eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.8هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
94 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
موڪب بہ موڪب می‌رسیم از راه لڪ لبیڪ یا اباعبدالله ... دیروز در شوق زیارت ڪربلا بودند ... و امروز در انتـظار از شهدا ... 🌺به مناسبت سالروز 🎂🎉🎉🎂🎉 🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات ‍ 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
کاش همراه تمام رفقا می رفتم پا برهنه ز نجف به کربلا می رفتم خستگی در وسط راه چه لذت دارد زائرت در نظر فاطمه(س) عزت دارد زائرین کربلا التماس دعا ‌ پ. ن: تصویر پیاده‌روی اربعین سال ۹۳ شهیدان مدافع حرم 🌺به مناسبت سالروز 🎂🎂🎉🎂🎉 شهید عزیزم هدیه همیشه گرفتنی نیست هدیه تولدت شفاعت کن به ما یک زیارت پای پیاده اربعین 😭😭😭 🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات ‍ 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
❁ ﷽ ❁ ما را همـ از رزق آسمانیتان نمڪ گیر ڪنید. شاید رزق مُحـرممان را نوشتند: ✦※ شـَـ‌هْـادَتـــــ ※‌✦ 🌺به مناسبت سالروز 🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات ‍ 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ 🦋🦋🦋
♡بسم رب العالمین♡ ✍و چه بسیارند که کسب و تجارت و داد و ستد آنها را از یاد خدا غافل نمی کند"* و بلکه دنیا برایشان، با همه پستی ها و بلندی هایش ، میشود مشعلی برای لمس . ✍پاک مردانی همچو . سجاد نامی که به قول خودش، در تب و تاب ناله های بیتاب بود. ✍سجادی که دوازده سال تمام، از صابرین بود و عشق، در میان امواج قلبش قدم میزد ✍زمان، هنوز بیاد دارد استخاره ات را، و خوب بخاطر سپرده است که آیه را خواندی*🌹 ✍، لحظه ای زیر پوستت دوید و دلگرم شدی، وقتی که خداوند در نشانه اش، تورا از مسیر خودش خواند . ✍براستی، چه کسی میداند، طوفان عشق، چگونه سجاد را فشرد که ساعتی قبل از تولد ، دل به دریا زد و راهی شد🌺 پ.ن : استخاره همسر شهید ، آیه ۳۷ سوره نور پ.ن : آیه ۱۲۳ سوره توبه 🌺به مناسبت سالروز 🎂🎉🎂🎉🎂🎉🎂 تاریخ تولد : ۲۳ مرداد ۱۳۶۴ تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴ تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ مزار شهید : گلزار شهدای رشت 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز اول آبان ماه 🌺به مناسبت سالروز سجاد طاهرنیا 🌷روزی که دلم شهید مذهبـ بشود🕊 🌹خون رگ غیرتـم لبالب بشود💔 🌷آموختم از «مدافعان حرمت»🕊 🌹باید که سرم فداے«زینب» بشود❤️ ❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✍همسر شهید: آقا سجاد علاقه زیادی به استاد احدی داشت آخر هفته ها توفیق داشت پای درس استاد حاضر شود و خیلی مواقع همراه استاد میشد تا تهران و مسولیت بردن استاد تا جلسه تهران رو به درخواست خودش قبول کرده بود هر چند وقتی یکبار استاد مبلغی به ایشان میداد که بابت ایاب و ذهاب این مسیر باشد و ایشان این مبالغ رو در گوشه ای نگه داشته تا ایام فاطمیه میرسید و همه مبالغ جمع شده را به دفتر استاد میبرد و از استاد میخواست این مبالغ را برای مراسم بی بی که هر ساله در دفتر برپا میشد هزینه مجالس بی بی کند . 🌷 راوے :همسرشهید🌟 هدیه به روح مطهر شهید صلوات اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌷روزی که دلم شهید مذهبـ بشود🕊 🌹خون رگ غیرتـم لبالب بشود💔 🌷آموختم از «مدافعان حرمت»🕊 🌹باید که سرم فداے«زینب» بشود❤️ 🥀🕊 التماس دعای فرج و شهادت یا علی مدد 🦋🦋🦋
🌷روزی که دلم شهید مذهبـ بشود🕊 🌹خون رگ غیرتـم لبالب بشود💔 🌷آموختم از «مدافعان حرمت»🕊 🌹باید که سرم فداے«زینب» بشود❤️ 🥀🕊
🌹 -حسيـݧ ؟ + اوهوم! 🙂 -امير علـے ؟ + آرہ! ☺️ -سبحاݧ ؟ 🤔 + اممم... آرہ! 🙃 -هادي چے ؟ هادے؟😀 + اينم قشنگہ! -چيزہ... ببين اينم علامت زدما :✅ محمد اميݧ؟ + اينم خوبہ! خانوم كتاب را مـے اندازد. 📓😒 -اے بابا!...😡 من كہ نميگم در مورد قشنگيشون نظر بدي!! بگو كدوم بهترہ! يكيشو انتخاب كن ديگہ!!😖 مرد ميخندد و با شيطنت نگاہ ميكند:😅🙃 +اسم حالا مــہم نيست..(مكث )..مهم اينہ كہ قيافش بہ من ميرہ!😎 -چـے😯 ؟!! چي گفتـے؟! صبر كن بيينم چي گفتي؟ 😠 +كپي من ميشہ! ... حالا ببين!!😝😏 خانوم👩 كہ سعـے ميكند قيافہ ے جدے خودش را حفظ كردہ و زير خندہ نزند☺️ ، كتاب را سمت ديگر مبل سر ميدهد و رويش را بہ حالت قهر برميگرداند! ☹️ مرد 👱با مهربانـے مي خندد ..☺️ -حالا مـے بينيم ديگہ كي ميبرہ! 👶🏻😍 ❣چند_وقت_بعد‌...... خانوم آهستہ كنار تابوت زانو ميزند. 😔 نوزاد را روي سينہ ي بابا مي گزارد.👶🏻 -تو بردے......راستي ...💔 حسيـݧ ؟ امير علـے ؟ سبحاݧ ؟هادے؟ محمد امين؟ ...نگفتي اسمشو چـے بزارم.....؟!😭💚😣 🌺 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ●روح الله پس از گرفتن رضایت پدر و مادر و همسرش، لحظه وداع وقتی دید حنانه دختر یک و نیم ماهه اش گریه می کند،😭 حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد. ●بعدها در سوریه گفته بود: وقتی صدای گریه حنانه را شنیدم یک لحظه می خواستم برگردم اما اگر لحظه خداحافظی، یک لحظه برمی گشتم شاید نظرم عوض می شد... ! 🌷 ■از ویژگیهای شهید خضوع و تواضعش بود واسش بزرگ و کوچک هم فرق نداشت درمقابل همه متواضع و فروتن بود 🌷 ●فرازی از وصیت نامه شهید: «دعا کنید شهید باشیم نه اینکه فقط شهید شویم. اصلا شهید نباشیم شهید نمی شویم» 🌷 ‌‌●مراقب توطئه دشمن باشید و از دعواهای شیعه و سنی پرهیز کنید و هم دیگر را به چشم هم‌وطن ببینید 🌷 ●از‌همان‌کودکی‌می‌گفت: هرکس‌زیارت‌عاشورابخواندشهیدمی‌شود 🌷 ● نیم ساعت قبل از اذان کارهای خودش را با اذان هماهنگ میکرد که مبادا از خواندن نماز اول وقت جا بماند. اضطراب نماز اول وقت همیشه در چهره اش نمایان بود. 🌷 ‌‌●شب ها یه بالشت سفت میگذاشت زیرسرش میگفتم روی زمین کمرت دردمیگیر، بلندشو روی تخت بخواب میگفت؛ نه ممکنه برای نمازصبح خواب بمونم نبایدجای خوابم راحت باشه 🌷 ●روزے ڪه میرفت سوریه ازش پرسید حسین ڪی برمیگردی؟ گفت طول نمیڪشه ولی تاسوعاخونه ام ڪہ صبح تاسوعا شهید میشه وبرش میگردونن 🌷 ...🕊🕊🌷🌷 •┈••✾•🌿 🕊سلام شبتون منور به لبخند 🌷🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
‍ ‍ پدر' پسرے کـه همدیگر را ندیدند🥀 🌷شهید سجاد طاهرنیا تاریخ تولد: ۲۳ / ۵ / ۱۳۶۴ تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴ محل تولد: رشت،گیلان محل شهادت: سوریه *🌷سکانس اول (انتخاب نام پسرشان) همسر شهید←: آقا سجاد اسم حسين خوبه ؟+اوهوم! 🌙-امير علی ؟ + آرہ!🪄 -سبحان ؟ + اممم..🍁-هادی چی ؟🍃 -چيزہ.. ببين اينم علامت زدما، محمد امين؟ + اينم خوبہ!🌙همسر آقا سجاد كتاب را انداخت و گفت: -ای بابا!.. سجاد من كه نميگم در مورد قشنگيشون نظر بدی!🍃بگو كدوم بهترہ! يكيشو انتخاب كن ديگه!!🌾سجاد خندید و با شيطنت نگاہ کرد: + اسم حالا مهم نيست مهم اينه كه قيافش به من ميرہ!🍃(: همسرش كه سعی کرد قيافه‌ی جدی خودش را حفظ کند و زير خندہ نزند،🍃كتاب را سمت ديگر مبل سُر داد و رويش را بہ حالت قهر برگرداند!🥀سجاد با مهربانی خندید و همسرش گفت حالا می‌بينيم ديگه كی ميبَرہ!...»🌙سكانس دوم(مدتی بعد) ← همسر آقا سجاد آهسته كنار تابوت زانو زد.🥀نوزاد را روی سينه‌ی بابا گذاشت🥀-سجاد تو بُردی...🥀راستی ..حسين ؟ امير علی ؟ سبحان ؟هادی؟ محمد امين؟ ..🥀نگفتی اسمشو چی بزارم..؟!🥀.» شهید سجاد طاهرنیا شهید مدافع حرمیست🕊️که فرزند دومش ۶ ساعت بعد از اعزامش به سوریه به دنیا آمد🥀و یکدیگر را ندیدند🥀ایشان در روز تاسوعا با لب تشنه🥀با اصابت موشک در کنارش💥از ناحیه پهلو و پا آسیب دید🥀و با ذکر یا زهرا آسمانی شد*🕊️🕋 در سال ۱۴۰۲ خبر تکان دهنده بود: نسیبه علی پرست همسر شهید سجاد طاهرنیا پس از یک دوره بیماری به همسر شهیدش پیوست🥀از این زوج آسمانی یک دختر به نام«فاطمه رقیه»و یک پسر به نام«محمدحسین»به یادگار مانده🥀 ....💙🌷 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•