eitaa logo
🌹شہیدمحمدحسیـن‌محمدخانے🌹
448 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
34 فایل
•••||| ←ایـنـجـا گـردان سـیـدالـشـہـدا فـرمـانـده ←حاج‌عمار '' ادمین تبادل :
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🕊 #شباهت_شهـــــدا 《یاد لبخندهایے بخیر ڪه به قهقهہ شـهـــ🌷ــادت پیـوستند》 #شهید_عبدی #عمار_حلب
✨ ✨د‌لـداده‌ ی اربـاب بـود درِ تابـوت را بـاز ڪردند ایـن آخـرین فرصـت بـود ... بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل قبـر؛ بدنـم بی‌حـس شـده ‌بـود ، زانـو زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده‌ بـود😭 . بایـد وصیـت‌های📜 محمـدحسیـن را مـو بہ مـو انجـام می‌دادم. پیـراهـن مشڪی اش 🏴را از تـوی ڪیـف👜 درآوردم. همـان که محـرم ها می ‌پوشیـد. یڪ چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم می‌لرزیـد💔 . بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی بدنـش 💕، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور گردنـش ... جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن☺️ ! بہ آن آقـا گفتـم:« می‌خواسـت بـراش سینـه بزنـم ؛ شـما می‌تونید؟ یا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید.😭 دسـت و پایـش را گـم کـرد . نمی‌توانست حـرف بـزند چـند دفعـه زد رو سینـه محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» 🗣برگـشت نگاهـم کـرد.👀 صورتـش خیـس خیـس بـود. نمی‌دانم اشـک😭 بـود یـاآب باران.🌧 پرسیـد:« چی بخونـم؟» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:«خودت بگـو » نفسـم بالا نمی‌آمد .... انگار یڪی چنـگ انداختـه‌ بود و گلـویم را فـشار می‌داد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم❤️ گفتــم : از حـرم تـا قـتلگـاه ✨ زینـب صـدا می‌زد حسـیـن دسـت و پـا می‌زد حسـیـن ؛ زینـب صـدا می‌زد حسـیـن ...🕊 سینـه می‌زد برای محمـدحسیـن شانـه هایـش تکـان می‌خورد ... 😭 برگـشت با اشـاره بہ مـن فهمـاند همـه را انجـام دادم ؛ خـیالـم راحـت شـد ... پیـشِ پـای اربـاب تـازه سینـه زده‌ بـود ... 💞 به مناسبت سالگرد شهید عزیز🕊 ۱۶/آبان/۹۴
°•|🌿🌹 #مدافع_حرم #عمار_حلب #شهید_‌محمدحسین_محمدخانی #زندگینامه 🔴 حاج همت بود برای حاج قاسم ◽️حضور وی در سوریه با عنوان مربی آموزشی شروع شد، اما چنان در بین نیروها درخشید که مورد توجه فرماندهان ارشد نظامی واقع شد و بعد از مدتی به عنوان فرمانده تیپ هجومی سیدالشهدا(ع) منصوب شد. ◽️محمدحسین را در سوریه به نام مستعار «حاج عمار» می‌شناختند. حاج قاسم سلیمانی نگاه ویژه‌ای به محمدحسین داشت و در یکی از دیدارهایش گفته بود: «عمار برای من مثل «همت» بود. ◽️شجاعت و دلاوری محمدخانی باعث شده بود که همواره او را در خط مقدم ببینند. دل بی‌باک و سر نترس محمدحسین در بین نیروهایش مشهور بود. در عین فرماندهی و هوش نظامی، همیشه در میانه میدان بود. تا اینکه نیمه آبان سال ۹۴، آرزوی دیرینه‌اش تحقق یافت و در حومه شهر حلب به خون سرخ خویش آغشته گشت و خود را به قافله شهدا رسانید. #شـہید‌مـحمـد‌حـسـیـن‌مـحمـدخـانـے
هدایت شده از گرافیست الشهدا🎨
🍃در دریای وابستگی‌های اگر شناگر خوبی نباشی غرق می‌شوی. اما گاهی اوقات هم، خدا فرشته نجاتی را می‌فرستد، مثل که این روزها دست‌های خسته از گناه را گرفته و به سوی خدا برده است. . 🍃کمتر کسی است که اسم را بشنود و یاد محمد حسین نباشد. . 🍃زندگی‌اش درسی است برای آنان که راه عشق را می‌جویند، حتی برای آنان که راه را اشتباه رفته‌اند و منتظر راهنمایی هستند. . ▪️سر که زد چوبه محمل دل ما خورد ترک ▪️ریخت بر قلب و دل جمله عشاق نمک . ▪️آنقدر داغ عظیم است که بر دل شده حک ▪️سر زینب به سلامت سر نوکر به درک . 🍃تمام زندگی‌اش همین دو بیت بود. شد و ، آن‌هم با اصابت ترکش بر سرش😞 اما دل ها را وقتی سوزاند که وصیت نامه‌اش حکایت از پیراهن مشکی هیئت و زیارت و سینه زنی بر پیکرش داشت. حتی شهادت را هم با روضه ارباب می‌خواست. . 🍃او فهمید... را... را... را... . 🍃و این روزها حواسش هست، به دلی که ارباب است، به دلی که غافل شده است، حتی آن‌ها که زخم ، روحشان را آزرده کرده است.😔 . 🍃ای شهید... مدت هاست گم شده‌ایم. پاهایمان خسته از رفتن های اشتباه و پراز التهاب گناه، پیچک شده در گلو، چشم هایمان پر از اشک ندامت، نَفسِمان پر از وصله‌های و از شکستن های دوباره. . 🍃با مسیحایی‌ات روضه شش ماهه بخوان بر دل های مرده ما، به یاد همان روز که کودک شش ماهه‌ات را به خاک سپردی و برای دل ارباب گریه کردی. . 🍃برایمان بغض کن، کن، دعا کن، تا نشویم؛ شرمنده نشویم در مقابل حضرت (س)، در مقابل (ع)، در مقابل (س)، در مقابل مدافعانش، در مقابل شهدا، در مقابل تو... . . . ✍نویسنده: .