دو سال با هم زندگی کردیم؛ اینقدر دوستش داشتم که هرجا میگفت بریم، بی چون و چرا قبول میکردم.😊 یه روز تازه از تهران اومده بودیم همدان؛ آقارضا بهم گفت میای بریم سنندج؟ بهش گفتم با اینکه خیلی دلم برای خانواده ام تنگ شده، ولی هرجا شما بگی باهات میام...🕊 آقارضا دستش رو روی سینه گذاشت و باهمون لبخند همیشگی بهم گفت: #این‌کارهارومیکنی‌که‌منودیوونه‌خودت‌میکنی‌دیگه🥰 یه روز هم سیزده به در یکی از قوام دعوتم کرده بود ولی آقارضا گفت میای باهم بریم بیرون؟! گفتم هرجا تو بری باهات میام...👌 اما حالا دیگه نمی دونم اون جایی که رفته، منم باخودش می بره یا نه...🕊😭💔 #رفیق‌شهیدم⚘ #شهیدمحمدرضاالوانی💐 #همسرانه‌های‌شهدا🥀 ༺◍⃟🌼჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani