_ من این جوری نبودم که؛ می دونی اصلاً بچۀ کجای کرجم؟ توبه کردم، نذار توبه م رو بشکنم. با من درنیفت.
وقتی بچه پُر رو میدید، با او کَل می انداخت. قلابش که به آن آدم گیر میکرد، می گفت: «اگه پایۀ کَل انداختنی، بیا مسجد جوابت رو بدم. » طرف به خودش می آمد، میدید ظهر و غروب دارد پشت سر شیخ مجید نماز میخواند. پای حرفش مینشیند تا بعد منبر، متلک هایی که از دیشب توی ذهنش پرورانده، بارِ شیخ کند ...
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم،
حجّتالاسلام مجید سلمانیان
📖 نشر راه یار
#شهید_مجید | #خاطره
_____
کانال شهید مدافع حرم شهید مجید سلمانیان
https://eitaa.com/shahidmajidsoleymanian
✍ با مجید رفتیم پارک نزدیک محلۀ باغستان، شب گردی. زمستان بود و هوا سرد. دورتر آتش روشن بود. رفتیم تا گرم شویم. چند نفر دور پیت حلبی پر از چوب سوخته، دراز کشیده بودند. از سرووضعشان معلوم بود معتادند. سمتشان که رفتیم، بلند شدند. تیپ مجید با آن ریش انبوه، غلط انداز بود؛ شبیه مأمورها. بندگان خدا ترسیدند. مجید آرامشان کرد و نشست کنارشان کف زمین. شروع کرد با آ نها گپ زدن: «برای چی از شهرتون اومدین؟ از کِی معتاد شدین؟ چی مصرف میکنین؟ زن و بچه دارین؟ »
توی آن سوز و سرما، وقت گیر آورده بود. آن ها هم سرِ درددلشان باز شد. گفتند از سنندج آمده اند کرج برای کار و گرفتار مواد شدهاند...
#خاطره
راوی: دکتر احمد فلاح زاده
روایتی از کتاب "#اردیبهشت_اتفاق_افتاد"
زندگی نامه شهید مدافع حرم
حجتالاسلام مجید سلمانیان
📒نشر راه یار
___________________________
کانال شهید مدافع حرم شهید مجید سلمانیان
https://eitaa.com/shahidmajidsoleymanian
📖 #کتاب_شهید
📸 روز اعزام، فرودگاه بین المللی امام خمینی(ره)، اول اردیبهشت ۱۳۹۵
شیخ کمیل: «رفتیم فرودگاه. پنج نفر بودیم؛ من، مجید، حجت، شیخ متقی و شیخ مرتضی. مجید منتظر بود مُهر پاسپورتش را بزنند. مُهر که خورده شد روی کاغذ پاسپورت، ذوق عجیبی کرد و دوید سمت ما.»
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم،
حجّتالاسلام مجید سلمانیان
🔗 نشر راه یار
#شهید_مجید | #خاطره
•┈••✾••✾••┈•
_________________
کانال شهید مدافع حرم شهید مجید سلمانیان
https://eitaa.com/shahidmajidsoleymanian
«مجید عینکی نبود. این عینک من بود که روی چشمش زد و عکس گرفت. بعد از رفتنش، دیگه عینک را استفاده نکردم. شیشه هایش را دادم دودی کردن. عینکی که به چشم رفیقم بوده، وقتی رفیقم نیست، باید سیاه میشد..»
📌روایتی از کتابِ:
" اردیبهشت اتفاق افتاد "
زندگی نامه شهید مدافع حرم
حجتالاسلام مجید سلمانیان
#شهید_مجید #خاطره
----------------------------------------------------
کانال شهید مدافع حرم شهید مجید سلمانیان.
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/shahidmajidsoleymanian