#بخشش6
و با صدای بلندی گفتم_ امشب شب قدر همه اینجا جمع شدین که از خدا در خواست بخشش کنین وقتی که خدا میبخشه شما بندههاش چرا نمیبخشین؟
شوهر من ناخواسته باعث مرگ یکی شد دخترم پدرشو میخواد الان زندانه و رضایت نمیدن .
من جواب دخترمو چی بدم ؟ شماها بگین شمایی که اومدین از خدا طلب بخشش کنید ...شوهر من اشتباه کرده از عمد این کارو نکرده و الان پشیمونه من برای اینکه گریههای دخترمو نبینم امشب به خونه خدا پناه آوردم .
با گریه گفتم _ حاج آقا شما که اومدید برای مردم از رئوفی خدا میگین بهشون بگین که تا نبخشن خدا هم از سر تقصیرات اونا نمیگذره !
خدا خودش گفته از گناهای هم بگذرین و به هر رحم کنید ! شوهر منم که از عمد کاری نکرده.
حرفام که تموم شدم باگریه از مسجد بیرون اومدم با دلی خون همون شب حاج آقا با پدرم پدر شوهرم به خونشون رفته بودن و این بار موفق شدن رضایتشو بگیرن شب قدر بود که خانواده مقتول رضایت دادند که شوهرم از زندان آزاد شه و و از شوهرم گذشتم شوهرمم به خونه برگشته در کنار هم به زندگیمون ادامه دادیم دخترم انیس خیلی خوشحال شد شب قدر خدا سلمان رو به من و دخترم بخشید.
ادامه دارد.
کپی حرام.