فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم!
گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)!
سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با #علی_اکبر_امام_حسین(ع) محشور بشم...
آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم...
حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم.
وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قدی رعنا رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴
چو حرف از غربت دیرینه میزد
نگاهم شعله در آئینه میزد
غریبانه دل من نوحه می خواند
دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد
#علیاکبرهایخامنهایی🌷
#مدافعانحرم
#جوانانبنیهاشم
#فاطمیون
#فرماندهدلها
#ماملتامامحسینیم
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم!
گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)!
سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با #علی_اکبر_امام_حسین(ع) محشور بشم...
آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم...
حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم.
وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قامتی رعنا، رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴
چو حرف از غربت دیرینه میزد
نگاهم شعله در آئینه میزد
غریبانه دل من نوحه می خواند
دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد
#علیاکبرهایخامنهایی🌷
#مدافعانحرم
#جوانانبنیهاشم
#فاطمیون
#فرماندهدلها
#ماملتامامحسینیم
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم!
گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)!
سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با #علی_اکبر_امام_حسین(ع) محشور بشم...
آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم...
حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم.
وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قدی رعنا رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴
چو حرف از غربت دیرینه میزد
نگاهم شعله در آئینه میزد
غریبانه دل من نوحه می خواند
دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد
#علیاکبرهایخامنهایی🌷
#مدافعانحرم
#جوانانبنیهاشم
#فاطمیون
#فرماندهدلها
#ماملتامامحسینیم
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم!
گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)!
سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با #علی_اکبر_امام_حسین(ع) محشور بشم...
آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم...
حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم.
وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قدی رعنا رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴
چو حرف از غربت دیرینه میزد
نگاهم شعله در آئینه میزد
غریبانه دل من نوحه می خواند
دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد
#علیاکبرهایخامنهایی🌷
#شهیدمحمدرضاالوانی🕊
#مدافعانحرم
#جوانانبنیهاشم
#فاطمیون
#فرماندهدلها
#ماملتامامحسینیم
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم!
گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)!
سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با #علی_اکبر_امام_حسین(ع) محشور بشم...
آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم...
حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم.
وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قدی رعنا رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴
چو حرف از غربت دیرینه میزد
نگاهم شعله در آئینه میزد
غریبانه دل من نوحه می خواند
دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد
#علیاکبرهایخامنهایی🌷
#شهیدمحمدرضاالوانی🕊
#مدافعانحرم
#جوانانبنیهاشم
#فاطمیون
#فرماندهدلها
#ماملتامامحسینیم
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم!
گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)!
سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با #علی_اکبر_امام_حسین(ع) محشور بشم...
آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم...
حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم.
وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قدی رعنا رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴
چو حرف از غربت دیرینه میزد
نگاهم شعله در آئینه میزد
غریبانه دل من نوحه می خواند
دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد
#علیاکبرهایخامنهایی🌷
#شهیدمحمدرضاالوانی🕊
#مدافعانحرم
#جوانانبنیهاشم
#فاطمیون
#فرماندهدلها
#ماملتامامحسینیم
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani