاج حسین خرازی|نعم الرفیق https://eitaa.com/joinchat/1363410946C4e6aea8396
ای شہید ... می دانم از ایـنجا کہ من نشسته‌ ام تا آنجا که تو ایستاده‌ای فاصلہ بسـیار اسـت امّــا کافیست تو فـقط دستم را بگیری دیگر فاصلہ ای نمی ماند ... ❤️ ✍کانال شهید حاج حسین خرازی | نعم‌الرفیق https://eitaa.com/joinchat/1363410946C4e6aea8396