eitaa logo
کانال رسمی شهید محمد رضا الوانی
1.2هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
11.8هزار ویدیو
163 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا... تاریخ تولد:1361/1/2 تاریخ شهادت:1395/7/7 مزارشهید:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات: @aabdozahraa315
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم! گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)! سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با (ع) محشور بشم... آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم... حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم. وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قدی رعنا رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴 چو حرف از غربت دیرینه میزد نگاهم شعله در آئینه میزد غریبانه دل من نوحه می خواند دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد 🌷 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم! گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)! سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با (ع) محشور بشم... آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم... حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم. وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قامتی رعنا، رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴 چو حرف از غربت دیرینه میزد نگاهم شعله در آئینه میزد غریبانه دل من نوحه می خواند دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد 🌷 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم! گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)! سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با (ع) محشور بشم... آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم... حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم. وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قدی رعنا رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴 چو حرف از غربت دیرینه میزد نگاهم شعله در آئینه میزد غریبانه دل من نوحه می خواند دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد 🌷 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم! گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)! سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با (ع) محشور بشم... آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم... حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم. وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قدی رعنا رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴 چو حرف از غربت دیرینه میزد نگاهم شعله در آئینه میزد غریبانه دل من نوحه می خواند دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد 🌷 🕊 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم! گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)! سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با (ع) محشور بشم... آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم... حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم. وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قدی رعنا رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴 چو حرف از غربت دیرینه میزد نگاهم شعله در آئینه میزد غریبانه دل من نوحه می خواند دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد 🌷 🕊 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شب گفت: دعا کن شهید بشم! گفتم: آقارضا ان شاءلله حبیب بن مظاهر بشی (یعنی پیر بشی و شهید بشی)! سرش رو انداخت پائین و با حالتی مصمم و پر از غم گفت: نه... میخوام با (ع) محشور بشم... آقارضا با این حرفش، رضایت نامه شهادتش رو از من گرفته بود؛ که منم رضایتمو در حاله ائی از دعا ابراز کرده بودم... حالا دیگه بحث روی تاریخ و وقت شهادتش بود؛ میگفت میخوام توی جوانی شهید بشم. وقتی که شهید شد، با محاسن مشکی و قدی رعنا رخ در نقاب خاک کشید.🏴😭🏴 چو حرف از غربت دیرینه میزد نگاهم شعله در آئینه میزد غریبانه دل من نوحه می خواند دو دسته اشکِ نم نم سینه می زد 🌷 🕊 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani