[♡یاد و خاطِراتِ عاشقانِ خُدا♡]:
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽
#سحر_نهم_ضیافت_الله 💚
#روزنهم_العطش_عمو_آب_بده💔
#عطش_سهم_لب_سقا😭
#نهمين روز چرا گرم تمنا شده ايي
#ساقي تشنه لبان راهي دريا شده ايي؟😭💔
ياد اين واحد زيباي قديمي گويم...
خوش به حال لب #اصغر كه تو #سقا شده ايي😭💔
#یک_مشک_از_قبیله_ما...
#یک_عمو_گرفت😭💔
#سحر_نهم
اگر چه هر سحرم،
كل يومٍ عاشوراست...
هميشه روز نهم،
روز شاه تاسوعاست
ببين براي تو
يك شهر حاجت آوردم
ببين كه ذكر
همه شهر حضرت سقاست
🌹 #الدخیل_یا_ابوفاضل
✋بی دست کربلا دست مرا بگیر
🦋🦋🦋
با اینکه دل و کمرم خیلی درد میکرد اما سینی رو برداشتم و چای ریختم. دختر خالههامم اومدن کمک کردن به همه مهمانهایی که از سر خاک برگشتند با چایی و خرما و حلوا پذیرایی کردیم. همینطوری که چای تعارف میکردم نگاهم افتاد به نگار، دستهام شل شد نزدیک بود سینی چای از دستم برگرده که محکم نگهش داشتم. چشمانم روی نگار زوم شد. انقدر گریه کرده که چشماش پف کرده. نمیدونستم بهش بگم که من میدونم مصطفی تو رو دوست داشته و انتخاب کرده بود برای ازدواج یا نگم با خودم گفتم هیچی نگو و ساکت موندم. وقتی متوجه شد که من زل زدم بهش گفت _سلام _سلام نگار جان بهت تسلیت میگم انقدر بغض گلوش رو گرفت که نتونست پاسخ من رو بده. منم گریه ام گرفت و اشک از چشمم جاری شد. نگاهم را از روش برداشتم و به نفر بعدی چای تعارف کردم. مصطفی به دو تا دختر از فامیل علاقمند بود که هیچ کدام قسمتش نشد از خداوند میخواهم و همیشه خواسته ام، بهترین حوریان بهشتی را نصیبش بگرداند
مراسم شب هفت مصطفی تموم شد. ما عضو بسیج بودیم و هر هفته خونه یکی از خانواده های شهدا زیارت عاشورا میخوندیم هر چند هفته یک بار نوبت خونه خاله ام می شد تو یکی از روزهایی که اومدیم خونه خاله م بهش گفتم_ یه خورده از حالاتت در رابطه با شهادت مصطفی برامون بگو. (خاله من با همسرشون فعلا در قید حیات نیستن به رحمت خدا رفتن ممنون میشم که اگر فاتحه ای برای این پدر و مادر شهید بخونید) خاله ام گفت_ شبی که صبحش برای من خبر شهادت مصطفی رو آوردن. من تو عالم خواب دیدم که یه چشمم نمیبینه...
ادامه دارد...
کپی حرام⛔️
🔹🍃🌹🍃🔹
﷽
✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃
🍃🌹🍃ـــــــــــــــــــــــ
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
🍃🌹🍃ــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا علی ابن موسی:
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ
🔹🍃🌹🍃🔹
#امام_زمان #صبح_بخیر #سلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙✨️🌙✨️🌙✨️🌙✨️
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ
🔮دعای روز یازدهم ماه رمضان🔮
#دعای_روز_یازدهم_ماه_رمضان
#رمضان
#ماه_رمضان
#ماه_بندگی
●▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬●
Joze 11-Aghaie Tahdir_1395-8-18-9-22.mp3
33.04M
📖 تلاوت تحدیر (تندخوانی)
🌺 #جزء_یازدهم #قرآن_کریم
📌توسط استاد معتز آقایی
💚«در 34 دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
💌 به دوستان خود هدیه دهید.
#ماهرمضان #رمضان #ماه_مبارک_رمضان
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا
💚 السلام علیک یا بقیه الله
💚 امام خوب زمانم سلام
بگیر دست مرا تا نیفتم از چشمت
نگیر از دل من، لذّت ِ اقامت را
کجاست خیمهٔ سبزت؟! چرا نمی بینم
چرا؟! چرا نشناختم تو و مقامت را
ستون ِکعبه تویی! پس بگو أناٱلمهدی(ع)
شروع کن به همین زودی انتقامت را
به انتقام ِ اسارت کشیدن زینب(س)
نشان بده تب ِ شمشیر ِ در نِیامت را
💚 کاش امروز روز ظهور شما باشد
💚 اللّهُمَّ عَجِلْ لِوَلِیکَ الْفَرَج
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊
●وقتے ضارب علی رو زد و ما اون رو به گوشه ای از خیابون کشیدیم، یک پیرمرد اومد گفت:
خوب شد همینو می خواستی؟ به تو چه ربطی داشت که دخالت کردی؟
علی با همان بدن بی جان گفت:
حاج آقا فکر کردم دختر شماست، من از ناموس شما دفاع کردم.
📎پ ن : 3 فروردین، سالروز آسمانی شدن شهید امر به معروف و نهی از منکر،
#علی_خلیلی را گرامی می داریم.
برای رهبرش نوشت:
آقا جان! من و هزاران من در برابر دردهای شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد...
بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی
آن روزهای سخت
این حرف ها بوی جراحت میداد، بوی درد، بوی نای سوخته، بوی زخم شاهرگ...
علیِ قصهی ما
این حرف ها را نه از گوشهی امنِ احساس و شعار که وقتی عمل به تکلیف مؤمنانه کرد برای رهبرش نوشت و از او پرسید:آقاجان از من راضی هستی؟...
و چهار سال بعد، بهترین پاسخ را با تشییع بر شانه های سیاهپوش از عزای فاطمیه و آرام گرفتن در قطعه شهدا گرفت...
#شهید_علی_خلیلی
#سالروز_شهادت🌷🕊
#خاطره
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا
🌹 #یا_حسین_جان
🌹 #یا_زینب_الکبری_س
🥀 سحر یازدهم،
روضه ی ناموس خدا
من بمیرم که تورا
سوی اسارت بردند...
#همه_عالم_به_فدای
#نخی_از_معجر_تو
یازده شد عدد ماه
و دلم بی تاب است
که ازاین روز به بعد
قافله بی ارباب است...
🌹 #السلام_علیک_یا_اباعبدالله
🌹 #السلام_علیک_یا_زینب_کبری
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا
✋ صلی الله علیک یا اباعبدالله
#اربابحسیݧجانـــم
💚 السلام علی من تُروی الروح بالسلام علیه
✋سلام بر کسی که روحمان با سلام بر او سیراب میشود...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
💚 سلام صبحتان کربلایی
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا
🖤 باسم الرب الحسین
🌷سلام صبحتون کربلایی
ذکر روز جمعه
صد مرتبه #صلوات
💚 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ
💚 و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🤲خدایا
به برکت ذکر شریف صلوات
امام غایبمان رابرسان. #آمین
💚 اللهم عجل لولیک الفرج
🤲خدایا به حق امام حسین(ع)
از ما راضی باش و بهترینها
را در زندگی دنیا و آخرت
به همه ی ماعطا بفرما...
💚دلتون مملو از یاد خدا
💚روزتون پر از استجابت دعا
🖤 آدینه تون پر برکت
🦋🦋🦋
صبح بلند شدم خیلی فکر کردم تعبیر خوابم چیه؟ دلم نمی خواست تعبیرش کنم به شهادت پسرم مصطفی. به خودم گفتم ان شاالله که خِییر هست صبر میکنم ببینیم چی میشه. صبح اومدم تو حیاط دیدم گل چسبی که تمام حیاط رو گرفته بود و مصطفی خیلی دوستش داشت زرد شده. همینطور متحیر بودم که صدای زنگ خونه اومد. بابای مصطفی رفت در رو باز کرد. با صدای گریه اش بند دلم پاره شد گفتم حتما اتفاقی برای مصطفی افتاده چادر سرم کردم رفتم دو در. تا بابای مصطفی نگاهش به من افتاد زد توی سرش گفت مصطفی شهید شد.
وقتی خاله ام این حرف رو زد تازه حواس من جمع شد که عه، گل چسب حیاط خونه خاله م خشک شده. مصطفی این گل چسب روخیلی دوست داشت. گل چسب خونه خاله ام تمام فضای حیاط رو گرفته بود. و با خشک شدنش باید خیلی به چشم ما میومد. اما انقدر که افکار من غرق شهادت مصطفی شده بود متوجه خشک شدن گل چسب نشده بودم، عزیزانی که این داستان را میخونید فکر نکنید که اینها زاییدههای خیال بنده هست نه باور کنید که گل چسب خونه خاله من واقعاً خشک شد و مجبور شدن از ریشه درش بیارن...
ادامه دارد...
کپی حرام⛔️
شب بیست و یکم به مناسبت شهادت حضرت علی علیهالسلام سفرهی احسانی در خیابان پهن خواهد شد و چون اعضا شرکت کننده از عابرین هست و مشخص نمیشود که تعداد مدعوین چقدر هست. پس هزینهی افطار زیاد خواهد شد
لذا برای بهتر برگزار شدن مراسم نیاز به کمک داریم
ان شالله با کمک هاتون شریک بشید در این سفرهی احسان و از ثوابش بهره ببرید
فیلم ارسالی از برنامهی سال گذشته هست
ان شالله یه #یا–علی بگید و مثل همیشه کمک کنید تا سُفره ای آبرومند برای حضرت علی علیه السلام باز بشه و با هر مبلغی که در توانتون هست حتی شده با ۵ هزار تومن به شماره حساب
گروه جهادی شهدای دانش آموزی واریز کنید🙏🌷
بزنید رو کارت ذخیره میشه👇👇
6273817010183220
فیش واریزی رو برای این آیدی بفرستید🌹👇👇
@Mahdis1234
لینکقرار گاه گروه جهادی
https://eitaa.com/joinchat/3165061169C62614d580a
در ضمن این اجازه رو به گروه جهادی بدید تا احیانا اگر مبلغی اضافهتر جمع شد صرف کارهای خیر بکنه🌹 -
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
با شنیدن صدای علی که گفت سحرخانم من رو از فکر بیرون آورد. رو کردم بهش_ بله _ بیا بریم سالن انتظار مریم میخواد باهات حرف بزنه، لحن حرف زدن علی طوری بود که حس ششمم بهم گفت یه درخواستی داره که خودش روش نمیشه بگه میخواد این رو از زبون خواهرش بگه، مکث کوتاهی کردم و جواب دادم_ چشم بریم., اومدیم سالن انتظار. علی رو کرد به من و مریم_ من یه دقیقه میرم تو حیاط تا شما حرفهاتون رو بزنید، علی از در سالن رفت بیرون مریم رو کرد به من گفت...
https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb
هدایت شده از باران حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. -💠🔹🔹🔹🔹💠-
✅ اگر به دنبال راه میانبر در بین اعمال رمضان هستی
✅ اگر مشتاق فهمیدن فوت و فن تقرب به پروردگار هستی
✅ اگر میخواهی بهترین رمضان عمرت رو سپری کنی
❌این کلیپ و حتما ببین❌
#کلیپ
#سخنرانی
#استاد_الهی
#ماه_رمضان
@baran_haram
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
☘حالا که بوی عید و سبزههایی که از مدتها قبل سبز شدهاند، به مشام میرسد، انگار دلمان خیلی بیشتر میگیرد؛ از نبودنهایی که به بودنشان عادت داشتیم...
💔دلمان میگیرد برای آنهايى که خاك را در آغوش دارند و انگار به هر رستی و سبزهای نزدیكترند!
چرا كه👇🏻
🌻گل از نفسِ پاكِ تو بو مىگيرد
🌹از خــــونِ تو لاله آبرو مىگيرد
✋در اين ساعات پایانی سال۱۴۰۱ "شاخه گُلى" هديه كنيم به ارواح مطهر شهدايى كه یاد و راهشان همیشه جاودانه است...
📖"شاخه گُلی به زیبایی یک فاتحه"
🦋🦋🦋
ختم صلوات امروز
متوسل میشیم به شهدای عزیزمون و همه گی برای پیدا شدن نازگل عزیز دعا میکنیم
خانواده المیرا زارع، معروف به نازگل که از ۱۰ روز قبل به طرز معماگونهای از حیاط خانه پدربزرگش در یکی از روستاهای اصفهان ناپدید شده😔😔😔❤️❤️
۱۰ روز از ماجرای المیرا زارع، معروف به نازگل، دختربچه هفتساله که از حیاط خانه پدربزرگش در روستای دهکرم اصفهان ناپدید شد، 😭😭 در این ۱۰ روز همه چیز در بیم و امید گذشته است. بیم از رسیدن خبری ناگوار و امید به پیدا شدن نازگل، اما انتظار در این ۱۰ روز از بیم و امید کشندهتر بوده است.❤️❤️😔😔
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
اذان ظهر به افق تهران🌺
به نماز خیلی اهمیت بدهید پیامبر گرامی فرمودند: کسی که نماز را عمدا ترک کند ، پس به مرور کافر شده است.
🌷شهید مددخواه آذری 🌷
#حی_علی_خیر_العمل
#التـماس_دعا
🦋🦋🦋
گفتم خاله خیلی سخته که آدم عزیزش رو از دست بده و گریه نکنه، در حالی که گریه برای از دست دادن عزیز گناه نداره، چرا گریه نمی کردی؟ یه مطلبی ازش شنیدم که خیلی دلم سوخت. گفت_ خاله جان، شب هایی که همه خواب بودن من میومدم کنار حجله ش می ایستادم به عکسش نگاه می کردم و مثل بارون اشک میرختم و باهاش حرف می زدم. می گفتم خدا خوبا رو برای خودش گلچین میکنه، مصطفی جان از بس تو خوب بودی خدا تو رو برد. صحبتش که به اینجا رسید اشک از چشماش سرازیر شد. این اولین باری و البته آخرین باری بود که من گریه خاله ام در مورد شهادت مصطفی رو دیدم. خاله ام ادامه داد_ مصطفیِ من وقتی پنج سالش بود بیماری حصبه گرفت، من بردم بیمارستان، بستریش کردن، اون موقعها نمیگذاشتن که همراه در کنار مریض باشه من هر روز برای بچهام ، آبگوشت و یا آش درست میکردم و میبردم بیمارستان آروم، آروم بهش میدادم میخورد، دکترش به من گفت، انقدر زحمت نکش و برو بیا نکن، این بچه نمیمونه، به دکترش گفتم شما خدا نیستی عمر بندهها دست خداست شما کار خودتو رو بکن بزار خدا هم کار خودش رو بکنه، دکتر نگاهی بهم انداخت _ چون دیدم دلت بزرگه این حرف رو بهت زدم، حالا که دلت رو دادی به خدا ان شالله خدا نا امیدت نکنه. بچه م از لاغری شده بود شکلی قحطی زده ها تمام استخون های دنده ش زده بود بیرون، روزی که خبر شهادتش بهم رسید. یه لحظه به خودم گفتم بچه من اونجا عمرش تموم شده بود ولی خدا عمر دوباره بهش داد که بهش یک مرگ با عزت و با افتخارم بده و شهادت رو خدا نصیب مصطفیِ من کرد...
ادامه دارد...
کپی حرام