eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.6هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
7.2هزار ویدیو
122 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
با بهزاد تو دانشگاه هم کلاسی بودیم و همون موقع به هم علاقه‌مند شدیم یک سالی از تموم شدن درسمون گذشت که بهزاد بهم پیشنهاد داد یه محرمیت موقت بینمون خونده بشه بلکه بیشتر با هم آشنا بشیم می‌گفت خانواده‌هامون رو در جریان نذاریم این مدت یه خونه کوچیک کرایه می‌کنیم هر از گاهی پیش هم می‌مونیم و اگه شناخت کافی از هم پیدا کردیم و تونستیم با هم زندگی کنیم اون موقع خانواده‌ها رو در جریان می‌ذاریم و رسماً با هم ازدواج می‌کنیم. ۲۴ سالم بود و اونقدر عاشق بهزاد بودم که هیچی برام مهم نبود فقط می‌خواستم که بهش برسم اونم منو دوست داشت می‌گفت که یک مدت با هم باشیم که بعداً خدایی نکرده پشیمون نشیم خانواده من خیلی سختگیر بودن و حتی مخالف دوستی قبل از ازدواج بودند از طرفی بهزادم تاکید داشت که فعلا چیزی به کسی نگیم ادامه دارد‌. کپی حرام