✨سلام داداشم ✋
امروز چهار ساله که مهمان ارباب شدی
چهارساله که آسمانیان به وجودت افتخار میکنن و زمینیان از نبودت غمگین اند
امروز چهار ساله همه زمین دلتنگت شده
امروز چهارساله هیئت دلتنگ صدای دلنشینت شده
دلتنگ حسین حسین گفتنت دلتنگ سینه زنیت دلتنگ خودت شده داداشم
چهارساله که دردانه ات میوه قلبت امیر حسینت بابا ندارد😭
چهارساله من خواهرت محرومم از وجودت و سراسر دلتنگی از نبودنت وجودم را فرا گرفته😭
و هیچ چاره ای جز صبر ندارم
صبوری میکنیم همه مان و این صبوری امروز ما لطف حضرت زینب سلام الله علیها هست
داداشم دستمو بگیر و ما رو به قافله شهدا برسون😭🕊
#دلـتنگےہاےخـواہـرانہ
#شـہیدمـحمـدحـسـیـنمـحمـدخـانـے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم✋🌸
دلٺنگم آقا
دلٺنگ ديدنٺ
دلٺنگ شنيدن صداے انا المهدےاٺ
ٺا ڪجاے عمر باید هر روز درانٺظار ٺو لحظہ ها را شمارش ڪنم
🥀اللهـم عـجل لولیکـ الفرج🥀
#خواهـرنـوشـت
✨برای محمدحسین خیلی خواستگاری رفتیم. واقعاً آدم مشکلپسندی بود. روی هر کسي یک عیبی میگذاشت. میگفت اینها هیچ کدام به روحیات من نمیخورند و به کارم نمیآیند. خودش دقیقاً میدانست دنبال چه چیزی است. انگار محمدحسین روزهایی را میدید و پیشبینی میکرد که ما نمیدیدیم.
#دلـتنگےہاےخـواہـرانہ
#شـہیدمـحمـدحـسـیـنمـحمـدخـانـے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شہیدمحمدحسیـنمحمدخانے🌹
♥️بسم رب الشهدا♥️
برگے از خاطرات
📚 #قصه_دلبرے
شانه هاے همیشه گرمش یخ ڪرده بودند.
از پدرش قول گرفته بودم ڪه دو ساعت با جنازه اش توے خانه تنها باشم.
حرف داشتم با او...😔
قرار دو ساعته شد نیم ساعت،آن هم توے معراج...💔
بعد از نود و نه روز باید براے همیشه با چشمهایش، موهایش، خنده ها، اشڪ ها و انگشتانش خداحافظے میکردم!😭
براے همیشه توے این پنج سال و چند ماه چقدر اسیرش شده بودم.
ڪاش صدایش را فقط یڪبار دیگر مےشنیدم
ڪاش با لبخندش به من مےفهماند ڪه هنوز هم،سایه بالا سر دارم...
دلداده ے ارباب
درِ تابوت را باز ڪردند
این آخرین فرصت بود...
بدن را برداشتند تا بگذارند داخل قبر؛بدنم بےحس شده بود،
زانو زدم ڪنار قبر دو سه تا ڪار دیگر مانده بود.
باید وصیت هاے📝 #محمدحسین را مو به مو انجام مےدادم.
پیراهن مشڪے اش را از ڪیف درآوردم.
همان ڪه محرم ها مے پوشید.🏴
یڪ چفیه مشڪے هم بود،صدایم مےلرزید.
به آن آقا گفتم ڪه این لباس و این چفیه را قشنگ بڪشد روے بدنش،خدا خیرش دهد توے آن قیامت؛پیراهن را با وسواس ڪشید روے تنش و چفیه را انداخت دور گردنش...
جز زیبایے چیزے نبود براے دیدن و خواستن!
به آن آقا گفتم: مےخواست براش سینه بزنم، شما مےتونید؟
یا بیاید بالا خودم برم براش سینه بزنم
بغضش ترڪید😭
دست و پایش را گم ڪرد.نمےتوانست حرف بزند.چند دفعه زد رو سینه #محمدحسین. بهش گفتم:
نوحه هم بخونید
برگشت نگاهم ڪرد.
صورتش خیس بود.نمےدانم اشڪ بود یا آب باران.
پرسید:چےبخونم؟
گفتم:هرچے به زبونتون اومد.
گفت:خودت بگو
نفسم بالا نمےآمد...😭💔
انگار یڪے چنگ انداخته بود و گلویم را فشار مےداد، خیلے زور زدم تا نفس عمیق بڪشم گفتم:
از حرم تا قتلگاه
زینب(س) صدا مےزد حسین(ع)
دست و پا مےزد حسین(ع)
زینب(س) صدا مےزد حسین(ع)
سینه مےزد براے #محمدحسین
شانه هایش تڪان مےخورد...
برگشت بااشاره به من فهماند همه را انجام دادم، خیالم راحت شد...💔🕊
همسربزرگوار #شهید_محمدحسین_محمدخانے🌹
#شادےروح_شهداصلوات📿
#شـہیدمـحمـدحـسـیـنمـحمـدخـانـے
📸 عکسهای_ماندگار
🌹شهید محمدحسین محمدخانی معروف به حاج عمار ، 12ساعت قبل از شهادت ، در ڪنار سردار حاج قاسم سلیمانی ...
✅ سردار حاج قاسم سلیمانی : عمار برای من ، مثل همت بود ...!
ولادت : ۶۴/۴/۹ تهران
شهادت : ۹۴/۸/۱۶ لاذقیه ، سوریه
مزار شهید : قطعه ۵۳ بهشتزهرا (س) تهران ، در جوار عموی شهیدش ، شهید ولی الله محمدخانی (شهید دفاع مقدس )
#شـہیدمـحمـدحـسـیـنمـحمـدخـانـے