#قسمت_۲
#خاطره ای جالب #شهید حسن علاء نجمه با کودکان #معصوم سوری:در یکی از روز های بسیار سرد زمستان،یکی از کودکان سوری به سوی مکانی که رزمندگان و مجاهدان در آنجا جمع بودندرفت و آنجا با #شهید علاءحسن نجمه روبرو شد.
آن کودک از #شهیدعلاءخواست تا در مقابل مقداری غذا،به آنها در #تمیز کردن خانه ی شان کمک کند.
#شهیدعلاءبه خانه کودکان رفت اما آنچه که آنها مقابل کمک به او پیشنهاد کرده بود را نپذیرفت.در آن روز های سرد زمستان سوریه،#علاءآستین ها و پاچه های شلوارش را بالا زد و به شستن کف خانه و نظافت کردن منزل خانواده سوری مشغول شد.
زمانی که یکی از دوستان#علاءاز اوپرسید:که در این هوای بسیار سرد مشغول چه کاریست ، او اینگونه جواب داد:#این کودکان قلبم را آتش زدند؛ می خواهم #حال درونی آنها را برای لحظاتی احساس کنم.
#علاء جوان و شاداب که علاقه فراوانی هم به عکاسی داشت،#دوربین خود را برداشت و با او همراه شد.
قلب مهربان و پاک این #شهید او را به سوی این کودک پاک و معصوم گویی رنج و دردی هزار ساله در دل دارند؛#علاءسعی می کرد با دقایقی در کنار آنها بودن بتواند #حس غریب آنها را از عمق جان #احساس کند.
🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷