eitaa logo
کانال رسمی شهید محمد رضا الوانی
1.2هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
12هزار ویدیو
164 فایل
*اللهم عجل لولیک الفرج* شهیدمدافع حرم در سجده‌یِ آخرِ نمازهایش این دعا را میخواند: ‌اللهم أخرِج حُب الدُّنیا مِن قُلوبِنا... تاریخ تولد:1361/1/2 تاریخ شهادت:1395/7/7 مزارشهید:باغ بهشت همدان «زیرنظر همسر شهید» ادمین پیشنهادات: @aabdozahraa315
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین نافله های سحرت، کشت مرا درددل کردن تو با پدرت، کشت مرا ای قیامت قد و بالات، قیامت کردی این چه حالیست، هلال کمرت کشت مرا نبض من با تپش قلب تو همسو گشته غصه داری دل پر از شررت کشت مرا فاطمه، عمق نگاه تو ز غم لبریز است غربت مخفی چشمان ترت، کشت مرا همسفر، لحظه ی معراج تو نزدیک شده دردمندانه وداع سفرت کشت مرا ای پرستوی بهشتیِ مدینه اینکه سوزانده عدو بال و پرت، کشت مرا فاتح خیبرم و صاحب تیغ دو سرم غصه ی کوچه واشک پسرت، کشت مرا یاس نیلی شده ی گلشن توحیدی من گل زخمی که نشاندی به برت، کشت مرا اولین دادرسی صف محشر از توست دادخواهی تو از دادگرت، کشت مرا : 💔 دست از قتل علی بردار زهراجان بمان ای علمدار خمیده،باز در میدان بمان سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت ام ابیها حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها، صدیقه ی طاهره بر شما تسلیت باد😭🏴 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
بی تو کبوتر دلم، به سینه پر نمیزند کسی به خانه ی علی، حلقه به در نمیزند فاطمه جان حسین تو، بی تو غذا نمی خورد حسن ز دوریِ رُخَت، خنده دگر نمیزند کلثوم از فراق تو، آه ز سینه می کشد حرف دگر به غیر تو، پیش پدر نمیزند ای گل نازنین من، همسر بی قرین من زینب تو بدون تو، شانه به سر نمیزند خیز ز جا و با علی، روی به سوی خانه کن که میخ در به سینه ات، بوسه دگر نمیزند آب بر آتش دلم، خیز و به اشک خود بزن که مرهمی به زخم دل، سوز جگر نمیزند کنار قبر مخفی ات، ورد زبانم این بُوَد بی تو به بام خانه ام، پرنده پر نمیزند : 💔 داخل قبرم ولی قبر خودم را کنده ام جان حیدر فاطمه برخیز و من را خاک کن سلام عليكم ورحمة الله، صبحتون بخير، شهادت مظلومانه ی دختر نبوت، همسر ولایت و مادر امامت، حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها تسلیت و تعزیت باد😭🏴 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان (عج)🏴 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
این روزها صحبتشان با نگاه بود از بس فضای خانه پر از درد و آه بود این جا کسی عیادت زهرا نمی رود تنها کسی که سر زده شب، نور ماه بود شهر پیمبر است مدینه، ولی در آن یاریِ اهل بیت پیمبر گناه بود از سنت رسول به غیر از اذان نماند شالوده های دین مدینه تباه بود اصلاً عجیب نیست که هیزم بیاورند وقتی که قلب مردم یثرب سیاه بود می گفت با نگاه: بمان فاطمه، نرو... تنها جواب فاطمه هم یک دو آه بود از لب جدا نمی شود عجل وفاتی اش در انتظار مانده و چشمش به راه بود : 💔 گریه کن، گریه عزیزم که سبکتر بشوی وقت آن نیست که این‌گونه کبوتر بشوی همسر تازه جوانم نکند خسته شدی نکند باعث تنهایی بشوی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
صبحت بخیر، همسر من، هم قطار من یک روز دیگر است که هستی کنار من شکرخدا، گمان کنم امروز بهتری پیراهن جدید مبارک، بهار من نان که تو میپزی چقدر مزه میدهد نان پخته ای که سر برسد انتظار من از آتش تنور کمی فاصله بگیر آتش بد است با من و با روزگار من مثل قدیم باز صِدام کن دستی بکش به روی دل بیقرار من برات لقمه گرفتم، قبول کن روزه بس است آب شدی روزه دار من افتاده ام‌ به پات، بمان، جان من بمان رحمی بکن به گریه ی اطفال زار من اسما، برای خانه دو تابوت لازم است مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من من‌ بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟ تا عرش رفت آه دل ذولفقار من روز دهم قرار من و تو دم غروب وقتی که خورده است به مقتل، گذار من وقتی که شمر رفته روی سینه ی سر می‌بُرد مقابل چشمان تار من😭💔😭 : 💔 باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
حال تو مثل کبوترهای بی بال و پر است خنده هایت فاطمه! آرام جان حیدر است بون نان در خانه پیچیده ست، پس شکرخدا حال تو از روزهای قبل قدری بهتر است خانه را جارو زدی، از بسترت برخاستی از نگاهت می توان فهمید روزهای آخر است ای ستون خانه ی من، حرفی از رفتن مزن بی تو حالم مثل یک فرمانده ی بی لشکر است این نمک نشناس ها آتش مهیا کرده اند بی خبر از اینکه اینجا خانه ی پیغمبر است موی زینب مثل حال حیدرت آشفته است فاطمه! این حال و روز خانه ی بی مادر است از همان روزی که آتش بوسه از بالت گرفت جای بال زخمی و خاکی تو روی در است چند ماهی می شود، حیدر شده خانه نشین چند ماهی می شود زهرا میان بستر است دستهایی را که می بوسید پیغمبر، شکست راستی زینب چه حالی داشت وقتی در شکست دست در دست حسن می رفت زهرا، ناگهان روی خاک افتاد قرآن، سوره ی کوثر شکست دستهای بسته ی مولا گواهی می دهد بارها بعد از پیمبر حرمت حیدر شکست یک مَلَک ای کاش چشمان حسن را می گرفت لحظه ای که بی هوا بال و پر مادر شکست : 💔 ما را دچار عشق خودت کردی و سپس با یک نفس به عشق دچارتر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
نوشته اند اگر بی صدا دعایت را رسانده اند به گوش دعا صدایت را فرشته ماحصل هر نفس کشیدن توست لطافتست که پرمیزند هوایت را اگر چه خانه حقیر و اگرچه فرش حصیر کرم گدا شده در هر قدم گدایت را بزرگی از تو دمی دست برنمیدارد ندارد عرش خدا شأن خاک پایت را قنوت تو غزلی با ردیف همسایه ست به بیت بیت سحر میبری دعایت را کم آیه دارترین سوره ی خدا، بانو نبی درست ادا کرد هر هجایت را علی برای علی گفتن تو میمیرد نفس نفس زدنت کشت مرتضایت را اگرچه راز مدینه ست اشک پنهانت حسن نمیبرد از یاد های هایت را قسم به اشک، که بابوسه های مادری ات گرفته ای ز گلو سهم کـربلایت را : 💔 تو زمین خوردی، علی افتاد از پا ناگهان جان حیدر راه اگر دارد بمانی، پس بمان سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
با چشمهای نیمه بازت گاه گاهی چشمان خیس و خسته‌ام را کن نگاهی وقتی تنورِ خانه روشن شد برایت گفتم خدا را شُکر کم‌کم رو براهی دستاس را چرخاندی اما رنگِ خون شد دستاس فهمید از نگاهت بی گناهی از بس به پای گریه هایت آب رفتی چون پوستی بر استخوانی، مثلِ کاهی پهلو به پهلو می‌شوی و میچکد خون از زخمهایِ پیکرت خواهی نخواهی از دردِ شانه، شانه میاُفتد زِ دستت خون می‌نشیند کنجِ لبهایت زِ آهی در خواب بودی چادرت را باز کردم شاید ببینم چهره‌ات را در پگاهی دیدم که پائین تر زِ چشمان تو پیداست زخمِ عمیقِ پنج انگشتِ سیاهی این چند شب از سرنوشتم روضه خواندی از سر گذشتم، از جدایی، بی پناهی گفتی غروبی شعله می‌پیچد به بالـم گفتی که می سوزم میانِ خیمه‌گاهی در حلقه‌ی نامحرمان و نیزه داران هرجا که می‌گردم ندارم تکیه گاهی : 💔 زیر چادر دست بر پهلو بگیر اما بمان باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
گرچه تو مظهر صبری و رشیدی بانو گل پرپر شده ی دست پلیدی بانو من همان رو سیه بر سر بازار تواَم بَرده ای مثل مرا خوب خریدی بانو روبه هرکس که زدم زود مرا پس میزد تو فقط روی سرم دست کشیدی بانو اگر اینجام، تو هستی که دعایم کردی و به داد من بیچاره رسیدی بانو بی سبب نیست اگر قبر شما پنهان است خیری از مردم این شهر ندیدی بانو قصه این است کسی راه تورا سد میکرد مثل شمعی وسط کوچه چکیدی بانو و شنیدی که علی سر به گریبان میگفت من بمیرم که چنین زود خمیدی بانو مانده هاجر متحیر ز تو آن وقتی که کوچه تا کوچه دویدی و دویدی بانو : 💔 دلـم گـرفتـه، هـــوای مدینـه را دارم برای مـادر مـظلـومـه گـریـه ها دارم دوباره آمـده ام یک نگاه کـن به غیر هیئت و روضه مگر کجا دارم؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
ناگفتنی‌ست درد دل مـرتضـاي تو در خانه‌ام ببين كه چه خالی ست جای تو همسایه‌ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه‌های تو خیلی به مجتبای تو بر خورد فاطمه فامیل کم گذاشت برای عـزای تو بی‌اختيار گريه می‌كنم از گريه‌های نيمه‌شب بچه‌های تو جای تمام شهر خودم گریه می‌کنم از بس که خالی است در این خانه جای تو زهرا مرا ببخش، که نگذاشت غربتم یک ختم با شُکـوه بگیرم برای تو از دست گریه‌های تو، راحت شد این محل شِکـوه نمی‌کنند به مـن از صـدای تو : خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمـت ربوده ز کف اختیار مـن رفتی ز دیده ی منو، از دل نمی‌روی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت سلام الله علیها را به محضر و شما عزیزان تسلیت می‌گوییم😭🏴 🏴 🏴 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
اهل مدینه شاهدِ بی یارها شدند مشهور در زمانه به بی عارها شدند رفتی توو کسی به علی تسلیت نگفت اینگونه همنشین عزادارها شدند می خواستند قبر تو را زیرورو کنند اسباب زحمت من و تو بارها شدند گفتند تو مریضه شده جان سپرده ای مُنکِر به زخم ِ سینه و مسمارها شدند رفتی تو و به روی سرم خانه شد خراب اینها به فکر شادی و این کارها شدند یادم نمی رود که چگونه تو را زدند اسما و فضه مَحرم اسرارها شدند بارفتن تو زینب و کلثوم و قافله آماده ی ورود به بازارها شدند اینجا تو پیش چندنفر خورده ای زمین آنها اسیر وارد تالارها شدند آن گیسوان ِ ناز که مثل ضریح بود اسباب دستِ لشگریان بارها شدند : 💔 یادش بخیر بسترت آن گـوشه ی اتاق حالا میان خانه چه خالیست سلام عليكم و رحمة الله، روزتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
ای جلوه گاه رحمت يزدان خوش آمدی ای فيض بخش عالم امکان خوش آمدی ميلاد تو، طليعه ی زيبای خلقت است اينک به جمع خاک نشينان خوش آمدی يزدان زخلقت تو به عالم دميد جان ای مظهر عنايت رحمان خوش آمدی زهرایی و بتولی و ريحانه ی رسول ای برترين زجمله ی نسوان خوش آمدی با حُسن سرمدی به گلستان احمدی ای نازنين شکوفه ی قرآن خوش آمدی در مدح يک عطای تو آيات هل اتی ای مادح تو حضرت سبحان خوش آمدی ام ابی و مادر سبطين و زينبين رکن علی، عالی عمران خوش آمدی زهرا، رضيه، راضيه، مرضيه، فاطمه اسماء تو به شأن تو برهان خوش آمدی فرمود مصطفی به تو جانم فدای تو ای جان ماسوا به تو قربان خوش آمدی شهر مدينه بوی خوش کربلا گرفت ای مادر تبار شهيدان خوش آمدی مهر تو راه توشه ی قبر و قيامت است با مژده ی شفاعت و غفران خوش آمدی کوثر تویی وحضرت مهدی ز نسل توست ای چشمه سار خير فراوان خوش آمدی : برکت زندگی از گفتن یک بیمه ی عمر شدم سلام سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ولادت با سعادت سلام الله علیها و روز مبارک🌹 http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
صبحت بخیر، همسر من، هم قطار من یک روز دیگر است که هستی کنار من شکرخدا، گمان کنم امروز بهتری پیراهن جدید مبارک، بهار من نان که تو میپزی چقدر مزه میدهد نان پخته ای که سر برسد انتظار من از آتش تنور کمی فاصله بگیر آتش بد است با من و با روزگار من مثل قدیم باز صِدام کن دستی بکش به روی دل بیقرار من برات لقمه گرفتم، قبول کن روزه بس است آب شدی روزه دار من افتاده ام‌ به پات، بمان، جان من بمان رحمی بکن به گریه ی اطفال زار من اسما، برای خانه دوتابوت لازم است مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من من‌ بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟ تا عرش رفت آه دل ذولفقار من روز دهم قرار من و تو دم غروب وقتی که خورده است به مقتل گذار من وقتی که شمر رفته روی سینه ی سر میبرد مقابل چشمان تار من خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند وای از غرور دختر ناقه سوار من : 💔 باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
این روزها صحبتشان با نگاه بود از بس فضای خانه پر از درد و آه بود این جا کسی عیادت زهرا نمی رود تنها کسی که سر زده شب، نور ماه بود شهر پیمبر است مدینه، ولی در آن یاریِ اهل بیت پیمبر گناه بود از سنت رسول به غیر از اذان نماند شالوده های دین مدینه تباه بود اصلاً عجیب نیست که هیزم بیاورند وقتی که قلب مردم یثرب سیاه بود می گفت با نگاه: بمان فاطمه، نرو... تنها جواب فاطمه هم یک دو آه بود از لب جدا نمی شود عجل وفاتی اش در انتظار مانده و چشمش به راه بود : 💔 گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی وقت آن نیست که اینگونه کبوتر بشوی همسر تازه جوانم نکند خسته شدی نکند باعث تنهایی بشوی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
نوشته اند اگر بی صدا دعایت را رسانده اند به گوش دعا صدایت را فرشته ماحصل هرنفس کشیدن توست لطافتست که پرمیزند هوایت را اگر چه خانه حقیر و اگرچه فرش حصیر کرم گدا شده در هر قدم گدایت را بزرگی از تو دمی دست برنمیدارد ندارد عرش خدا شأن خاک پایت را قنوت تو غزلی با ردیف همسایه ست به بیت بیت سحر میبری دعایت را کم آیه دارترین سوره ی خدا، بانو نبی درست ادا کرد هر هجایت را علی برای علی گفتن تو میمیرد نفس نفس زدنت کشت مرتضایت را اگرچه راز مدینه ست اشک پنهانت حسن نمیبرد از یاد های هایت را قسم به اشک، که بابوسه های مادری ات گرفته ای ز گلو سهم کـربلایت را : 💔 تو زمین خوردی، علی افتاد از پا ناگهان جان حیدر راه اگر دارد بمانی، پس بمان سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من! برخیز و باش فاطمه جان، غمگسار من رفتی ز دیده ی من و از دل نمیروی حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من گِریَم از این‌که طول کشد روزگار من مردم ز گریه، غصّه ی خود حل کنند ولی افتد ز گریه، غصّه ی دیگر به کار من خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن اما غمت ربوده ز کف اختیار من این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من : همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند من بودم و همین دو سه تا بچه های تو جـای تمـام شهـر، خـودم گـریه می کنم از بس که خالی است در این خانه جای تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت اصلا دلیل خلق، تماشای فاطمه ست باشد به زیر سایه ی مهرش تمام خلق هـرذره ای کـه زیر قدمـهـای فاطمه ست هاجر که زمزم از قدم کودکش شکفت در آرزوی بوسه ای از پای فاطمه ست عیسی که مرده از نفسش جان گرفته بود در آرزوی فـیـض نـفـس هـای فـاطـمـه ست موسی که با عصاش دل بحر می شکافت بی بادبان فـتـاده به دریـای فـاطـمه سـت مـریـم کجا و رسیدن بر گرد پای او مریم کنیز زینب کبرای فاطمه ست او زن بُــوَد ولـی بــه خـداونـد تا به ابد مردانگی خلاصه ی معنای فاطمه ست امـا بـه جـز علی که سزاوار مدح اوست؟ آری فقط علیست که همتای فاطمه ست رخسار نیلی و قدِ خم، بازوی كبود اینها همه نشان ز تولای فاطمه ست : هرچه دارم همه از عطر لب مادرم است عوض قصّه به بالین سرم گفت ❤️ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، سالروز میلاد خجسته ی حضرت سلام الله علیها، سرور بانوان جهان و مبارک باد. https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
تو آن ابری که سمتِ آسمان بی‌وقفه میباری ولی در خشکسالِ این کویرستان گرفتاری سرِ تابیدنت شمعِ وجودت آب شد هر شب زمانی که همه خوابند، جای ماه بیداری به خاکِ سجده‌ات جاریست، سیلِ دانه‌های اشک به باغِ تربتِ اعلای خود تسبیح میکاری تو آن یاسِ پُر از زخمی، که در پیراهنی گلدار گلابِ سرخ، از گلبرگ‌هایت می‌شود جاری شکایت می‌کند از بانی به جرمِ گریه و زاری، عجب همسایه‌ای داری چه می‌خواهند از جانت قماشِ کاتبان وحی؟ به این کوثرکُشان انگار، جانت را بدهکاری تو را کشتند، اما دردهایت همچنان زنده‌ست تو را کشتند اما نه؛ هنوز انگار بیماری هزاروچارصدسال است، زخمت همچنان تازه‌ست هنوز انگار بین آتشی؛ نزدیکِ مسماری هزاروچارصدسال است، نامت شیعه می‌سازد تو آن نوری که در آیینه‌ها در حال تکراری تو را کشتند اما نه؛ حکایت همچنان باقیست تو آغاز لهوفی مطلع خونینِ اشعاری : جای تمام شهر خودم گریه می کنم  از بس که خالی‌است در این خانه جای تو😔 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
مقتل نوشته تا زِ ولایت بُریده اند آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند مقتل نوشته است لگدها به در زدند بر قلب بی قرار هم شرر زدند مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند بر زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند مقتل نوشته دست علی را که بسته اند با تازیانه بازویتان را  شکسته اند مقتل نوشته تا  که شما خورده ای زمین شد کشته تو زِ بیدادِ ظلم و کین مقتل نوشته کوچه و سیلی  و دستی پلید و صورت نیلی و مجتبی مقتل نوشته دومیِّ پست، بی هوا سیلیِ محکمی  زده  بر صورت  شما مقتل نوشته که  زِ علی  رو گرفته ای بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای : پُر شدم از غصّه و اندوه و غم بانوی من پیکرت بدجور پیچیده بهم بانوی من این کبودی ها، توانم را ربوده تار می بینم تنت را، محترم بانوی من💔🥀🏴🥀💔 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani
رو به علی بستی چرا چشم ترت را در حسرت رویت نشاندی همسرت را مُچ درد دارد فضه، از بس مخفیانه! هی شب به شب شسته لباس و معجرت را پهلو به پهلو دنده هایت درد میکرد پهلو به پهلو خون گرفته بسترت را این بغضهای وقت و بی وقتت مرا کشت این بغضهایی که گرفته حنجرت را صدبار مُردم شب به شب وقتی که دیدم با دستمال گریه ات بستی سرت را جارو نزن هی خانه را با حال زارَت زحمت نده اینقدر هی بال و پرت را من که نمردم تا تو با دست شکسته شانه کنی هی زلفهای دخترت را شرمنده ام از این امانتداری خویش هر دفعه که کردی صدا پیغمبرت را حرف وصیت میزنی اما عزیزم! بعد از خودت بر که سپردی حیدرت را : 💔 ببین که گیسوی زینب به شانه محتاج ست  دلش تو خوش کن و ای نازنین ما برخیز🏴😭🏴 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام کانال رسمی شهید محمدرضا الوانی👇 https://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani