eitaa logo
شهید محمد مسرور❤️
268 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
640 ویدیو
33 فایل
اولین طلبه شهید مدافع حرم استان فارس که در1394/11/16در سوریه به مقام پر فیض شهادت نائل شدند. این کانال شخصا زیر نظر خانواده شهیدمی باشد .واعضای خانواده شهید آن را مدیریت میکنند.
مشاهده در ایتا
دانلود
بهجت العلما کازرون مرحوم بهجت العلما بحرانی فرزند علامه شیخ محمدحسین بحرانی از علمای صاحب نام و شهیر کازرون می‌باشد که سالیان زیادی – پس از مرحوم آیت الله شیخ ابوتراب بحرانی – همزمان با اداره دفتر ثبت ازدواج، به امامت مسجد جامع شیخ نیز اشتغال داشته و به تبلیغ و تدریس علوم دینی می‌پرداخته است. ایشان تحصیلات و دروس دینی و حوزوی خود را در نزد پدر و سایر علمای بزرگ خاندان بحرانی و علمای کازرون تا سطوح عالی طی نموده بود و برخی از بزرگان فامیل براساس اظهارات علمای بزرگ خاندان معتقدند که ایشان به درجه اجتهاد نیز رسیده بودند. مرحوم بهجت العلما از چهره‌های فعال اجتماعی در کازرون به شمار می‌آید که نقش موثری را در جریانات اجتماعی شهر ایفا می‌نموده و همیشه حل و فصل مشکلات مردم محروم کازرون از دغدغه‌های اصلی ایشان به شمار می‌آمده است. از جمله نقش موثر ایشان در بهره‌برداری از اولین چاه آب مکانیزه کازرون که به آب "بهجت آباد" نیز شهرت یافت و نیز دو نماز باران ایشان در خشکسالی‌های کازرون که منجر به بارش باران در هنگام بازگشت مردم از مصلی گردید، هنوز در یاد و خاطره میان‌سالان و کهن‌سالان کازرونی باقی مانده است. مرحوم بهجت‌العلما در دی ماه سال 1335 شمسی در حالی که از یک هفته قبل به طور تلویحی مرگ خود را پیش‌بینی کرده بود، به دیار حق شتافت و ایشان را طی مراسم باشکوهی که با حضور انبوه مردم کازرون شکل گرفته بود در قبرستان مقام در جوار سایر علمای بحرانی به خاک سپردند. یادش گرامی
37.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصاحبه با خانواده شهید محمد مسرور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وتو آرامشمی
❤️❤️❤️ و مادران مهربون شهدا که برای همه شهدا مادری می‌کنند مادرشهیدشکراله فولادی
شهید ابراهیم باقری زاده شهید امام رضایی ع فرمانده گردان امام رضا ع ایام شهادت ❤️❤️❤️
شهید امام رضایی بسم رب الشهدا علاقه زیادی به ع داشت... آن در شب عملیات ، حقیر آنها را جلو بردم . پشت نونی ها وقتی داشتیم ع را جلو می بردیم ، کنار دست من نشسته بود ، مایلرها (کامپرسی ها) نگه داشتند که پیاده بشن وحرکت کنیم به سمت نقطه رهایی ، ابراهیم باقری وقتی پایین آمد یه نگاهی به آسمون کرد ، چند دقیقه ای خیره به آسمون وستاره ها شد. گفت : ع این طرفه؟ گفتم : بله امام رضا ع این طرفه! این قبله است پشت به قبله امام رضا ع است... برگشت دستاش را گذاشت روی سینه اش ، اشک از چشماش سرازیر شد تو اون لحظه حساس.... گفت: دلم می خواست بیام به پابوست آقا ، مدتیه نشده برسم به خدمت شما ، از همین جا به شما سلام میدم... ع یه سلامی از ته دل ، من دیگه همچین سلامی را هیج جایی ندیدم...🥺 از ته دل سلامی کرد و قطع به یقین جواب سلام را گرفت که پس از شهادتش پیکرش نه به اشتباه ، نه!! اشتباهی در کار نبود... پیکرش به تقدیر ، به دستور ، با طلبیدن امام رضاع به رفت... وقتی پیکر همه را به دیار آوردند ، پیکرمطهر ابراهیم بین آن ها نبود!! کجاست؟! چی شده؟! خبر رسید که پیکرشهید در مشهدالرضا است😢 اون موقع ها رسم بر این بود که هر شهیدی را وارد مشهد می کردند قبل از اینکه به ببرند و به خانواده ها خبر بدهند ، مستقیم پیکر را به حرم امام رضا ع می بردند وطواف می دادند ، بعد به معراج الشهدا می بردند و به خانواده ها خبر می دادند. ابراهیم از رفت به مشهدالرضا ع ، طلبیدش امام رضا ع✋ ونکته ای که بر روی سنگ مزارش هست اینکه عکس تصویرشون هم الان رو به سوی امام رضا ع است...🤲 : https://eitaa.com/hatef10012
مثلِ آن کاری که با عاشق، جدایی می‌کند دوری‌ات بدجور دل‌ها را هوایی می‌کند فرق داری با همه، جز تو کدامین پادشاه با تبسّم‌های خود کشورگشایی می‌کند؟! ماجرای ضامن آهو به من فهمانده است صید در دامِ تو احساس رهایی می‌کند مهرِ خود را بسط دادی در دلِ این سرزمین خواهرت در گوشه‌ای دیگر رضایی می‌کند هر که نزدت آمده، حاجت‌روا برگشته است مشهدت روزی مرا هم کربلایی می‌کند ✍
『⭐️| 』 امام رضا (ع) می فرماید: إذا نَزَلَت بِکم شِدَّةٌ فاستَعینوا بِنا عَلَی اللّهِ. هر گاه سختی ای به شما رسید، به واسطه ما از خدا کمک بجویید. (تفسیر العیاشی:ج۲.ص۱۷۶. ح۱۶۶۲)
امیرکبیر: اگر نیت یک ساله دارید؛ گندم بکارید اگر نیت ده ساله دارید؛ درخت بکارید و اگر نیت صد ساله دارید؛ انسان تربیت کنید ..
❤️ گاهی یه شهید اونقدر برات سنگ‌تموم میزاره اونقدر برات برادری میکنه نه بهتر بگم برات عمو میشه این واژه خیلی قشنگتره !!! یه عمویی که خیلی هوای بچه برادرش رو داره اصلا الگوش حضرت عباس ع هست. چقدر من مدیونتم. چقدر هستی! و چقدر هوامو داری... خیلی قشنگه اون نگاهت اون پشتیبانی ات ... ممنونتم که همیشه هستی عموی مهربونم ❤️❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ خط شکنی لشکر ۱۹ فجر و تسخیر پنج ضلعی و پاسگاه کوت سواری در شلمچه تصویر اسرای عراقی و فرماندهی سردار شهید مسلم شیرافکن از شهرستان کلید ورود به عملیات عظیم کربلای ۵ را رزمندگان لشکر فجر چرخاندند. 🔹پایگاه اطلاع رسانی بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان کازرون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرائت دعای پرفیض ندبه بیاد 14شهید هفته چهارم دی ماه علی دهداری عبدالعلی وثوقی پور منصور دهقانی قاسم خداشناس هاشم مرادی عباس مرادی علی اکبر شجاعی صفدر ستونی زاده محمد کاظم حسینعلی پور شکراله دست بردهان مجید حسن زاده رستمی اصغر توانا محمد احمدی پور مهدی کوزه گری با سخنرانی : احسان قهرمانی و اجرا و شعرخوانی: با نوای گرم: کربلایی حجت یزدانی همراه با مراسم جشن میلاد امام محمد باقرعلیه السلام زمان : جمعه22 دی ماه ساعت 7صبح مکان :گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها
▪️تو دومین زینت علی هستی. هرچند نامت میان ما غریب است؛ اما می‌دانم تمام کودکی‌ات را همپای زینب، پشت درب سوخته‌ی خانه‌تان گریستی؛ می‌دانم کنار تابوت تیرباران شده‌ی برادرت حسن، خون دلت را اشک دیده کردی! می‌دانم تمام صحرای کربلا و مسیر اسارت، همپای زینب، غم‌های کاروان را به دوش کشیدی. میوه‌ی دل زهرا و علی! امّ کلثوم! امشب امام غایبم را به حرمت کوله‌بار سنگین غم‌های تو آرزو می‌کنم. این‌گونه دعایم به استجابت نزدیکتر است...🤲 🏴 ایام سوگواری حضرت ام کلثوم، (دختر دوم امیرالمومنین و حضرت زهرا) سلام الله علیهم تسلیت باد
🌷 دکتر از روند جنگ خیلی رنج می‌برد. یک‌بار جلسه‌ای با بنی‌صدر داشت. جلسه خصوصی بود. وقتی برگشت، می‌توانستی رنج را از چهره‌اش بخوانی. گفتم: چی شده دکتر؟ جوابم را نداد. ساکت بود تا این‌که گفت: فقط به فکر خودشون هستن که حرف‌شونو به کرسی بشونن، هرچی می‌گم باید به فکر جوون‌ها و گل‌های مردم باشیم که پرپر نشن، هرچی می‌گم این‌ها سرمایه‌های این سرزمین هستن، اصلا گوش نمی‌کنن، یه گوش‌شون دره و یه گوش‌شون دروازه! از غصه‌ی دکتر گریه‌ام گرفته بود. یک بار دیگر هم که تلفنی با فرمانده لشکر ۹۲ زرهی، سرهنگ قاسمی، حرف می‌زد، می‌گفت: آرپی‌جی می‌خوام. سرهنگ می‌گفت: نمی‌تونم بدم. دکتر گفت: چرا؟ سرهنگ گفت: دستور ندارم. دکتر گفت: از کی دستور ندارین؟ گفت: از فرمانده‌ی کل قوا، از بنی‌صدر. باید اون بگه یا لااقل دستورشو کتبی به من بده. دکتر گفت: آخه عزیز من، الآن اون کجاست که من برم گیرش بیارم، بیاد به شما دستورشو بده؟ گفت: این مشکل من نیست، مشکل شماست. دکتر گفت: جنگ که این حرف‌ها رو نداره. گفت: نمی‌تونم، اصرار نکنین لطفا. دکتر به گوشی خیره شد، نفس آرامی کشید و با آرامش آن را سر جایش گذاشت و قبل از این‌که کسی حرفی بزند، گفت: مستحق اعدامه. وقتی این حرف را می‌زد، صورتش سرخ شده بود. به نقل از محسن الله‌داد، کتاب
بغضی‌ست در این ابر، که باران‌شدنی نیست...
خوشا‌به‌حال‌آنانکه‌ دراین‌قافله‌نـور جـان‌وسرباختند...(:♥️ شب جمعه و یاد شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 خدایا تو خوب حساب همه چی رو داری میشه این روزا رو هم بذاری به حساب...؟ 😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرامشگاه❤️
از زخم‌هایی که زندگی بر تنت خراش می‌اندازد شکایت نکن بعضی زخم‌ها را باید درمان کنی تا بتونی به راهت ادمه بدی! ولی .... بعضی زخم‌ها باید باقی بمونه تا هیچ وقت راهت روگم نکنی!