eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
664 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
7.7هزار ویدیو
61 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️بسم‌الله الرحمن الرحیم ⚜️ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هر کس بکوشد تا خود را عزیز(عزتمند) و از مردم بی‌نیاز کند، هم مرتبه شهید است. (کنزالعمال، ج ۵، ص ۶۰۷) 💐💐💐💐💐 امام خمینی(ره) : ( وقتی که یک ملتی دید که از خارج همه چیزش دارد اداره میشود و دیگر احتیاج ندارد،به فکر این نمی افتد که خودش احتیاجش را رفع کند. آن روزی که این ملت فهمید که اگر ما جدیت نکنیم برای کشاورزیمان،جدیت نکنیم برای صنعت نفت مان،جدیت نکنیم برای کارخانه های خودمان، از بین خواهیم رفت و کسی نیست که به ما بدهد، وقتی  این احساس پیدا شد در یک ملتی که من خودم باید هر چیز میخواهم تهیه کنم ، دیگران به من نمی دهند،این احساس اگر پیدا شد،مغزها به راه می افتاد و متخصص در هر رشته ای پیدا می شود و بازوهایی که هر عملی را میتوانند انجام بدهند.) 💐💐💐💐💐 جدید ترین مصاحبه مادر شهید صدر زاده ماه رمضان امسال کربلای معلی -دارد... @shahid--mostafa-sadrzadeh1 @shahid--mostafa-sadrzadeh2 1401/3/10 -صدر-زاده -حضرت-معصومه-س-دختر # صدر-عشق-ابراهیم -شنبه-های-مهدوی https://www.instagram.com/p/CeO4--Vo6rJ/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
بسم الله الرحمن الرحیم 💐💐💐 عمری (یا لیتنا كنا معك) را فریاد کردیم... اما در میدان عمل حسابی جا ماندیم ... 💐💐💐 همراه حسین(ع) بودن سر شوریده شجاعت و دل شیدا می خواهد و ما از آنجا که جگر شیر نداشتیم سفر عشق نرفتیم 💐💐💐 اما سید ابراهیم و امثالهم رفتند و داغ به اسارت بردن بی‌بی زینب(س) دختر علی مرتضی (ع) را بر دل دشمنان گذاشتند... جدید ترین مصاحبه مادر شهید صدر زاده ماه رمضان امسال کربلای معلی -دارد -جدید @shahid__mostafa_sadrzadeh1 @shahid__mostafa_sadrzadeh2 1401/3/13 (ره) #صدر_عشق #رفیق #دلتنگ_کربلا https://www.instagram.com/p/CeUQlIHI8wU/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
✨خاک های نرم کوشک ✨ ▫️صحبت از یک عملیات ویژه بود ، دشمن تانک های تی هفتاد و دو را وارد منطقه کرده
▫️پرسید : شنیدی چی گفتم ؟ گفتم : شنیدن که شنیدم ولی ... گفت : پس سریع چیزهایی رو که گفتم انجام بده . گردان را حدود همان چهل متر بردم جلو ، دیدم خودش آمد و گفت به مجردی که من گفتم الله اکبر شما ردّ انگشت من رو می گیری و شلیک میکنی به همون طرف ، یکهو صدای نعره اش رفت به آسمان ، الله اکبر ، طوری که گویی همه زمین را میخواست بریزد به هم . ▪️ پشت بندش سید فریاد زد یا حسین و شلیک کرد . شمن قبل ازاینکه به خودش بیاید تار و مار شد آن شب ... دو گردان زرهی دشمن را کاملاً منهدم کردیم . فردا طبق معمول تمام عملیات های ایذایی باید میرفتیم دنبال مجروح یا شهدایی که احتمالاً جا مانده بودند . درست بیست و پنج قدم آن طرف تر ، مابین انبوه سیم خاردارهای حلقوی و موانع دیگر دشمن می رسیدی به یک معبر که باریک بود و خاکی . فهمیدم این معبربرای رفت و آمد عراقیها بوده و 40 متر آن طرف تر نفربری ک دیشب سید به آتش کشیده بود نفربر فرمانده بود . ▫️الله اکبر ، متعجب برگشتم پیش عبدالحسین . گفتم : جریان دیشب چی بود ؟ طفره رفت . پس از اصرارهای من گفت موقعی که عملیات لو رفت و توی آن شرایط گیر افتادیم ، حسابی قطع امید کردم . شما هم که گفتی برگردیم ناامیدی ام بیشتر شد و واقعاً عقلم به جایی نرسید مثل همیشه تنها راه امیدی که باقی مانده بود توسل به واسطه های فیض الهی بود ، توی همان حال و هوا صورتم را گذاشتم روی خاک های نرم اون منطقه و متوسل شدم به وجود مقدس خانم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چشم هام را بستم ▪️و چند دقیقه ای با حضرت راز و نیاز کردم ، حقیقتاً حال خودم را نمیفهمیدم با تمام وجود میخواستم که راهی پیش پای ما بگذارند و از این مخمصه و مخمصه های بعدی که در نتیجه شکست در این عملیات دامنمان را میگرفت نجات مان بدهند در همان اوضاع یک دفعه صدای خانمی به گوشم رسید ، صدایی ملکوتی که هزار جان تازه به آدم میبخشید . به من فرمودند فرمانده اینطور وقت ها که به ما متوسل می شوید ماهم از شما دستگیری می کنیم ، ناراحت نباش ، مسیری را که گفتم همه اش از طرف خانم حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود . @shahidmedadian