eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.8هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
94 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ❤️ ▫️سید رسول درمراسم خواستگاری گفت كه هدف من جبهه رفتن و شهیدشدن است و ازدواج من به دلیل كامل شدن دینم است👌 تا یادگاری از خود،داشته باشم. ▫️او باوجودسن كم، سراپاصداقت و راستی بود.پدرم كمی در،قبول این ازدواج تردیدداشت،من خواب دیدم كه لباس عروسی برتن دارم وبرادرم كه شهیدشده بودآمدو پیشانی مرا، بوسیدوتبریک،گفت وگفت:توعروس سلام الله علیها شدی،خوشا به سعادتت،عاقبت‌به خیرشدی،وقتی از،خواب بیدارشدم،‌ به این ازدواج و،وصلت رضایت دادم. ✍ راوی: همسرشهید💞 🕊⚘ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواستم خودم هم تنبیه کنم بابت تکبر خودم،،،، درود بر رزمندگان جان بر کف🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
خاطره‌ای که به خاطرش به کانال دعوت شدید👌🌹
اعضاء جدید خوش آمدید🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️🌷❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽کشیش مسیحی: راه سردار همچون راه مسیح (ع) بود🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
دلشان بنـــــد این دار زمینے نبـــــود... آنانڪہ دلبند و دلدارشان زمینے نبود 🥀 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَد وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🥀 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 گزارش خبرنگار خارجی از نفرت مردم نسبت به جمهوری اسلامی 🔺وسط این مصاحبه غافلگیر خواهید شد! 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
video.mp4
11.67M
🎧 💠 شیرین تر از عسل !! 💠 🔶 همسر شهید : خانواده ای که بغل دست ما نشسته بودن صدام زدن و گفتن از این پیرمرد عسل نخرین چون عسلهاش که عسل نیست !! فقط شکر هستش ... 🔶 'ر_صلوات 🌷🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ احْشُرْنٰا مَعَهُمْ وَ الْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین 🤲🌷 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
همیشه همسرداری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم، لباس هایش را می چید واز من می خواست تا انتخاب کنم و از طرف دیگر توجه خاصی به مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید، تعادل را رعایت می کرد به خاطر دل همسرش ، دل مادرش را نمی شکست و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمی کرد❤️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
چشم به راه...[تقدیم به تمامی مادران شهدا] - کربلایی مصطفی مروانی.mp3
12.27M
👆👆👆 📎|چـــشم به راه...| 🌷تـقدیم بـه هـمه مـادران شهــید 🎙بـانوای کـربلایـی مصـطفی مروانی🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🌸 ﷽ 🌸 🔰تکبیر 🔶سال ۶۱ پادگان ۲۱ حضرت حمزه؛ آقای «فخرالدین حجازی» آمده بود منطقه برای دیدار دوستان.🍃💐 🔹طی سخنانی خطاب به بسیجیان و از روی ارادت و اخلاصی که داشتند، گفتند: «من بند کفش👞 شما بسیجیان هستم.»😳 🔸یکی از برادران نفهمیدم خواب بود یا عبارت را درست متوجه نشد، از آن ته مجلس با صدای بلند و رسا در تأیید و پشتیبانی از این جمله تکبیر گفت.🙃🤔 جمعیت هم با تمام توان الله‌اکبر گفتند و بند کفش بودن او را تایید کردند!👌😂😂 اولین و تنها کانال خاطرات طنز جبهه ____✨🌹✨____ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸سلام امام زمانم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🌼 در پوست خود هم نمی‌گنجیم از شوق 🌼 چون که به زودی می‌رسد آقا به زودی 🌼 صبح ظهورش می‌رسد از سمت مکه 🌼 دنیا گلستان می‌شود یک‌ جا به زودی 💚اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج💚 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🌹ای شده در وسعت نور تو، گم 🌹شمس وقمر، کوکب و امثالهم 🌹راه تقرّب بخدا، بندگی ست 🌹ثُمّ اِلیـکُـم بِمُــواٰلاتِـکُـــم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💚صبحتون حسینی 🌹اللهم ارزقنا کربلا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يااَباعَبدِالله الْحُسَيْن عَلَيْهِ السَّلامُ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
••• ♥️⃟🕊دل ڪه هوایے شود... پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند. و اگر بال خونیـن داشته باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد...✨ 📎بیایید دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها ڪنیم... 🏳 زیارتنامه "شهــــــداء" ⚘🌿بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌿⚘ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌿⚘ ✋🏻✨ هدیه به ارواح طیبه شهــدا، سلامتی وتعجیل در ظهـور مولا صاحب الزمان 🍃♥️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
روایت دردناک دختر سوری از ماندن در محاصره داعشی‌ها پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی افتاد و من نبودم خودتان را بکشید از پدرم پرسیدم چرا ؟؟ گفت چون اگر خودتان را نکشید داعشیها بلایی سرتان میاورند. که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید. فردای انروز چند خانواده از خانواده های منطقه به دست داعش اسیر شدند که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها را سربریده و دختران و زنان را برده بودند.اینجا بود که مجبور شدیم یکی از خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی افتاد همان همه ما را بکشد و در بعد هم خودش را بکشد..و در اخر برادرم که 12 سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که این کار را انجام دهد و ما نه شب داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین و سختترین شرایط روحی بودیم و مادرم با گریه به برادرم میگفت که اسلحه را از خودت جدا نکن چون هر لحظه ممکن است که اوضاع جوری شود که از ان استفاده کنی و نگذاری که ما زنده به دست این داعشیهای کافر بیافتیم و میگفت پسرم نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی ما را میکشند..چند روزی را با این اوضاع بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز بعد داشتم نماز صبح میخواندم که شلیک گلوله در روستا شروع شد و درگیری خیلی شدید بود همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه را به دست گرفته بود مادرم گفت هر وقت بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت بعد هم خودت..درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه.در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد مادرم گفت چی شده.پدرم گفت ما درگیر نشدیم ایرانیها امدند و با داعشیها در گیر شدند میخواهند محاصره روستا را بشکنند تا ما را از این کفار نجات بدهند. یکساعت بعد محاصره شکسته شد. خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی روستا با دیدن نیروهای ایرانی از خوشحالی گریه شوق میکردیم و بالاخره این کابوس حقیقی تمام شد.انروزها را هیچ وقت فراموش نمیکنیم که چگونه شب را به صبح و روز را به شب میرساندیم.. 😔😔😔😔😔😔😔😔😔 بـــــیــــــاد حاج قاسم عزیز و همه سربازان حاجی به یاد همه اوناهای که اسلام براشون مرز نداره و از همه هستی شون گذشتن برای حفظ اسلام واقعی هدیه به روح بلند شهدای مدافع حرم و سلامتی رزمندگان اسلام صلوات 🌸❤️🌸 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ | رهبر انقلاب: هرکسی که به خانواده‌های شهدا اهانت کند یا بی‌اعتنائی کند یا مورد تعرّض زبانی قرار بدهد، به این کشور خیانت کرده.🌹 🌺 رفاقت با شهدا تا قیامت 🌺 🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
🔴شادی شایانفر دختر محسن شایانفر تهیه کننده سینما، الان با سمت دستیار تدوین سریال روزگار جوانی۲ داره کار میکنه .هم خودش هم باباش دارن نون جمهوری اسلامی رو میخورن اما به حاج قاسم توهین میکنن 😠 خواهرش شیما پناهنده آمریکاست و خودش سالها چادری بوده و تو شبکه قرآن تدوینگری میکرده 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قسمًا بدماء سليماني والمهندس.... أشدّ بطشًا من يوم الساعة 🔹 نماهنگ عربی گروه های مقاومت برای حاج قاسم و ابومهدی عزیز🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
39.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود بسیار زیبا برای سردار دلها حاج قاسم عزیز❤️ 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
💯 ✍ چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهری دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده‌اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده‌است.♨️ تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جاماندن از امتحان را برای او توضیح دهند. آن‌ها به استاد گفتند: «ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آن‌جایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمانی طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.» استاد فکری کرد و پذیرفت که آن‌ها روز بعد بیایند و امتحان بدهند. روز امتحان‌آن‌ها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت، سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند. سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95♨️ امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود.... عجب استاد زرنگی😂 ادامه‌ش 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/190906423C02ecf4ef2d
در سال ۱۳۵۵ منزلمون رو آوردیم در محله‌ای که همسرم در آنجا زندگی می کرد. از همون روزهای اول که از خونه اومدم بیرون چشمم افتاد به لطف الله که منزلشون رو به روی خانه ما بود. مهرش به دلم افتاد. تو دلم گفتم خدایا میشه این آقا بیاد برای من خواستگاری. روز به روز محبتش به دلم بیشتر می‌شد اما حیا مانع بود که من این دوستی و محبت رو آشکار کنم یک روز یکی از همسایه هایی که با مامانم دوست شده بود و به خونه لطف الله هم رفت و آمد داشت. آمد خانه ما و گفت که، پسر همسایه روبرویتون، دختر شما رو میخواد تو خونه هم گفته ولی پدر و مادرش مخالفن، میگن که شما غریب هستید و نمیشناسنتون، به پسرشون میگن باید از آشنا دختر بگیری. از شنیدن این خبر هم خیلی خوشحال شدم و هم خیلی ناراحت. خوشحال از اینکه لطف الله هم من رو دوست داره، اما ناراحت از اینکه خانواده‌اش مخالفند یک سال به همین روال گذشت. یک روز مادر لطف الله بلقیس خانم در خانه ما را زد و با مادرم صحبت کرد، که اگر اجازه بدید ما بیایم خواستگاری دختر شما، مادرم گفت باید با پدرش صحبت کنم. بابام موافقت کرد و گفت لطف‌الله بچه خوبی هست و خانواده شون رو هم که داریم میبینیم خوب هستند بگو بیان، آمدن خواستگاری یک سال انتظار من به پایان رسید من و لطف‌اله از اینکه بهم رسیده بودیم خیلی خوشحال بودیم، و واقعا با هم عاشقانه زندگی میکردیم. لطف‌الله علاقه خواصی به اهل بیت داشت در سال ۱۳۵۷ به من گفت بیا بریم قم زیارت حضرت معصومه، بهبوحه اعتراضات مردمی زمان شاه بود و ما رفتیم قم، عده ای از مردم تظاهر کننده در حال فرار بودن، یه عده نظامی هم دنبال سرشون میومدن، ادامه👇👇