eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
6.4هزار ویدیو
106 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
6 اون شب تا صبح گریه می‌کردم امید دلداریم میداد اما من آروم نمیگرفتم هنوز نگاه های توهین آمیر جاریم جلوی چشمام بود. صبح چند لقمه ای به زور خوردم. بعد از صبحانه امید رفت و یه مدت بعد همراه پدرشوهرم برگشت. از جام پاشدم و خودمو جمع و جور کردم. سلام‌کردم. پدرشوهرم گفت که می خواد باهام حرف بزنه. رفتیم به اتاق که بهم گفت تو هیچ فرقی با دخترم ناهید نداری و خیلی دوستت دارم. از روی عمد نخواستم ناراحتت کنم و الانم اومدم که ازت عذرخواهی کنم بابت رفتارم اگه ناراحت شدی معذرت می‌خوام. دستشو بوسیدم و گفتم شمام هیچ فرقی با پدرم ندارین بابا اکبر. از اون روز دیگه به پدرشوهرم احترام می‌ذاشتم و سعی کردم که با فکرای بیخودی زندگی رو برای خودم تلخ نکنم. و کنار امید با آرامش زندگی کنم. ادامه دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:الاسرا🦋 :85 :الاستاد:راغب مصطفی غلوش سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊 🕊 برشهدا...🌷 ♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند و اگر بال خونیـن داشته باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم... ‌‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊 🕊 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🇮🇷🌹اسامی ۸۱شهید🌷 و محل شهادت شهدای امنیت و ترور مهر و آبان ماه ۱۴۰۱🇮🇷 ---------------------------------------------------------------- : ۱. طلبه ۲. ۳. حسنوند ۴. ۵. ۶. ۷. ------------------------------------- : ۸. ------------------------------------- : ۹. (گرمسار) -------------------------------- ۱۰. : ۱۱. - ۱۲. - ۱۳. - نیروی امنیتی ----------------------------------- : ۱۴. (سراوان) ۱۵. ایرانشهر ۱۶. (خاش) ۱۷. (زاهدان) ۱۸. (زاهدان) ۱۹. (زاهدان) ۲۰. (زاهدان) ۲۱. (زاهدان) ۲۲. (زاهدان) ۲۳. (زاهدان) ۲۴. (زاهدان) ۲۵. (سراوان) ۲۶. (سراوان) ۲۷. ۲۸. ( ) ---------------------------------------- : ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴. ۳۵. _جو ----------------------------------- : ۳۶. ۳۷. ---------------------------------------- : ۳۸. دانشجو ۳۹. دانشجو ۴۰. ( ) ۴۱. ۴۲. ( ) -------------------------------------- : ۴۳. (ملایر) -------------------------------------- : ۴۴. ( ) ------------------------------------- : ۴۵. (شهدای ) ۴۶. (شهدای شاهچراغ) ۴۷. (شهدای شاهچراغ) ۴۸. (شهدای شاهچراغ) ۴۹. (شهدای شاهچراغ) ۵۰. (شهدای شاهچراغ) ۵۱. (شهدای شاهچراغ) ۵۲. ۸_ساله (شهدای شاهچراغ) ۵۳. (شهدای شاهچراغ) ۵۴. (شهدای شاهچراغ) ۵۵. (شهدای شاهچراغ) ۵۶. (شهدای شاهچراغ) ۵۷. (شهدای شاهچراغ) ۵۸. ( ) ۵۹. (شیراز) ۶۰. (شیراز) ۶۱. (لارستان) ۶۲. (لارستان) --------------------------------------- : ۶۳. (آمل) ۶۴. (آمل) ۶۵. (آمل) --------------------------------------- : ۶۶. (بوکان) ۶۷. (بوکان) ۶۸. (بوکان) ۶۹. (ارومیه) --------------------------------------- : ۷۰. (سنندج) ۷۱. (سنندج) ۷۲. (کامیاران) ۷۳. (مریوان) ------------------------------------ : ۷۴. -------------------------------------- : ۷۵. ------------------------------------- : ۷۶. ( کیاشهر ) ۷۷. (لاهیجان) ۷۸. (رشت) ------------------------------ مرز شمال غرب: ۷۹. ۸۰. ---------------------------- : ۸۱. 🕊 شادی ارواح مطهر شهدا ،ادامه دهنده ی راهشان باشیم،شرمنده ی خون آنها و خانواده هایشان نشویم صلوات🌷 *ا🍃🌹للهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم *🌹🍃 🦋🦋🦋
1 چهار سال از ازدواج و زندگی مشترکمون می‌گذره و الان یه پسر دوساله داریم. شوهرم سجاد یک سال از من کوچیکتر بود وقتی که اومد خواستگاری مهرش به دلم نشست . حقوقش خیلی کمتر از من بود اما همون موقع باهم قول و قرار گذاشتیم که به هم تو مخارج خونه کمک کنیم و منم‌ اضافی حقوقمو پس انداز کنم برای خودم. مادرم از اول به ازدواجمون مخالف بود. می‌گفت مدرکش و پایه حقوقش از توکمتره و بعدا تو زندگی به مشکل برمی‌خورین اما من که از سجاد خوشم اومده بود جوابم مثبت بود. به پدرم گفتم بهشون بگه جواب ما مثبته پدرم گفت که یه مدت صبرکنم و خوب فکرامو بکنم اما من تصمیمو گرفته بودم و سجاد رو به عنوان شریک زندگیم انتخاب کرده بودم. ادامه دارد. کپی حرام.
‍ ‍ 🌹یا علی اصغر (ع) 🌹: ‍ ازش پرسیدم «تو فکر می‌کنے مهدے چه جور آدمی‌ست؟» گفت«مرد.به معناے واقعے کلمه مرد.» ےکسال بیشتر اختلاف سن نداشتند و حمید به او به چشم یڪ پدر نگاه می‌کرد،حتے اگر تشرش می‌زد یا بازخواستش می‌کرد. خواهراشمی‌گفتند «هر وقت دنبال هردوشان می‌گشتیم کافے بود یکی‌شان را ببینیم تا مطمئن باشیم هر دوشان را پیدا کرده‌ایم.» حمےداگر می‌خواست یڪ دلیل محکم براے جبهه رفتنش بیاورد فقط می‌گفت «مهدے تنهاست.» تااین را می‌گفت خاموش می‌شدم.احساس می‌کردم اگر یکے از ما می‌تواند کار مفیدے انجام بدهد دیگرے نباید سدّ راهش بشود. کندنو جدا شدن حس عجیبے است که رازش گفتنے نیست؛ و همین‌طور گفتن از بودن و هستن آن‌ها و این‌که آدم خیلے ناگهانے فراموش می‌کند که حمیدش یڪ روز رقیبش بوده و قرار بوده هر دو با هم شهید بشوند و حالا حمید رفته،حتے بی‌جنازه،و او را تنها گذاشته.با یڪ دنیا خاطره و زندگے و این حس که نمی‌شود باور کرد او چریڪ باشد و من نباشم.هر جا می‌‌رفت دنبالش می‌رفتم تا عاقبت ازش بشنوم «کار تو سخت‌ترست ،فاطمه.» ےکمرتبه در سپاه ارومیه مشکل شدیدے پیش آمد.مهدے به حمید سفارش کرد دست از لجاجت بردارد،باز برگردد سپاه.دل حمید از آن درگیرے خیلے چرڪ بود.از سپاه هم آمده بود بیرون تا این‌که مهدے آمد گفت «برو مسأله‌ات را حل کن!خوب نیست نقل
‍ 🍃میگن بابا شهید شده، عمو. چیه؟ چه شکلیه؟ این اولین سوال دو یادگارش، محمد جواد و محمد صادق بود. و ماند که چه جواب بدهد؟ چه بگوید به این دو طفل که فقط کنجکاو بودند ببینند شهید کیست و چه شکلیست. نمی‌توانست شهید را توصیف کند هرکاری کرد نتوانست. چشمان مالامال اطرافیانش زمین خشک را کرد. آرام بسته بود، آرام خوابیده بود، آرام و زیبا. خواهر با صدایی آغشته به در گوش برادر نجوا میکند: "گلم را به «س»سپردم." خواهرم غم مخور که اورا به خوب کسی سپردی! به که در اوج بی کسی اش چگونه زیبا همه کَس شد، چگونه همدم غم زده های حسین شد، چگونه مرحم زخم هایشان شد، خیالت راحت باشد. آرام خوابیده، اطرافیان به این آرامشش غبطه می‌خورند. شاید فرزندانش حالا معنی شهید را فهمیدند، حالا دیدند شهید چه شکلیست، با آن قامت رعنا و چهره نورانی اش در آرام گرفته بود و به جگر گوشه هایش فهماند شهید کیست؟ و چه شکلیست؟فکر کنم خوب در ذهن بچه ها ماند... راستی با هر همسر و فرزندانت چشم انتظار ، چشم هایشان دریایی میشود، دلشان دیدن قامتت را میخواهد،همان وقت که در رکاب صاحب الزمانی...! دردسری بود نمی دانستیم حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم نگرانم که پس از مردن من برگردی پای تابوت،سرِ بُردن من برگردی 📅تاریخ تولد : ۱۳۶۱/۱۲/۱۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۹/۱ حلب 🗺مزار : بهشت زهرا قطعه ۵۳
روز دختر .... بر دخترانی مبارک باد که پدران‌شان ، پدری کرده‌اند برای آسایش همه‌‌ دختران این سرزمین دختر شهید شهید عبدالرضا موسوی🌷
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🏴بسم الله الرحمن الرحيم🏴 ای که می دهد بوی بهشت عاقبت شد قسمتش این سرنوشت در ، سوزان و سرخ و شعله ور یا علی با خطِّ خون بر آن نوشت ی عملیاات قدسس!!؟ زهراا س است🥀🖤 Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
🔖 نام : نادر نام خانوادگی : حمید دیلمی نام پــــدر : صبیح نام جهادی : محسن تاریخ تولد : ۱۳۶۳/۰۶/۰۲ - اهواز🇮🇷 دین و مذهب : اسلام ، تشیّع وضعیت تأهل : متأهل شـغل : پاسدار ملّیّت : ایرانی تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۷/۲۶ - قنیطره🇸🇾 مــزار : گلزار شهدای شهرستان ویس کتاب : «شبیه نادر» ❇️ 🟠شهید مدافع‌حرم نادر حمید 🔸همسر شهید نقل می‌کنند: زندگی‌مان را خیلی ساده شروع کردیم؛ ساده اما پُر از عشقی خالص؛ خالص از این جهت که هیچوقت بیش از آنچه بودیم، از هم توقع نداشتیم. 🔸شهید حمید به شدت معتقد به مسائل معنوی بود و در ایام محرم و صفر خودش را وقفِ هیئت می‌کرد. سرشار از معرفت و جوانمردی بود و در سنّ کم دست خیرش بیش از بیش بود. 🔸آقا نادر ید طولایی در دست‌گیری از مردم داشت و حتی در روزهایی که شاید از پیش برای تفریح بچه‌ها قرار می‌گذاشتیم اما موردی پیش می‌آمد، ابتدا به مردم کمک می‌کرد، این عمل او به منظور بی‌توجهی به من و فرزندانم نبود بلکه واقعاً با اعتقاد به دست‌گیری از برادران و خواهران دینی‌اش این کار را انجام می‌داد و بعد با شرح واقعه من را آرام می‌کرد. 🌼🍃🌸🍃🌺🍃 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ دلم برای شماغرق آه وغم شده است نسیم رحمتتان بازشاملم شده است دعای فاطمه درحق من اثر کرده غلامی درِاین خانه قسمتم شده است به قدر دانه ی ارزن کسی مرانخرید بجزشماچه کسی سایه ی سرم شده است؟ به هرکجا که رَوَم باز پر کشم اینجا کبوتردل من جَلداین حرم شده است کسی که قطره ی اشکی برای تو ریزد به چشم حضرت زهرا چه محترم شده است همین که هرشب جمعه میان بزم عزا رسدکسی به یقین شامل کرم شده است ز کودکی درِ این خانه نوکـری کردم گدایی درِ این خانه عزتم شده است از آن زمان که پدر بین روضه ها بردم غلام کوی ابالفضل، شهرتم شده است خدا کندکه بمیرم به پای شش گوشه ...🎉🌸🌸🎉
2 نامزدی کردیم و دو سال دوران نامزدی و شناختمون از هم شد . تو این مدت شناخت کافی از مادرش پیدا کردم مادرش همش دنبال پول سجاد بود. سجاد هم براش پول می‌فرستاد. وقتی ‌هم که اعتراض می‌کردم می‌گفت که به هرحال مادرمه و کسی رو نداره مجبورم که خرجشو بدم. ازدواج کردیم هنوز هم برای مادرش پول می‌فرستاد. دو سال بعدش که پسرم امیرعلی به دنیا اومد به سجاد گفتم الان دیگه مخارج بچه مون هم هست کلی وام و قرض هم داریم بهتره که مادرت فکر منبع درآمدی برای خودش باشه گفت باشه عزیزم نگران نباش من همه چيز رو ردیف می کنم. ولی چه فایده بازم ادامه داشت و متوجه می‌شدم که یواشکی برای مادرش پول می‌فرسته. کاری هم که از دستم برنمی‌اومد! ادامه دارد. کپی حرام.