. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدمون رحمان مدادیان🌿'
#صفـــ۷۹ــفحه 📚
•﴿رفیقشھیدم رحمان مدادیان﴾•
۷۹.mp3
8.69M
[تلاوت صفحه هفتاد و نهم قرآن کریم به همراه ترجمه]
#قرآن_کریم
پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص):
خانه اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براى آسمانيان بدرخشد چنان كه ستارگان آسمان براى زمينيان مى درخشند.
كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص610
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
╔━═⊰❀🍃🌺﷽🌺🍃❀⊱═━
👆جلســـه پخش زنده #دعای_عهـــد
بعد از حضور در اجتماع پر شور دعای
عهد از طریق لینک زیر می تونـید وارد
سامانه بشید و حضــورتون رو در دعای
عهد ثبت کنید تا به یک اجتماع پرشُور
و بزرگ برسیم👇
🆔https://shamim313.com
.╚~•๑❥░ ⃟🌸❥๑•~---------
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨سلام وعرض ارادت به قطب عالم امکان حضرت بقیه الله الاعظم (عج)✨
💫 قولوا کما قال الله:
✨سلام علی آل یاسین...
دلخوشیم به سلامی که جوابش واجب است💚
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کانال_شهید_رحمان_مدادیان
@shahidmedadian
🌹امروز سهشنبه برای سلامتی و تعجیل
❤️در فرج آقا #امام_زمان عج
🌹صلواتی عنایت فرماید
✨🌹الّلهُمَّ
✨🌹صَلِّ عَلَی
✨🌹مُحَمَّدٍ
✨🌹وَآلِ مُحَمَّدٍ
✨🌹وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
•|﷽|•
هـــــــمزاد كویــــــرم تـــــــــب بـــــــــاران دارم
در سینه دلـــی شكسته پنـــهان دارم💔
در دفـــــتر خاطــــرات مـــــــن بــــنویـــسیــــد
من هر چه كه دارم از شهیدان دارم
#شهیدرحمان_مدادیان
#صـــــبحتونشــــــــهدایی🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای تشرف علی بن مهزیار اهوازی خدمت امام زمان عج
زیباست حتما ببینید✅
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کانال_شهید_رحمان_مدادیان
@shahidmedadian
-میگنچرامیخوایشهیدشی؟!
+میگمدیدیدوقتییهمعلمرودوستداری
خودتومیکشیتوکلاسشنمره²⁰بگیری
ولبخندرضایتشدلتروآبکنه؟!
منمدلمبرالبخندخدامتنگشده(:"
میخوامشاگرداولکلاسششم♥️🌿
#شهیدحمیدسیاهکالیمرادی
💠شهید جلال افشار
🔸«صدای آهنگ مبتذلی که راننده اتوبوس گذاشته بود، جلال را آزار میداد. با متانت و به آرامی از راننده خواست تا یا نوار را خاموش کند یا صدایش را کمتر کند. راننده با حالت تمسخر گفت: «اگر ناراحتی پیاده شو! » زمستان بود و هوای سرد و بیابان تاریک و خطر حیوانات درنده، اما جلال قصد کرده بود تا وجدان راننده را بیدار کند.
🔹 دوباره رفت نزد راننده و گفت: «اگر صدای نوار را کم نکنی، پیاده میشوم. » راننده بی درنگ پا روی پدال ترمز گذاشت و ایستاد.
🔺جلال هم دل به دریای رحمت خدا زد و پیاده شد. اتوبوس هم رفت، اما هنوز دقایقی نگذشته بود که شجاعت و اخلاص جلال، کار خودش را کرد و راننده ایستاد تا جلال را سوار کند. این بار با خوش رویی جلال را تحویل گرفت و نوار را خاموش کرد».
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کانال_شهید_رحمان_مدادیان
@shahidmedadian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 فرا رسیدن شهادت کریم اهل بیت
▫️امام حسن مجتبی (ع)
▫️و رحلت پیامبر (ص)
▫️و شهادت امام رضا (ع)
🏴 تسلیت باد🏴
تاقدمگاه خورشید/آئین سنتی مذهبی مردم بهبهان تا قدمگاه امام رضا (ع)
مراسم پیاده روی آئینی و سنتی مردم شهرستان #بهبهان تا قدمگاه امام رضا (ع) برگزار خواهد شد
#قدمگاه
#امام_رضا
#شهید_رحمان_مدادیان 👇
🆔 @shahidmedadian
https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
بعدازسالهاهمینیهپسرراداشتم
نمیخواستمبیپشتبمونم
ولیبهمادرشگفتم:
دیگهمحمودرافرزندخودتندان!
اودیگرمالمانیست،مالخداست
خودشازقبلذخیرهنگهشداشتهبوده
برایهمینروزها..!🌱♥
#شهید_محمود_کاوه
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
@shahidmedadian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرض تسلیت به محضر #امام_زمان عجل الله
شهادت امام رئوف ،حضرت رضا علیه السلام را تسلیت عرض میکنیم🖤
آیا بُوَد که گوشه ی چشمی به ما کنند💔
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🌸🍃 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم رب الشهداء والصدیقین🌹
به وقت قرارعاشقی...🌺🍃
روایت رمان گونه زندگی... 🌷🌷
#شهید_مجید_قربانخانی🕊🌸
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کانال_شهید_رحمان_مدادیان
@shahidmedadian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من اومدم پیش تو زانو زدم
خودمم خوب می دونم چقدر بدم🥀
@shahidmedadian
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
💐#مجید_بربری #قسمت_44 حتی یه چاقو هم همیشه توی جیبش بود.بعضی وقت ها که بهش غرولند می کردیم و می گ
💐#مجید_بربری
#قسمت_45
بعد موقع سربازیش رسید.توی آموزشی که بود،برا جشن تولدش کیک خریدیم و بردیم بیرون پادگان،براش یه جشن تولد کوچیک گرفتیم.عادتش بود هرسال جشن تولد بگیره.سال نود و سه،یه جشن تولد بزرگ توی باغ برا خودش گرفت.یه کیک بزرگ و الویه و میوه و شربت و گروه موسیقی و خلاصه،خودش برا خودش سنگ تمام گذاشته بود.به ما هم گفت:نیاین،دوستام هستن.موقع بریدن کیک،یه تیکه بزرگش را بریده بود و برای ما کنار گذاشته بود و بقیه رو عین فیلم های کمدی،با دستاش،توی صورت دوستاش مالیده بود.اون تولد آخرین تولدی بود که گرفت.بعدش هم که دیگه یه جورایی ،دور مهمونی و تولد و این برنامه ها رو،خط قرمز کشید.این اواخر حتی قلیون رو کنار گذاشته بود.از سربازیش می گفتم...،این دوره خودش یه فیلم سینمایی یه.آموزشیش کهریزک بود.هفته ای دو سه مرتبه،بار و بندیل جمع می کردیم و می رفتیم دم پادگان،برای خشکبار و میوه فصل و غذا می بردیم.همون جا همه باهم می خوردیم و برمی گشتیم .آموزشیش که تموم شد،سربازیش افتاد پرند.اسمش سربازی بود،صبح که میشد،آقا افضل می بردمش دم پادگان،پیاده اش می کرد و برمیگشت. هنوز پدرش برنگشته،مجید خونه بود.نمیدونم مُهر فرمانده اش رو،از کجا می آورد و برا خودش مرخصی رد میکرد،یه روز تا رسید خونه،شروع کرد غرولند کردن.افضل گفت:
_چی شده داداش مجید؟چرا امروز نیومده،غرغر راه انداختی؟
_هیچی آقا افضل. یه سرهنگه تو پادگان،راه به راه به من گیر میده،اوقاتم رو تلخ کرده!
_اون کیه که جرأت کرده به مجید من بگه بالا چشمت ابروئه؟
همین فردا با هم میریم دم پادگان،ببینم چی شده.
فردا صبح،هوا گرگ و میش بود که پدرو پسر راه افتادن و رفتن پادگان.کلی دردسر کشیده بودن تا تونستن خودشون رو،به اتاق فرمانده پادگان برسونن.افضل تا وارد اتاق میشه،میگه:
_سلام جناب سرهنگ.من پدر سرباز مجید قربان خانی هستم.
_علیکم السلام آقای قربان خانی! چشم ما به جمال تان روشن شد.
_راستش نمیخواستم مزاحم تون بشم،اما این پسرم دیشب،با اوقات تلخ اومده خونه و از دیشب تا حالا هم،حال درستی نداره.میگه توی پادگان اذیتم میکنن!
_نگفت کی اذیت میکنه،من مجید را،يا مجید من را؟
_والله پسرم گفته شما.
فرمانده ی پادگان نمی دانست بخندد یا عصبانی باشد.
_ببینید آقای قربان خانی،من با این سن و سال و با درجه سرهنگی ،تا حالا یک مرتبه هم با دمپایی،در محل کار رفت و آمد نکرده م؛حتی یک مرتبه.اما این آقا زاده ی شما هرروز به جای پوتین،یه جفت دمپایی پا میکند از این حیاط به آن حیاط و از آن اتاق به این اتاق میرود. تنها کسی که با دمپایی این طرف برا خودش می چرخه،مجیده. تازه جرأت هم نمی کنیم به آقا اعتراض کنیم.قشقرق راه می اندازد و اعصاب همه ما را،به هم می ریزد.
_راستش من در جریان این کارهای مجید نبودم.شما ببخشید،حلال کنید.
#داستان_زندگی_حر_مدافعان_حرم
#شهید_مجید_قربانخانی🌷🕊
💥ادامه دارد...
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
#کانال_شهید_رحمان_مدادیان
@shahidmedadian