eitaa logo
شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
664 دنبال‌کننده
10هزار عکس
7.7هزار ویدیو
71 فایل
فراموشم نکن حسین جان فراموشت نخواهم کرد قسمتی از وصیت نامه ی شهید مدادیان بیسمچیمون ⤵️⤵️⤵️ https://abzarek.ir/service-p/msg/584740 پیج اینستاگرام ⤵ https://www.instagram.com/shahidmedadian 💖 خادم کانال @Zsh313 اومدنت اینجا اتفاقی نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
سحر نوزدهم... ✍ و..... امشب "دردناک ترین" ساعات این ضیافت است... ❄️آسمان و زمین، عجیییب بوی درد گرفته اند... میدانی.... ؛ شق القمری در کوفه، درپيش است... که بر غربت هزار ساله تو، تلنبار شده است... ❄️بی قراری، جان مرا به آتش کشانده است... حصن حصین زمین، آماده پرواز می شود... و این اولین بار است که شیعه، درد یتیمی را به جان خویش، می خرد.. ❄️یوسفم... این روز ها، استخوان سوزند... اما، تصور دردهای فردا...امانمان را بریده اند... علی..... با همه هیبتی که آسمان را به تعظیم واداشته است... به محرابی میرود، که قرار است.. ماه را در آن بشکافند... وااای... که درد این ثانیه ها...پای قلمم را لنگ می کند... ❄️یوسفم... من نخستین بار، بوی درد را از مشام رمضان، ادراک کرده ام.... علی... همه پناه من... و همه پناه اهل زمین و آسمان است... من بی علی... هزاااااااااااار بار، یتیمی را تجربه کرده ام... ❄️فاجعه ایست رمضان های بدون تو... نميدانیم... بر کدامین درد، شکیبایی پیشه کنیم...؟ بر هیبت آنکس، که از دست میدهیم... یا بر غربت آنکس که بدستش نمی آوریم... ❄️تو بگو یوسفم.... شیعه... چند سال دیگر، به تحمل این درد، محکوم است؟ لیلةالقدر است... و... من.. فقط یک نشانی از پیراهنت، می خواهم.. تقدیر مرا، به همین یک نشانه... زیبا کن... https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
بیست و یکم.... بدون تو..... آسمان و زمین... بی تابند... می بینی... ؛ همه دریاها، کاسه شیر، پیشکش کرده اند.. تا راهی نشوی.... بابا حسنین... زینب... عباس... التماست می کنند..... و این ماييم که ... از پس قرن ها ...فاصله... التماست می کنیم.... شیعه بدون تو... به کدام دیوار تکیه کند، بابا...؟ آنقدر در نگاه اهل آسمان عزیزی، که شب تولدت را، به آغوش خدا... شب قدر نام گذاشته اند.... تو... همه اعجاز خدایی، حیدر... و ما باز درد نداشتن تو را، برای هزارمين بار، لمس می کنیم... یگانه دلبر من... ؛ علی... سهم تو بود... نه ما... که هزار سال است... در انتظار سهممان از آخرین فرزندش... خیره به راه مانده ايم... امشب، فقیرترین بنده ات منم، دلبرم .... دستان خالی ام... به امید تحفه ای عظیم، بالا آمده اند... من... سهمم را می خواهم... سهمم را از خانواده علی.... سهمم را از دامان مادر.... من..... یوسفم را... می خواهم... خدااااااا اذن دعا داده ای... و اجابتش را ضمانت کرده ای... من یقین دارم، که مرا،... بدون توشه، راهی نخواهی کرد.... التماس دعای شهادت در لیالی قدر https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
‍ ‌ روز بیست و دوم سحر بیست و دوم... اولین سحر بدون علی است. و قلب زمین، برای هضم نداشتَنَش، در انقباضی سخت، درگیر شده است. دیروز...آئینه ی خدا روی زمین، ترک خورده است... و دیگر هیــچ کس نیست، که چهره کاملی از خدا را، برایمان رونمايي کند. زمیــن؛ بی علی، فقیرترین مخلوق خداست. بیچاره زمیـــن! من مانده ام، دردهای عظیمی را که به خود دیده است...چگونه او را از گردش روزمره اش، باز نداشته است؟ همه درد زمین یک سو... فــراقِ علــی... یک سو... و انتظار هزار ساله پسر علی، از سوی دیگر، سرگیجه به جانش انداخته است. و من... در این درد زمین، همیشه، با او شریک بوده ام. آخرین لیلةالقدر در پیش است. و من، برای تسکین همه دردهای اهل زمین، قنـــوت می گیرم. اما... عظیم ترین غصه اش، همان آینه ترک خورده ایست، که باید ترمیم شود. تا زمیــن، "پسر علی" را رو نکند. هیچ آينه ای، توان ترسیم چهره خدا را، نخواهد داشت. باید برای عظیم ترین درد اهل زمین، دعا کنیم. برای ثروتـی که داریــم، اما دستمان به او نمی رسد. باید تقدیرات زمین را، با دستان رو به آسمانمان عوض کنیم. زمین، با پسر علی، دیگر فقیرترین مخلوق خدا، نخواهد بود! برای غربت پسر علی، دعا کنیم.... 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @shahidmedadian ❤❤❤❤ https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
روز بیست و سوم..... ✍ از لحظه ای که سیاهی... زمین را خلوت کرده است... اذن "دعای فرج"... بر همه اهل زمین، وارد گشته است.. که برترین اعمالش... دستان رو به آسمان... است؛ تمام باطن قدر را رو می کند.... و این یعنی.... ؛ تو......راز همه تقدیرهای عظیم، در لیلةالقدری...یوسف نشسته ام اینجا... در لابلاي جمعیتی که، امتداد نگاهشان، به آغوش تو می رسد... جمعیتی که قرآن بر سر می گذارند، تا شاید، باطن قرآن را، در میان خود، حاضر ببینند... جمعیتی که بعد از علی... دلخوش به نفس های آخرین دردانه اش هستند، که همین حوالی... فضای زمین را معطر کرده است... سالهاست که، بیست و سومین سحر رمضان را ... گوش به زنگ نشانه ای از تو...تا صبح، چشم انتظاری می کنیم... اما... گویی هنوز دلهای زنگار گرفته مان... برای دریافت اجابت آماده نشده اند... خسته ايم... از آمد و رفت رمضان هايي که به ملاقات چشمان دلکش تو، ختم نمی شوند... خسته ايم.. از رمضان هايي که نماز عيدش، همچنان بی حضور تو اقامه می شوند... خسته ايم... از شلوغی های دنیایی که خالی از خواستن های صادقانه توست... برای جانهای خسته از گناه مان، امن یجیب بخوان...یوسف دعای تو.. حتما راه اجابت را باز خواهد کرد... دعا کن... دعاهاي بی رمق مان، تا آسمان بالا روند... دعا کن... شاید....اجابت...شویم... یوسف التماس دعای فرج و شهادت 👇👇 🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃 @shahidmedadian ❤❤❤❤ https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
‍ ‌ سحر بیست و هفتم.... ✍ و ایــــن؛ آخرین لیلةالقدری است که خدا آنرا برای جاماندگانی چو من، ذخیره کرده است. رمضان گذشت... و من حتی یک نگاهِ ویژه، مهمان صاحب الامرِ زمین، نشده ام. دویدن های صبح و شبم ، نیز، آنقدر آلوده است، که راهِ آسمان را برایم، باز نمی کند! ❄️اما دلخوشم، به این سحـــر! شاید، امشب برایم راهی باز شد. شاید من هم، با اهل آسمان محرم شدم. شاید گوشه ای، مرا نیــز، پذیرفتند. امشب شاید به سوی خانه عزیز مصر که نه، به سوى خانه عزیز اهل زمین، کوچه ای را پیدا کنم. ❄️آی اهل آسمان؛ امشب کاش، نگاهم کنید. کاش، قبولم کنید، کاش نامِ مرا هم، در گوشه ای از سفره آخرین منجی زمین، بنویسید. به جان عزيزش قسم، فقط گدای یک نگاه ویژه اویم...همـــین ❄️گذشت.... همه رمضان گذشت.... و مــن، دور آخرین سفره های سحرم، همچنان، به دنبالش، می گردم. اما گاه فراموش میکنم، او همیــن جاست..... و این منم، که سفره دار زمین را، گم کرده ام. خدا کند، پیدا شوم، خدا کندکه.... پيدايم کند! پيدايم کن؛ پادشاه تنهاي زمین من، در مهمانی رمضان هم پيدايت نکرده ام. @shahidmedadian
سحـــر بیست و نهــم خداحـافـظ؛ نزدیکــترین رفیـق خداحـافـظ؛ آرام تــرین اَنیـــس خداحـافـظ؛ عاشق ترین همــراه ❄️الحمداللّــه برای هر الماسی که به چشمانمان بخشیدی. الحمداللّــه برای هر بوسه ای که در سجاده سحر، و ضیافت افطــار، مهمانمان کرده ای! الحمدللّــه برای دور همی های شبانه ای که، ما را از سرتاسر زمیــن، فقــط بصرفِ جرعه ای عشــق، دور هم جمع کردی. و مــا سی سحـ💫ـر، دست در دست هم، مهمانِ آغوشی بودیم، که به اندازه همه ی اهل زمین، جا دارد! الحمداللّــه برای رفاقتهایی که، از پسِ فرسنگها فاصله، فقط و فقط در دایره ی محبت تـــو، آغاز شــد و قرار است تا آسمانــت طــــول بکشــد. 💢خداحافظ های پر از پــرواز خداحافظ پر از اُمیـــــد خداحافظ دردِ دل های عاشقانه ی سحــر راستــی رفیــ🤝ـق! آیا ما سفره ی دیگــری از تو را تجربـه خواهیم کرد؟ نمیدانیم؛ به کداممــان، فرصتِ درآغـوش کشیدنِ دوباره ات را خــواهند داد؟ اما یقین بدان؛ از تو عــزیزتر، ثانیه هایی در گذر زمان، سراغ نداریــم! ✨به خُـــدایی می سپاریمَــت که تو را مایه ی سبکبالی دلهای آشفته مان آفـــرید! ✨به دست همان دلبری می سپاریمت، که تمنّــای دلهایمان را برای سرکشیدنِ جرعه های دیگرت، می داند و می بیند! خداحافـ✋ـظ رمضـان دعایمان کن، تا دست در دست هم... برای درآغوش کشیدنِ دوباره ات، آماده شویم! دعایمان کن... تا آمدنِ دوباره ات، راهِ آسمــان را گُــم نکنیم. https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc
‍ ‌ *سحــــر آخــــــر ...* *✍ تمام شـــد؛ دلبر رعناقد من!* تمام شــد، سفره کرامتی، که شاه و گدا را در کنار هم، مهمان کرده بودی. همان سفره ای که کنارش، گداتــرها، برايت عزيزتر بوده اند. ❄️تمام شـــد. همه ثانیه های خیسی، که تو را يكجا به آغوش من، هدیه می کردند. ❄️تمام شــد. تمام جرعه های آبی، که لحظه های افطار، هستیِ حسین را بر لبانمان زنده می کردند. همه زمزمه هایِ أللّهمَّ لَکَ صُمنـــا بهمراه یک قطره اشــک....و اَلـسلام علیک یا أباعَـبداللّه.... ❄️وای دلبـــرم... قلبم، از لرزيدن، دست برنمي دارد. بهانه هایـش، غم انگیزتر شده، اشک هایـش، داغ تر شده، چه کنم، اگر رمضانِ دگر را نبینم؟ دستانم... هنوز خالی اند، و قلبم، هنوز بیمار! ❄️من هنــوز، به اجابت نرسیده ام. من هنـــوز، یوسفم را ندیده ام. من هنــوز، یک نماز عید را، به امامت او، اقامه نکرده ام. ❄️تمام شـــد؛ دلبــرم و چشمان ما همچنان، براه مانده است. چشم براه روزی که، با نوای حیدری آخرین دردانه مادر، بخوانیـــم؛ أللّـــهم أهل الکِبـْــریا و العَظَــــمَه... و أهــلَ الجـــودِ و الْجَبَـــروت... و أهــلَ الْعَفــــوِ و الَّــرحْـــمَه.... یا اهـــل التّـــقوی.... *آخرین سحر، و اولین و آخرین دعــا؛* *ما را به اشاره ی ظهورش، اجابت کن.* http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
.... ✍ دلبر که تو باشی... جرات بیراهه رفتن، چقدر آسان است... آنقدر مهربان و دلواپس، به انتظار برگشتنم می نشینی..که گویی جز من، بنده دیگری نداری... مهربانیت... چنان مرا فراگرفته است، که دیگر... از زنگار بی انتهای دلم، نمی ترسم... تو...همان "جابر العظم الکثیری"... که تمام شکستگی های روح مرا، به ناز یک اشاره ات...جبران می کنی... ❄️مهمانی ات.... سر و روی سپید، می خواهد.. و...من...سیه چرده ترین، مهمان، خوان ضیافت توام... اما....؛ با همه سیه دلی ام... پشتم چنان به آغوش مهربان تو گررررم است که... از خودم، نمی هراسم... یقین دارم...که یک نگاه تو...عالمی را زیر و رو می کند... چه رسد به روح کوچک و فقیر من!! ❄️هشتمین بزم مستانه مان هم رسید...دلبرم و من چنان، از برق چشمانت، به رقص آمده ام...که برای ادراک دوباره لذتش... هزار تشنگی دیگر را، به جان می خرم.... حجله گاه عاشقی ام را گسترده ام...؛ سجاده ام...منتظر قدوم توست.... قنوت می گیرم... در هشتمین ملاقات شاه و گدا.... به امید جرعه ای دیگر... پیمانه ام را، بالا آورده ام..... کمی ع ش ق... برایم می ریزی...خداااا ؟ کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
سحر بیست و یکم.... بدون تو..... آسمان و زمین... بی تابند... می بینی... ؛ همه دریاها، کاسه شیر، پیشکش کرده اند.. تا راهی نشوی.... بابا حسنین... زینب... عباس... التماست می کنند..... و این ماييم که ... از پس قرن ها ...فاصله... التماست می کنیم.... شیعه بدون تو... به کدام دیوار تکیه کند، بابا...؟ آنقدر در نگاه اهل آسمان عزیزی، که شب تولدت را، به آغوش خدا... شب قدر نام گذاشته اند.... تو... همه اعجاز خدایی، حیدر... و ما باز درد نداشتن تو را، برای هزارمين بار، لمس می کنیم... یگانه دلبر من... ؛ علی... سهم تو بود... نه ما... که هزار سال است... در انتظار سهممان از آخرین فرزندش... خیره به راه مانده ايم... امشب، فقیرترین بنده ات منم، دلبرم .... دستان خالی ام... به امید تحفه ای عظیم، بالا آمده اند... من... سهمم را می خواهم... سهمم را از خانواده علی.... سهمم را از دامان مادر.... من..... یوسفم را... می خواهم... خدااااااا اذن دعا داده ای... و اجابتش را ضمانت کرده ای... من یقین دارم، که مرا،... بدون توشه، راهی نخواهی کرد.... التماس دعای شهادت در لیالی قدر