🕊امروز ۱۰ اسفند ماه سالروز شهادت شهید #امیر_حاج_امینی صاحب این تصویر بی مثال است
همیشه وقتے مے خواهند تصویرے از #شهید را به نمایش بگذارند، تصویر زیباے #امیرحاج_امینے با آن چهره و لبخند ملایم و زیبا بیش از هر چیز تداعے مے شود
این دو عکس در تاریخ ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ و در کربلاے #شلمچه در جنوب کانال پرورش ماهے در لحظه به شهادت رسیدنش گرفته شده است
در بخشے از وصیت نامه شهید میخوانیم: "اے ڪسانے که این نوشته را یا بهتر بگویم این سوز دلم و این درد دل نمے دانم چه بگویم این تجربه تلخ و یا این #وصیٺ_نامه یا این پیام و یا در اصل این خواهش و تقاضاے عاجزانه را میخوانید، اگر من به آرزویم رسیدم و دل از این دنیا کندم، بدانید که نالایق ترین بندهها هم میتوانند به خواسٺ او به بالاترین درجات دسٺ یابند؛ البته در این امر شکے نیست؛ ولے بار دیگر به عینه دیدهاید که یڪ بنده گنه ڪار خدا به آرزویش رسیده است"
#بیسیمچے لشگر ۲۷ محمد رسول الله #مزار قطعه۲۹ گلزار شهدا تهران
#شهید_امیر_حاج_امینی
کلامت یادگار فصل جنگ است...
🦋🦋🦋#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
این عکس ، ﺁﺩﻡ را خجالتزده میکند...
یکی از حزن انگیزترین ودر عین حال
حماسیترین لحظات فکه ،
ماجرای گردان حنظله است؛ 300 تن از
رزمندگان این گردان درون یکی از کانالها
به محاصرهی نیروهای عراقی در میآیند،
آنهاچند روز وصرفا با تکیه
بر ایمان سرشار خود به مبارزه ادامه میدهند.
وبه مرور همگی توسط آتش دشمن
و باعطش مفرط به شهادت میﺭﺳﻨﺪ.
ساعتهای آخرمقاومت بچهها در کانال،
#بیسیمچی🌷 گردان حنظله #حاج همت🌷 را خواست، حاجی آمد پای بیسیم و گوشی رابه دست گرفت. صدای ضعیف وپر از خش خش را از آن سوی خط شنیدم
که میگوید: احمد رفت، حسین هم رفت.
باطری بیسیم دارد تمام میشود.
بعثیها عن قریب میآیند تا ما را خلاص کنند، من هم خداحافظی میکنم.
#حاج همت🌷 که قادر به محاصرهی
تیپهای تازه نفس دشمن نبود
همان طور که به پهنای صورت اشک
می ریخت، گفت: بیسیم را قطع نکن...
حرف بزن، هر چی دوست داری بگو
اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای #بیسیمچی🌷 را شنیدم که میگفت:
سلام ما را به امام برسانید.
از قول ما به امام بگویید:
همانطور که فرموده بودید حسینوار
مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم.😭
برای شادی روح شان صلوات
🦋🦋🦋
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
این عکس ، ﺁﺩﻡ را خجالتزده میکند...
یکی از حزن انگیزترین ودر عین حال
حماسیترین لحظات فکه ،
ماجرای گردان حنظله است؛ 300 تن از
رزمندگان این گردان درون یکی از کانالها
به محاصرهی نیروهای عراقی در میآیند،
آنهاچند روز وصرفا با تکیه
بر ایمان سرشار خود به مبارزه ادامه میدهند.
وبه مرور همگی توسط آتش دشمن
و باعطش مفرط به شهادت میﺭﺳﻨﺪ.
ساعتهای آخرمقاومت بچهها در کانال،
#بیسیمچی🌷 گردان حنظله #حاج همت🌷 را خواست، حاجی آمد پای بیسیم و گوشی رابه دست گرفت. صدای ضعیف وپر از خش خش را از آن سوی خط شنیدم
که میگوید: احمد رفت، حسین هم رفت.
باطری بیسیم دارد تمام میشود.
بعثیها عن قریب میآیند تا ما را خلاص کنند، من هم خداحافظی میکنم.
#حاج همت🌷 که قادر به محاصرهی
تیپهای تازه نفس دشمن نبود
همان طور که به پهنای صورت اشک
می ریخت، گفت: بیسیم را قطع نکن...
حرف بزن، هر چی دوست داری بگو
اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای #بیسیمچی🌷 را شنیدم که میگفت:
سلام ما را به امام برسانید.
از قول ما به امام بگویید:
همانطور که فرموده بودید حسینوار
مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم.😭
برای شادی روح شان صلوات
🦋🦋🦋